پنج نقد شایع از آنارشیسم
قسمت اول
۱. آنارشیسم نیهیلیستی و ویرانگر است:
این نقد بیان میدارد که آنارشیسم صرفاً نام دیگری برای هرج و مرج و رد نظم است. این نقد میگوید که آنارشیست ها خشن و مخرب هستند و قصد دارند همه چیز از جمله خود اخلاق را از بین ببرند.
۲. هرج و مرج همیشه به دولت تبدیل خواهد شد:
این نقد میگوید که آنارشیسم ذاتاً ناپایدار است. هابز و دیگر نظریه های قرارداد اجتماعی مدرن اولیه معتقدند که دولت به عنوان یک واکنش ضروری به هرج و مرج طبیعی که نظم را حفظ می کند و از منافع ما محافظت می کند، ظاهر می شود. نظریه متفاوتی از نوزیک در کتاب آنارشی، دولت، آرمان شهر استدلال میکند چنین آنارشیسمی به یک سیستم بی ثبات تبدیل می شود که در دنیای واقعی دوام نمی آورد. در نهایت "دولت نگهبان شب" از هرج و مرج و با یک فرآیند دست نامرئی پدید می آید: همانطور که مردم از آزادی خود استفاده می کنند و حفاظت از یک آژانس حفاظتی را خریداری می کنند، که در نهایت به چیزی مثل دولت حداقلی تبدیل می شود.
۳.آنارشیسم اتوپیایی است:
این نقد بیان می دارد که هیچ راه ساده ای برای از بین بردن یا نابودی ساختار دولت وجود ندارد! بنابراین تلاش برای بهره برداری از نظریه سیاسی آنارشیستی بی نتیجه است. بهتر است در نقد سلسله مراتب، نابرابری و تهدید آزادی از درون خود تئوری سیاسی لیبرال یا لیبرتارین تمرکز کنیم – و درگیر اصلاحاتی باشیم که در وضعیت موجود و سازمان های سیاسی جریان اصلی رخ می دهد.
قسمت اول
۱. آنارشیسم نیهیلیستی و ویرانگر است:
این نقد بیان میدارد که آنارشیسم صرفاً نام دیگری برای هرج و مرج و رد نظم است. این نقد میگوید که آنارشیست ها خشن و مخرب هستند و قصد دارند همه چیز از جمله خود اخلاق را از بین ببرند.
۲. هرج و مرج همیشه به دولت تبدیل خواهد شد:
این نقد میگوید که آنارشیسم ذاتاً ناپایدار است. هابز و دیگر نظریه های قرارداد اجتماعی مدرن اولیه معتقدند که دولت به عنوان یک واکنش ضروری به هرج و مرج طبیعی که نظم را حفظ می کند و از منافع ما محافظت می کند، ظاهر می شود. نظریه متفاوتی از نوزیک در کتاب آنارشی، دولت، آرمان شهر استدلال میکند چنین آنارشیسمی به یک سیستم بی ثبات تبدیل می شود که در دنیای واقعی دوام نمی آورد. در نهایت "دولت نگهبان شب" از هرج و مرج و با یک فرآیند دست نامرئی پدید می آید: همانطور که مردم از آزادی خود استفاده می کنند و حفاظت از یک آژانس حفاظتی را خریداری می کنند، که در نهایت به چیزی مثل دولت حداقلی تبدیل می شود.
۳.آنارشیسم اتوپیایی است:
این نقد بیان می دارد که هیچ راه ساده ای برای از بین بردن یا نابودی ساختار دولت وجود ندارد! بنابراین تلاش برای بهره برداری از نظریه سیاسی آنارشیستی بی نتیجه است. بهتر است در نقد سلسله مراتب، نابرابری و تهدید آزادی از درون خود تئوری سیاسی لیبرال یا لیبرتارین تمرکز کنیم – و درگیر اصلاحاتی باشیم که در وضعیت موجود و سازمان های سیاسی جریان اصلی رخ می دهد.