همه چی برمیگرده به اون روزی که نگاهم گره خورد به عکست..
چشام از دیدن ی موجود شیرین برق میزد و لبام از خنده کش اومده بود و اونجا فهمیدم تو همونی هستی که همیشه دنبالش بودم..
همون نیمه ای که همه ازش حرف میزنن
تو زیبا ترین راز منی ، نه که نتونم ازت به کسی چیزی بگم..
میتونم ، ولی بی فایدست چون هیچکی خودتو قد خودت حرفام و حسام راجع به خودت نمیفهمه ..
چون هیچکی قد تو منو بلد نیست
تو میدونی چند بار تاحالا ادمارو اشتباهی با اسم تو صدا زدم ، دقت کردی هروقت حالت بده حالم بده
دیدی چشام وقتی چشمات برق ندارن چقدر تاریکن..
فهمیدی چقدر بند به تو ام..
من وقتی تو هستی دیگه نمیتونم مال خودم باشم ، میتونما ولی نمیخوام
چون مال تو بودن و بیشتر دوست دارم
همین..
چشام از دیدن ی موجود شیرین برق میزد و لبام از خنده کش اومده بود و اونجا فهمیدم تو همونی هستی که همیشه دنبالش بودم..
همون نیمه ای که همه ازش حرف میزنن
تو زیبا ترین راز منی ، نه که نتونم ازت به کسی چیزی بگم..
میتونم ، ولی بی فایدست چون هیچکی خودتو قد خودت حرفام و حسام راجع به خودت نمیفهمه ..
چون هیچکی قد تو منو بلد نیست
تو میدونی چند بار تاحالا ادمارو اشتباهی با اسم تو صدا زدم ، دقت کردی هروقت حالت بده حالم بده
دیدی چشام وقتی چشمات برق ندارن چقدر تاریکن..
فهمیدی چقدر بند به تو ام..
من وقتی تو هستی دیگه نمیتونم مال خودم باشم ، میتونما ولی نمیخوام
چون مال تو بودن و بیشتر دوست دارم
همین..