❤️ «میپرسد تو دختری یا پسر؟
✍برای آنها که رنج و رهایی این سوال را میشناسند
🖍نویسنده: ترانه
عاتکه رجبی نوشته است که «میپرسد تو دختری یا پسر؟» و نگفته چه کسی میپرسد. آنکه این سوال را میشناسد بهخوبی میداند که تکرار آن، صدای گوینده را محو میکند و هربار شنیدن آن سوالهای پیشین را فرا میخواند. هربار که کسی میپرسد، همان صداست که تکرار میشود. نوشتن از تجربههای فردی مواجهه با این سوال، تنها گفتن از خاطرهها نیست. بلکه به آگاهی جمعی کشاندن رنج بدنهایی است که سالها در سکوت یا با صدایی که بازتابی نمییافت با رنج و رهاییِ خطابِ این سوال بودن، مواجه شدهاند.
اولینبار توی همان سالهای اولِ گریختن از لباسهای نشاندار مدرسه و خانواده بود. بعد از گذشتن از سالهای «دختربودن»، بیآنکه حتی پرسشی. بازی میکردیم. بطری میچرخید و هرکس قرار بود چیزی بپرسد که لذتی بین آشکارشدن آنچه اغلب نمیگوییم و شیطنت گذاشتن دیگری در جایی میان خنده و شرم را بیدار کند. سر بطری که به سمت من آمد، آنکه قرار بود پرسید: «نمیترسی که برای هیچ مردی جذاب نباشی؟» من با پیرهن دکمهدار بینشان و شلوار لی نسبتا کوتاهی نشسته بودم.
پاچههای شلوار بالا رفته و موهای پایم معلوم بود. نگاهش را دیدم که آخر سوال روی موها افتاد و بعد روی سینههایم که آنقدر که چندان از پشت پیراهن برجسته نبودند. سکوت کردم چون جواب سوالش را نمیدانستم. چون بهتزده بودم و میلرزیدم. لازم دید توضیح دهد: «آخه آدم گاهی شک میکنه دختری یا پسر.»
این اولینبار، همه آنچه تجربه کردم رنج بود. ترسی که پیش از آن هم بود، اما با این خطاب، با این (ن)نامیدهشدن یکباره واقعیترین احساسی شد که مرا به بدنم وصل میکرد. بدنی که از آن میپرسند: «دختری یا پسر؟» آخرینبار همین چند ماه پیش بود. در راه دانشگاه، با موهایی که با ماشین کوتاه کرده بودم و لباسی تقریبا بینشان. پسربچه نوجوانی جلوی راهم را گرفت: «ببخشید اما واقعا باید بپرسم تو دختری یا پسر؟» اینبار خندیدم. گفتم «این سوال را دیگر از کسی نپرس» و رد شدم. باز هم ردی از همان رنج جایی از بدنم چنگ انداخت؛ اما اینبار حس رهایی از رنج پرتوانتر بود.
🟡«دختری یا پسر؟»
بین این دو بار سالها گذشته و بارها این خطاب تکرار شده است. صدای پژواکواری که در همه سالهای بزرگسالی، سالهای «زنبودن»، دنبالم کرده است. دنبالمان میکند. خطابی آشنا، به همه کسانی که با نامی که با آن (ن)نامیده میشوند، تنشی روزمره دارند. این خطاب، با همین کلمات یا با کلمات دیگری، به شکل نگاه سرزنشبار یا تذکر دوستانه (میخوای بریم با هم ابروهامون رو برداریم؟) یا با آختهترین تهدیدش (با این ظاهر ابژه درست میل جنسی «ما» نیستی)، هربار دوباره ما را (ن)مینامد. روی ماندن آن «ن» در پرانتز تاکید دارم؛ زیرا دقیقا در همین حضور غیابوار این نفی است که سرکوب فرصت اعمال پیدا میکند.
آنکه میپرسد (و لرزش صدای خودش را پشت تهدید نهان این جمله پنهان میکند) میخواهد تو را وادار کند که بگویی. وادار کند که خودت را بنامی. و اگر ننامی؟
🌸اصلا چرا میپرسند؟ که چه چیزی را به یادمان بیاورند؟ با چه نیرویی میخواهند تو را وادار به پاسخدادن کنند؟ جودیت باتلر در مقاله کوییربودن انتقادی مینویسد: «کنش اجرایی اولیه "دختر است" فرارسیدن نهایی آن فرمان را انتظار میکشد: "اکنون من شما را زن و شوهر اعلام میکنم."» تهدیدِ نرسیدن به این فرمان، تهدید نهفته در پشت این سوال است. نه فقط با نام ازدواج (هرچند اغلب با سایه ازدواج) اما با هر نامی.
⚪️«دختر است» یا «پسر است» پیش از آنکه چیزی درباره آنکه نامیده میشود به ما بگوید، از او به سمت بیرون میرود. رو به نگاه دائمی پلیسواری که فریادش را به هر شیوه ممکن بلند خواهد کرد تا کمکاری در این دختر/پسربودن را آشکار کند، تذکر دهد و (اگر سربهراه نشوی) مجازات کند.
#کلیشه_های_جنسیتی
🗂ادامه مطلب 👉👉
🔮@Zane_Ruz_Channel
✍برای آنها که رنج و رهایی این سوال را میشناسند
🖍نویسنده: ترانه
عاتکه رجبی نوشته است که «میپرسد تو دختری یا پسر؟» و نگفته چه کسی میپرسد. آنکه این سوال را میشناسد بهخوبی میداند که تکرار آن، صدای گوینده را محو میکند و هربار شنیدن آن سوالهای پیشین را فرا میخواند. هربار که کسی میپرسد، همان صداست که تکرار میشود. نوشتن از تجربههای فردی مواجهه با این سوال، تنها گفتن از خاطرهها نیست. بلکه به آگاهی جمعی کشاندن رنج بدنهایی است که سالها در سکوت یا با صدایی که بازتابی نمییافت با رنج و رهاییِ خطابِ این سوال بودن، مواجه شدهاند.
اولینبار توی همان سالهای اولِ گریختن از لباسهای نشاندار مدرسه و خانواده بود. بعد از گذشتن از سالهای «دختربودن»، بیآنکه حتی پرسشی. بازی میکردیم. بطری میچرخید و هرکس قرار بود چیزی بپرسد که لذتی بین آشکارشدن آنچه اغلب نمیگوییم و شیطنت گذاشتن دیگری در جایی میان خنده و شرم را بیدار کند. سر بطری که به سمت من آمد، آنکه قرار بود پرسید: «نمیترسی که برای هیچ مردی جذاب نباشی؟» من با پیرهن دکمهدار بینشان و شلوار لی نسبتا کوتاهی نشسته بودم.
پاچههای شلوار بالا رفته و موهای پایم معلوم بود. نگاهش را دیدم که آخر سوال روی موها افتاد و بعد روی سینههایم که آنقدر که چندان از پشت پیراهن برجسته نبودند. سکوت کردم چون جواب سوالش را نمیدانستم. چون بهتزده بودم و میلرزیدم. لازم دید توضیح دهد: «آخه آدم گاهی شک میکنه دختری یا پسر.»
این اولینبار، همه آنچه تجربه کردم رنج بود. ترسی که پیش از آن هم بود، اما با این خطاب، با این (ن)نامیدهشدن یکباره واقعیترین احساسی شد که مرا به بدنم وصل میکرد. بدنی که از آن میپرسند: «دختری یا پسر؟» آخرینبار همین چند ماه پیش بود. در راه دانشگاه، با موهایی که با ماشین کوتاه کرده بودم و لباسی تقریبا بینشان. پسربچه نوجوانی جلوی راهم را گرفت: «ببخشید اما واقعا باید بپرسم تو دختری یا پسر؟» اینبار خندیدم. گفتم «این سوال را دیگر از کسی نپرس» و رد شدم. باز هم ردی از همان رنج جایی از بدنم چنگ انداخت؛ اما اینبار حس رهایی از رنج پرتوانتر بود.
🟡«دختری یا پسر؟»
بین این دو بار سالها گذشته و بارها این خطاب تکرار شده است. صدای پژواکواری که در همه سالهای بزرگسالی، سالهای «زنبودن»، دنبالم کرده است. دنبالمان میکند. خطابی آشنا، به همه کسانی که با نامی که با آن (ن)نامیده میشوند، تنشی روزمره دارند. این خطاب، با همین کلمات یا با کلمات دیگری، به شکل نگاه سرزنشبار یا تذکر دوستانه (میخوای بریم با هم ابروهامون رو برداریم؟) یا با آختهترین تهدیدش (با این ظاهر ابژه درست میل جنسی «ما» نیستی)، هربار دوباره ما را (ن)مینامد. روی ماندن آن «ن» در پرانتز تاکید دارم؛ زیرا دقیقا در همین حضور غیابوار این نفی است که سرکوب فرصت اعمال پیدا میکند.
سوال «دختری یا پسر؟» صدای به وحشتافتاده نظم جنسیتی است که پیش از آن که بپرسد، «میداند». «دختر/پسر است» سالها پیش اعلام شده است. در واقع این سوال اصلا به دنبال اطلاع از آنچه که هست نیست. نمیپرسد، بلکه فرمان میدهد که جواب بدهی. چرا که در جواب دادنت میتواند چیزی را بیابد که در لباس و ظاهر و رفتارت نیست.
آنکه میپرسد (و لرزش صدای خودش را پشت تهدید نهان این جمله پنهان میکند) میخواهد تو را وادار کند که بگویی. وادار کند که خودت را بنامی. و اگر ننامی؟
🌸اصلا چرا میپرسند؟ که چه چیزی را به یادمان بیاورند؟ با چه نیرویی میخواهند تو را وادار به پاسخدادن کنند؟ جودیت باتلر در مقاله کوییربودن انتقادی مینویسد: «کنش اجرایی اولیه "دختر است" فرارسیدن نهایی آن فرمان را انتظار میکشد: "اکنون من شما را زن و شوهر اعلام میکنم."» تهدیدِ نرسیدن به این فرمان، تهدید نهفته در پشت این سوال است. نه فقط با نام ازدواج (هرچند اغلب با سایه ازدواج) اما با هر نامی.
آنکه میپرسد «دختری یا پسر؟» هم زمان میخواهد ما را بهمثابه ابژه میل جنسی دگرجنسگرا ارزیابی کند (و از ناتوانی در این وظیفه آشفته شده است)؛ همزمان میخواهد یادآوری کند که فرمان ازدواج (شادترین روز زندگی مینامندش) تنها در ازای اطاعت از آن اعلام اولیه میآید.
⚪️«دختر است» یا «پسر است» پیش از آنکه چیزی درباره آنکه نامیده میشود به ما بگوید، از او به سمت بیرون میرود. رو به نگاه دائمی پلیسواری که فریادش را به هر شیوه ممکن بلند خواهد کرد تا کمکاری در این دختر/پسربودن را آشکار کند، تذکر دهد و (اگر سربهراه نشوی) مجازات کند.
#کلیشه_های_جنسیتی
🗂ادامه مطلب 👉👉
🔮@Zane_Ruz_Channel