ریاضت، رضایت
هم دانشجو بود و هم دو جای دیگر کار میکرد. صبحها به دانشکده میرفت و پس آنکه ساعت یک بعد از ظهر خسته و گرسنه از آنجا برمیگشت تازه باید به محل کارش میرفت. هم اتاقیاش غذا پخته و رفته بود. البته غذای آنچنانی هم نبود، عدس پلو. همان برنج با کمی عدس مخلوطش! اما از گرسنگی شدید با اشتها همهاش را بدون آنکه حتی گرمش کند خورد و رفت. شب که از کارش برمیگشت باید کار دومش را که تایپ بود انجام دهد، یعنی تا دهها صفحه تایپش را انجام نمیداد و ایمیل نمیکرد اجازه نداشت بخوابد. بعد از پایان کار آنقدر خسته بود که با همان لباس و بدون آنکه حتی جورابش را در بیاورد بیهوش میشد.
****
سیستم لذتدهی دنیا عجیب است. لذتها ذاتا ماندگاری ندارند. تصور کن به دلیلی یک ساعت سر پا ایستادهای و از بس گرم کارت بودهای حواست به خستگی نبوده، ناگهان کارت تمام میشود و تازه آن وقت است که احساس میکنی خسته و کوفتهای و مینشینی. دقیقا به همان لحظهی نشستن فکر کن؛ مدتی خیلی کوتاه، تقریبا چند ثانیه، حس خوشِ عجیبی به آدم دست میدهد. خیلی خوش. حتی اگر روی یک چارپایهی سفت نشسته باشی باز هم این حس خوش عجیب را لمس میکنی. این چند ثانیه پاداش آن یک ساعت است!
همینطور خوردن یک غذای خیلی ساده پس از گرسنگی شدید، شاد شدن زندانیان از اینکه کسی به ملاقاتشان آمده، کسی که اگر خارج از زندان بودند از دیدنش چندان شاد نمیشدند، یا خوابیدن بر روی یک زیرانداز نه چندان نرم پس از چندین ساعت کار سخت.
در این شرایط لذت انگار پاداشی است برای سختی، اما پاداشی که از نظر زمانی با آن سختی برابر نیست.
حالا برعکس به قضیه نگاه میکنیم. آیا میتوان لذت را طولانی کرد؟ فرض کن آدم بزند به خط خواب؛ یا بزند به دل غذا و تا میتواند بخورد. کم کم لذت خواب و غذا عادی میشود و در مرحلهی بعد چه بسا باعث دلزدگی یا بیماری شود. آن وقت است که آدم تصمیم میگیرد برای اینکه بهتر بخوابد کمی ورزش کند و برای آنکه از غذا لذت ببرد و بیمار نشود کمتر بخورد.
در نهایت انتخاب ما بین این دو مورد است: لذتی کوتاه که پاداش سختکوشی است و پس از آن رضایت، یا زدن به دل لذتجویی و در پایان بیرنگ شدن آن و پشیمانی.
این سیستم زمین است، برای آنکه از خوشیهایش لذت ببریم، و برای رضایت پس از آن بالاجبار باید تا حدودی زاهد شویم. آدمهای ثروتمند را در حال ورزش دیدهاید؟ به نظرم یکی از جالبترین صحنههای روی زمین است.
عرب به ورزش میگوید «ریاضة» یا همان ریاضت! درست است، برای لذت بردن از خوشیها باید ریاضت کشید.
#عبدالله_ش
https://goo.gl/ZG5z4u
t.me/akseMahtab
instagram.com/akseMahtab
هم دانشجو بود و هم دو جای دیگر کار میکرد. صبحها به دانشکده میرفت و پس آنکه ساعت یک بعد از ظهر خسته و گرسنه از آنجا برمیگشت تازه باید به محل کارش میرفت. هم اتاقیاش غذا پخته و رفته بود. البته غذای آنچنانی هم نبود، عدس پلو. همان برنج با کمی عدس مخلوطش! اما از گرسنگی شدید با اشتها همهاش را بدون آنکه حتی گرمش کند خورد و رفت. شب که از کارش برمیگشت باید کار دومش را که تایپ بود انجام دهد، یعنی تا دهها صفحه تایپش را انجام نمیداد و ایمیل نمیکرد اجازه نداشت بخوابد. بعد از پایان کار آنقدر خسته بود که با همان لباس و بدون آنکه حتی جورابش را در بیاورد بیهوش میشد.
****
سیستم لذتدهی دنیا عجیب است. لذتها ذاتا ماندگاری ندارند. تصور کن به دلیلی یک ساعت سر پا ایستادهای و از بس گرم کارت بودهای حواست به خستگی نبوده، ناگهان کارت تمام میشود و تازه آن وقت است که احساس میکنی خسته و کوفتهای و مینشینی. دقیقا به همان لحظهی نشستن فکر کن؛ مدتی خیلی کوتاه، تقریبا چند ثانیه، حس خوشِ عجیبی به آدم دست میدهد. خیلی خوش. حتی اگر روی یک چارپایهی سفت نشسته باشی باز هم این حس خوش عجیب را لمس میکنی. این چند ثانیه پاداش آن یک ساعت است!
همینطور خوردن یک غذای خیلی ساده پس از گرسنگی شدید، شاد شدن زندانیان از اینکه کسی به ملاقاتشان آمده، کسی که اگر خارج از زندان بودند از دیدنش چندان شاد نمیشدند، یا خوابیدن بر روی یک زیرانداز نه چندان نرم پس از چندین ساعت کار سخت.
در این شرایط لذت انگار پاداشی است برای سختی، اما پاداشی که از نظر زمانی با آن سختی برابر نیست.
حالا برعکس به قضیه نگاه میکنیم. آیا میتوان لذت را طولانی کرد؟ فرض کن آدم بزند به خط خواب؛ یا بزند به دل غذا و تا میتواند بخورد. کم کم لذت خواب و غذا عادی میشود و در مرحلهی بعد چه بسا باعث دلزدگی یا بیماری شود. آن وقت است که آدم تصمیم میگیرد برای اینکه بهتر بخوابد کمی ورزش کند و برای آنکه از غذا لذت ببرد و بیمار نشود کمتر بخورد.
در نهایت انتخاب ما بین این دو مورد است: لذتی کوتاه که پاداش سختکوشی است و پس از آن رضایت، یا زدن به دل لذتجویی و در پایان بیرنگ شدن آن و پشیمانی.
این سیستم زمین است، برای آنکه از خوشیهایش لذت ببریم، و برای رضایت پس از آن بالاجبار باید تا حدودی زاهد شویم. آدمهای ثروتمند را در حال ورزش دیدهاید؟ به نظرم یکی از جالبترین صحنههای روی زمین است.
عرب به ورزش میگوید «ریاضة» یا همان ریاضت! درست است، برای لذت بردن از خوشیها باید ریاضت کشید.
#عبدالله_ش
https://goo.gl/ZG5z4u
t.me/akseMahtab
instagram.com/akseMahtab