خنکی شیشه روی میز باعث میشد لپم احساس خوبی داشته باشه، چند دقیقه ای بود که کسی توی اتاق نیومده بود، چشمام رو آروم میبندم که گربه چاق و نارنجیم کمرش رو به ساق پام میماله
سرم رو از روی میز برمیدارم و با ذوق بغلش میکنم
- وووش دخترمووو
دستمو روی کمرش میبرم و شروع به بازی با پوست کمرش میکنم که صدای تق تق در اتاق میاد
صدام رو صاف میکنم و آب توی گلوم رو قورت میدم
- بفرمایید داخل
و همزمان از روی صندلیم بلند میشم و به سمت جلوی میز میام
با دستم مبل تک نفره راحتی رو نشون میدم و منتظر میمونم تا روش بشینه
خودم هم روی مبل روبرویی میشینم و تینا رو هم توی بغلم میگیرمش
- خب خیلی خوش اومدید جلسه اولتون درسته؟
کلاهش رو از روی سرش برمیداره و بعد عینکش رو هم.
+ عام بله کریس هستم و راستش یک مدتی هست که...
توجهم به انگشت های دستش جلب میشه، دستم روی موهای گربم میکشم
+ خانم؟
سرم رو بالا میارم و به چشماش نگاه میکنم
+ حالتون خوب خانم؟
- بله بله، نه چیزی نیست اره حتما اینجا میتونیم کمکتون بکنیم و خوشحال میشیم اگه بتونیم کمکی کرده باشیم
دستای عرق کردم رو به پوست تینا میکشم و زیر لب به خودم میگم
- معلوم هست داری چی میگی؟
...