٫٫ همیشه چشماش وقتی فلوتشو تمیز میکرد، برق میزدن، وقتی حرف از فلوتش میشد، میتونستی فقط از لحنش ذوق و احساسشو بفهمی، وقتی فلوت میزد، اون صدای بهشتی ساز، با احساسش مخلوط میشد و روحتو نوازش میکرد.
تو چیکار کردی؟ تو همه اینارو ازش گرفتی و در عوض، باحرفای خودخواهانت که غرور ازشون میچکید، حس کافی نبودنو تو تک تک سلولاش تزریق کردی...
خیلی تلاش کرد حرفات خوردش نکنن، اما نشد، نتونست، دلش شکست و تیکه های قلبش از چشماش ریختن پایین. فلوتشو گذاشت کنار و برای مدت زیادی ازش متنفر شد، چون فکر میکرد داره تورو ازش دور میکنه.
فلوت مدت زیادی توی انباری خاک خورد تا هیورین دوباره پیداش کنه، نور راه زندگیش شد، راهی که به ماه میرسید، مطمئنم اینبار بهت اجازه نمیده خرابش کنی. ٬٬
__ ۲۱ دسامبر، نامهای که دیر رسید، آمستردام.
تو چیکار کردی؟ تو همه اینارو ازش گرفتی و در عوض، باحرفای خودخواهانت که غرور ازشون میچکید، حس کافی نبودنو تو تک تک سلولاش تزریق کردی...
خیلی تلاش کرد حرفات خوردش نکنن، اما نشد، نتونست، دلش شکست و تیکه های قلبش از چشماش ریختن پایین. فلوتشو گذاشت کنار و برای مدت زیادی ازش متنفر شد، چون فکر میکرد داره تورو ازش دور میکنه.
فلوت مدت زیادی توی انباری خاک خورد تا هیورین دوباره پیداش کنه، نور راه زندگیش شد، راهی که به ماه میرسید، مطمئنم اینبار بهت اجازه نمیده خرابش کنی. ٬٬
__ ۲۱ دسامبر، نامهای که دیر رسید، آمستردام.