Hōtarō Oreki
چشماش داد میزنه که چقدرررر از همه چیز خستس و حوصله هیچکدوممون رو نداره! همه چیز و همه کس براش تکراری و بیمزس و ارزو میکنه همه محو شن تا فقط بتونه در ارامش بخوابه و روزش رو بگذرونه. ولی تهه دلش میدونه که ازین یکنواختی خسته شده و شاید منتظره که یه روزی یه چیزی، یه شخصی، یه معجزه ای پیدا شه و بالاخره به هیجان بیارتش و دنیای سیاسفیدش رو رنگی کنه. و مطمئنا اون روز با آغوش باز می پذیرتش و باهاش همراه میشه و شخصیتی که هیچکس ندیده رو از خودش بروز میده.
@EchoicMemory
چشماش داد میزنه که چقدرررر از همه چیز خستس و حوصله هیچکدوممون رو نداره! همه چیز و همه کس براش تکراری و بیمزس و ارزو میکنه همه محو شن تا فقط بتونه در ارامش بخوابه و روزش رو بگذرونه. ولی تهه دلش میدونه که ازین یکنواختی خسته شده و شاید منتظره که یه روزی یه چیزی، یه شخصی، یه معجزه ای پیدا شه و بالاخره به هیجان بیارتش و دنیای سیاسفیدش رو رنگی کنه. و مطمئنا اون روز با آغوش باز می پذیرتش و باهاش همراه میشه و شخصیتی که هیچکس ندیده رو از خودش بروز میده.
@EchoicMemory