واقعا خستم، به معنای واقعی خستم، خستم از بی هدفی، بلاتکلیفی، مکالمه های سطحی، آدمای سطحی، تهمت، خیانت ، دروغ، دیدن ادمای دورو، دیدن چهره های افسرده، خوندن درس، جر و بحث با خانواده، اعصاب خوردی سر چیزای الکی،شنیدن غر غرای بقیه، فکر کردن به چیزای که قرار نیست هیچوقت اتفاق بیوفتن، بی خوابی، مغز های پوچ، اعتقادات پوسیده، سکوت، صبر، رویا پردازی، روابط الکی، بیرون رفتن، خنده های الکی ، ارزوهایی که هیچ وقت محقق نمیشن ، خستم️.