احتمالا نصفه شب از خواب بپرم کلمو تا کمر از پنجره ی بالای تخت بکنم بیرون و از ته حلقم عربده بزنم :
من نیاز دارم با یکی برم زیر این بارون قدم بزنم تا دیگه از بارون غمم نگیره احمقا.
و بذارم اکوی صدای خودم تو کوچه قلبمو جر بده.
[îţï§mĕ]
من نیاز دارم با یکی برم زیر این بارون قدم بزنم تا دیگه از بارون غمم نگیره احمقا.
و بذارم اکوی صدای خودم تو کوچه قلبمو جر بده.
[îţï§mĕ]