«سُرنا نوازی»
✍حسین انتظامی، کارشناس فرهنگی و فعال رسانهای:
🔹هیچ نهادی بجز وزارت ارشاد در امور رسانهها تصمیمگیری یا دخالت نکند. هر حرف و نکتهای دارند به وزارت ارشاد بگویند. آن وزارت هم عمدتا سمت تولیدگران فرهنگ و هنر و رسانه را بگیرد و مدافع آزادی مشروع آنها باشد.
🔹تجربه نشان داده مشاغل تعریف شده در حوزه وزارت ارشاد، با این وزارت تعامل بهتر و حتی حرفشنوی دارند. در حوزههای نرم، این آموزه مکتب امنیتی کپنهاک را آویزه گوشمان قرار دهیم که: امنیتی کردن هر چیز، از قضا اقدامی ضد امنیتی است.
🔹بساط توقیف رسانهها جمع شود. پیش نویس لایحه قانون مطبوعات که در سال ١٣٩۵ از سوی وزارت ارشاد به دولت داده شد، این پدیده را منتفی ساخته بود و به جای آن حسب مورد، مجازاتهایی برای صاحب رسانه، مدیر مسئول و نویسنده منظور کرده بود. دلیلی ندارد با وقوع هر تخلف و حتی جرم، همه کارکنان یک رسانه و مخاطبان آن را مجازات کنیم و بی جهت، تصویر ضد حقوق بشری از نظام هم در دنیا بسازیم.
🔹رسانه، میزان الحرارهی جامعه است؛ جامعه تبدار را نشان میدهد. یادمان باشد تب نشانه بیماری است، نه خود بیماری. هیچ پزشکی، طبابت خود را به تببُر بسنده نمیکند بلکه به دنبال درمان علت است. اگر فقط به کنترل نشانهها و برونریزها اکتفا کنیم، بیماری، مزمن میشود. ایجاد محدودیتهای رسانهای و فهرست بلند بالای ممنوعات، حکایت همان تببُر را دارد. از آن بدتر، واهمه سازی در رسانههاست تا خود، سر عقل بیایند و پیشگیری کنند! حال آن که خودسانسوری بدتر ازسانسور است. ظاهرش «همه چی آرومه» اما باطنا خشم فروخورده، تولید میکند.
🔹سازمان حرفهای روزنامهنگاری تشکیل شود. پیشنویس این لایحه هم در سال ١٣٩۵ از سوی وزارت ارشاد به دولت داده شد. مطابق آن، تمامی روزنامهنگاران اعم از مکتوب، وب و رادیو تلویزیونی به عضویت آن در میآیند و به تخلفات حرفهای و نقض نظامنامه اخلاق حرفهای، با سنجه درست رسیدگی میکند؛ درست مثل نظام پزشکی و نظام مهندسی. پای دولت و دستگاه قضا هم باز نمیشود تا بخواهد همه چیز به نام نظام تمام شود. هر کسی که هم در پوشش روزنامهنگاری به دنبال کاری دیگر است از سوی همان سازمان، طرد میشود، منتها با متر و معیاری که خود صنف اجماع دارد.
🔹 این تلقی که «روزنامه نگاران، جاسوساند» از ضمیر کمونیسمزدهی محصول دوران جنگ سرد پاک شود. بله، این درست که یکی از روشهای مرسوم سرویسهای اطلاعاتی، به کارگیری روزنامهنگاران است اما جاسوسی در هزاره سوم با جاسوسی در فیلمهای کلاسیکی که دیدهایم، تفاوت ماهوی یافته است.
🔹امروز به مدد فناوری (از جمله فضایی و اطلاعات) یعنی به کمک ماهوارههای جاسوسی و هک و ابزار مدرن شنود، بخش عمدهی اطلاعات سنتی در حال کسب است که آن هم به کمک فناوری، با سرعت و دقت بالا پردازش میشود و دیگر نیازی به بایگانیهای مخوف و کارمندان پرشمار نیست.
🔹 امروزه جاسوسان بیشتر برای نفود، شبکهسازی و تشویق اشتباهات به کار میآیند! این که هر خبرنگاری، دورهای را گذراند بلافاصله آن را به جرج سوروس و انقلاب مخملی ربط بدهیم ناشی از نگاه تک بعدی و لااقل غیر روزآمد است. خب شما دوره جدید رایگان بگذارید. طیکردن آن دورهها را هم به کمک ضوابط «سازمان نظام رسانهای» اولا در ارتقای آنان و ثانیا در دستمزد روزنامهنگاران، دخیل بفرمایید. /شفقنا
👓 @Tahlil_Fouri
✍حسین انتظامی، کارشناس فرهنگی و فعال رسانهای:
🔹هیچ نهادی بجز وزارت ارشاد در امور رسانهها تصمیمگیری یا دخالت نکند. هر حرف و نکتهای دارند به وزارت ارشاد بگویند. آن وزارت هم عمدتا سمت تولیدگران فرهنگ و هنر و رسانه را بگیرد و مدافع آزادی مشروع آنها باشد.
🔹تجربه نشان داده مشاغل تعریف شده در حوزه وزارت ارشاد، با این وزارت تعامل بهتر و حتی حرفشنوی دارند. در حوزههای نرم، این آموزه مکتب امنیتی کپنهاک را آویزه گوشمان قرار دهیم که: امنیتی کردن هر چیز، از قضا اقدامی ضد امنیتی است.
🔹بساط توقیف رسانهها جمع شود. پیش نویس لایحه قانون مطبوعات که در سال ١٣٩۵ از سوی وزارت ارشاد به دولت داده شد، این پدیده را منتفی ساخته بود و به جای آن حسب مورد، مجازاتهایی برای صاحب رسانه، مدیر مسئول و نویسنده منظور کرده بود. دلیلی ندارد با وقوع هر تخلف و حتی جرم، همه کارکنان یک رسانه و مخاطبان آن را مجازات کنیم و بی جهت، تصویر ضد حقوق بشری از نظام هم در دنیا بسازیم.
🔹رسانه، میزان الحرارهی جامعه است؛ جامعه تبدار را نشان میدهد. یادمان باشد تب نشانه بیماری است، نه خود بیماری. هیچ پزشکی، طبابت خود را به تببُر بسنده نمیکند بلکه به دنبال درمان علت است. اگر فقط به کنترل نشانهها و برونریزها اکتفا کنیم، بیماری، مزمن میشود. ایجاد محدودیتهای رسانهای و فهرست بلند بالای ممنوعات، حکایت همان تببُر را دارد. از آن بدتر، واهمه سازی در رسانههاست تا خود، سر عقل بیایند و پیشگیری کنند! حال آن که خودسانسوری بدتر ازسانسور است. ظاهرش «همه چی آرومه» اما باطنا خشم فروخورده، تولید میکند.
🔹سازمان حرفهای روزنامهنگاری تشکیل شود. پیشنویس این لایحه هم در سال ١٣٩۵ از سوی وزارت ارشاد به دولت داده شد. مطابق آن، تمامی روزنامهنگاران اعم از مکتوب، وب و رادیو تلویزیونی به عضویت آن در میآیند و به تخلفات حرفهای و نقض نظامنامه اخلاق حرفهای، با سنجه درست رسیدگی میکند؛ درست مثل نظام پزشکی و نظام مهندسی. پای دولت و دستگاه قضا هم باز نمیشود تا بخواهد همه چیز به نام نظام تمام شود. هر کسی که هم در پوشش روزنامهنگاری به دنبال کاری دیگر است از سوی همان سازمان، طرد میشود، منتها با متر و معیاری که خود صنف اجماع دارد.
🔹 این تلقی که «روزنامه نگاران، جاسوساند» از ضمیر کمونیسمزدهی محصول دوران جنگ سرد پاک شود. بله، این درست که یکی از روشهای مرسوم سرویسهای اطلاعاتی، به کارگیری روزنامهنگاران است اما جاسوسی در هزاره سوم با جاسوسی در فیلمهای کلاسیکی که دیدهایم، تفاوت ماهوی یافته است.
🔹امروز به مدد فناوری (از جمله فضایی و اطلاعات) یعنی به کمک ماهوارههای جاسوسی و هک و ابزار مدرن شنود، بخش عمدهی اطلاعات سنتی در حال کسب است که آن هم به کمک فناوری، با سرعت و دقت بالا پردازش میشود و دیگر نیازی به بایگانیهای مخوف و کارمندان پرشمار نیست.
🔹 امروزه جاسوسان بیشتر برای نفود، شبکهسازی و تشویق اشتباهات به کار میآیند! این که هر خبرنگاری، دورهای را گذراند بلافاصله آن را به جرج سوروس و انقلاب مخملی ربط بدهیم ناشی از نگاه تک بعدی و لااقل غیر روزآمد است. خب شما دوره جدید رایگان بگذارید. طیکردن آن دورهها را هم به کمک ضوابط «سازمان نظام رسانهای» اولا در ارتقای آنان و ثانیا در دستمزد روزنامهنگاران، دخیل بفرمایید. /شفقنا
👓 @Tahlil_Fouri