📍حرف‌راه | امیرمهدی مناقبی


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


جامعه | دین | فرهنگ در ایران
📍"حرف‌راه" با نیم‌فاصله چیزی شبیه ترکیب آزادراه است؛ راه حرف.
از راهی که طی شده و آنچه در پیش است حرف می‌زنم.
✍️ امیرمهدی مناقبی
طلبه | مسئول گروه بررسی‌های راهبردی میراث

پیام مستقیم
@managhebi
کانال گروه میراث
@mssinst

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


📎 تصویر یادداشت اجرای کاروانسرا و قافله مذهب!

تصویر بخشی از تیزر کنسرت فرضی کاروانسرا - آذر ۱۴۰۳


📍اجرای کاروانسرا و قافله مذهب!
به بهانه کنسرت فرضی خانم پرستو احمدی و روزگار متدینان سنتی

✍ امیرمهدی مناقبی
🗓 ۲۳ آذر ۱۴۰۳

🔸️ ساعت ۹ شب ۲۱ آذر ۱۴۰۳، کنسرتی مجازی - فرضی با تک‌خوانی خانم پرستو احمدی، بدون حجاب و به گفته خودشان با پخش زنده از یوتویوب در ایران اجرا شد.
تصویر بالا را ببرید به ۱۰ سال قبل؛ ۲۱ آذر ۱۳۹۳.
چه می‌شد؟
التهابی بود که به درون حوزه‌های علمیه و جریان متدین می‌افتاد.
۱۰ سال بعد و در اکنون، آب از آب تکان نمی‌خورد.
چه شد که در ۱۰ سال از آنجا به اینجا رسیدیم؟
نهاد دین و جامعه چه هزینه‌های مادی و معنوی پرداخت تا اینجا؟
۱۰ سال بعد چگونه خواهد بود؟
آیا می‌شد راه دیگری رفت؟


🔸️ بخشی از مردم و به صورت خاص بخشی از جوانان می‌خواهند به روش دلخواه خودشان زندگی کنند. روش دلخواه آنان مطابق با روش دلخواه حوزه‌های علمیه و متدینین سنتی نیست و ذیل جریان جهانی زندگی تعریف می‌شود.
جریان سنتی دین طی چهار دهه گذشته با استفاده از قدرت اجتماعی و سیاسی، روش مطلوب خود را به بخش متفاوت جامعه تحمیل کرده است.
اکنون در دنیای گوشی‌های هوشمند، شبکه‌های اجتماعی و ... دیگر امکان آن تحمیل‌های سابق وجود ندارد و افراد قدرت کنشگری مستقل بیشتری دارند.
هم‌اکنون چند راه روبروی دین سنتی مطرح است:
1️⃣ مقاومت خشن: ادامه به تلاش برای تحمیل روش دلخواه
2️⃣ انفعال و انزوا: نادیده گرفتن تغییرات و قهر با بخشی از جامعه
3️⃣ تعامل پویا: تعامل با بخش متفاوت جامعه در مسائل مشترک و به رسمیت شناختن تغییرات

ظاهرا بخش مهمی از جریان سنتی دین از گزینه مقاومت خشن به گزینه انفعال و انزوا روی آورده است و گزینه‌های ۱ و ۳ در میان جریان سنتی پیروان کمتری دارد.


🔸️ به گمان بنده جزو بدترین اقداماتی که متدینان می‌توانند ذیل گزینه‌های ۱ و ۲ انجام دهند صورت‌بندی این اتفاقات و تغییرات به عنوان اقداماتی با انگیزه‌های ضددینی و ضداخلاقی است.
بنا بر باور گروه متدینان سنتی، اقداماتی مانند کنسرت مجازی خانم احمدی تناسبی با آنچه از دین و اخلاق آموخته‌اند ندارد؛ اما این که خودشان با دست خودشان دیگری بسازند و دشمن‌تراشی کنند بازی دو سر باخت است.
این جریانی که در جامعه رفتار متفاوتی دارد مطلوبی از زندگی دارد که در پی آن مطلوب است.
ممکن است به صورت اولیه نیت مبارزه با دین را نداشته باشد مگر این که ما با دست خودمان به او این هویت و نیت را بدهیم و بازی را آغاز کنیم که از پیش شکست در آن و خسارات وارده مشخص است.


🔸️ راه سوم که تعامل پویاست هنوز پا نگرفته است. منظور از تعامل پویا وادادگی در تقیدات دینی نیست بلکه وارد گفت‌وگو شدن با جامعه و تمرکز بر اشتراکات به جای اختلافات است. یعنی توسعه بخش‌های مشترک و کم تنش کردن بخش‌های اختلافی.
شاید بتوان برای تعامل پویا این شاخص‌ها را برشمرد:
- توجه به کرامت انسان و احترام متقابل
- فهم تغییرات جامعه خارج از چهارچوب نیت‌خوانی و دشمن‌تراشی
- تعامل در نیازها و ارزش‌های مشترک با بخش‌های مختلف جامعه
احتمالا این رویکردها را در کنش امام موسی صدر در لبنان می‌توان یافت.


🔸️ امکان داشت بعد از جریان زن، زندگی، آزادی شکل‌گیری جریان سوم (تعامل پویا) تسریع شود اما چنین نشد.
به نظر می‌رسد یکی از دلایل شکل نگرفتن جریان سوم، عدم پیوند گسترده سه ضلع خیرین امور دینی، روحانیت و فعالان مذهبی است که اعتقاد به تعامل پویا دارند.
خیرینی که از کنش‌های تعامل پویا حمایت کنند در کنار روحانیونی که الهیات و مشروعیت را بیاورند در کنار کنشگرانی که اقدامات اجتماعی و فرهنگی را پیش ببرند.
شاید این جریان نیاز به میانجیگرانی داشته باشد که پیوند این سه ضلع را تسهیلگری و تسریع کنند.
میانجیگرانی که باورمندان به تعامل پویا با جامعه را در این سه ضلع به همدیگر وصل و بین آنها پروژه مشترک تعریف کنند. این میانجیگران می‌بایست خودشان عضو یکی از این اضلاع باشند.
انتظار می‌رود جریان تعامل پویا در صورت فعال شدن بتواند بخش سرگردانی از جامعه مذهبی و بخش خاکستری گسترده‌ای را در ایران با خود همراه کند.

▫️ @am_managhebi


🎙 مسئله وحدت:
منافع ملی - چالش‌های شیعی


🔸️ ۲۸ شهریور به مناسبت هفته وحدت مهمان برنامه "در مسیر اندیشه" رادیو گفت‌وگو بودم.
بخش‌های مربوط به عرایضم را به‌صورت جداگانه تقدیم می‌کنم.

صوت کامل برنامه را اینجا می‌توانید بشنوید.

▫️ @am_managhebi


📎 تصویر یادداشت یک قرن پس از فرمان ملوکانه

حضور دختران بدون حجاب در حال زنجیرزنی در دسته عزاداری - کرج - محرم ۱۴۰۳




📍یک قرن پس از فرمان ملوکانه
درباره دختران بی‌حجاب دسته زنجیرزنی

✍️ امیرمهدی مناقبی
🗓 ۴ مرداد ۱۴۰۳

🔸️ در گذشته، دین بخش زیادی از مناسبات اجتماعی را شکل می‌داد و دست‌های مرئی و نامرئی پشتیبان چارچوب‌های دینی بودند.
اما اکنون با فردی‌تر شدن جهان، مردم احساس استقلال بیشتری می‌کنند و تمایل دارند زندگی فردی و اجتماعی خودشان را شخصی‌سازی کنند.

🔸️ در این میان چارچوب‌های دینی در ایران با قدرت سیاسی و انتظامی می‌خواهند اجازه این شخصی‌سازی را ندهند.
وقتی جریان شخصی‌سازی سبک‌زندگی، گسترش پیدا کند و نهاد دین با قدرت سیاسی و انتظامی با این انتخاب مقابله کند نتیجه چه می‌شود؟
آنها هم اگر زورشان برسد به چارچوب‌های غالب احترام نخواهند گذاشت. زدی ضربتی، ضربتی نوش کن!
زمانی که بازی از مرحله اقناع، گفت‌وگو و احترام متقابل وارد مرحله زور شود این شکلی می‌شود.

🔸️ مسئله سیاستگذاری حجاب در ایران این گونه شده است؛ گرچه ریشه این مسئله دیرینه‌تر از جمهوری اسلامی و حتی پهلوی است.
به قول یکی‌ از دوستان، ما معاصر قاجاریه هستیم!

🔸️ بیش از یک قرن پیش در ۸ تیر ۱۲۹۵ مصادف با ۲۷ شعبان ۱۳۳۴ روزنامه "عصر جدید" فرمان احمد شاه قاجار در جهت جلوگیری از منهیات شرعیه را منتشر می‌کند.
حکومت طهران نیز دستور مقتضی را صادر می‌نماید که:
"بطایفه اناثیه قدغن مینمایند که در معابر حرکت بدون چاقچور و بالا زدن پیچه یا روبند ممنوع میباشد"
در پس این فرمان برخی علما هم بیانیه تشکر می‌دهند:
"مخصوصا از صدور دستخط انجم نقط مبارکه که در جلوگیری از منهیات شرع مقدس اسلام صادر فرموده‌اند موجب مزید امیدواری عموم دعاگویان بذات اقدس اعلی گردیده" (تصویر روزنامه)
گویی هنوز درب بر همان پاشنه زمان قاجار می‌چرخد!

🔸️ دستورات شرع بر این قلم فرض است اما در شناسایی موضوعات و تدبیر جای تامل فراوان است. باید هزینه‌های برخی فشارها را در بلندمدت محاسبه کنیم و به پیشگاه فقهیان برویم و چاره‌جویی نماییم.

🔸️ نهاد دین در ایران باید نقطه جدیدی برای تعادل در بازی خود با شهروندان ایرانی و نسل جوان پیدا کند. انتخابی که وجود حکومت دینی و ناکارآمدی درونی نهاد دین، آن را بسیار دشوار کرده است.
ما در شیب لغزنده‌ تاریخی در حال پیش رفتن هستیم. نگاه تاریخی ما به سیاستگذاری در مسئله حجاب دچار فرسودگی و ناکارآمدی است.
پیدا کردن راهی که نه سیخ را بسوزاند و نه کباب را کار گاو نر و مرد کهن است.

📎 پی‌نوشت:
تصاویر روزنامه عصر جدید را دوست تاریخ‌دانم جناب آقای سلیم کریم‌زاده در مدرسه سه نقطه در اختیار بنده گذاشتند. (لینک ایشان)

▫️ @am_managhebi




📍چرا به مسعود پزشکیان رای می‌دهم

✍️امیرمهدی مناقبی
🗓 ۱۵ تیر ۱۴۰۳

🔸️باور دارم آبادی ایران در گرو تحقق جامعه قوی و حکومت قوی است. جامعه‌ای که مسئولیت‌پذیر باشد و بتواند قدرت حکومت را مهار کند و حکومتی که توانا باشد و بتواند وظایف خود را به صورت کارآمدی انجام دهد.
هر سمت این موازنه اگر ناتوان باشد این کشتی همچنان از مقصد آبادی دور خواهد شد.

🔸️ از مشروطه تا به امروز که تلاش جدیدی در تاریخ ایران برای اعتلای کشور آغاز شده است، جریانی را می‌توان مشاهده نمود که در این مسیر پیش رفته است. این جریان خدمات شایانی به ما نموده است. بسیاری از آنچه داریم‌ مرهون همت اشخاص بنام و گمنامی است که برخی در سمت تقویت جامعه بودند و برخی در سمت کارآمدسازی حکومت.

🔸️ اکنون گروهی از افراد معاصر این جریان از خردمندان، کنشگران، سیاستمداران و ... پیرامون جناب آقای پزشکیان گرد آمده‌اند. ایشان نیز بخشی از اراده آن‌ها را نمایندگی می‌کند.
رای من برای شخص جناب پزشکیان نیست بلکه برای حمایت از جریان‌ کاردان و وطن‌پرستی است که می‌دانم در خدمت اعتلای ایران است.
با رای دادن به نماینده این گروه تلاش می‌کنم در حد وسع خود، دست خدمتگزاران این خاک را بازتر و قوت بازوی‌شان را بیشتر کنم.

🔸️ رئیس جمهور در ساختار فعلی نمی‌تواند همه آنچه می‌خواهم را محقق کند ولی بسیاری از اقدامات ریز و درشتی که در زندگی مردم و آینده این کشور اثر دارد را می‌تواند انجام دهد.
اگر مقداری جامعه مدنی تقویت شود، ثبات اقتصادی بیشتر شود، داروی بیماران بهتر تامین شود، اساتید دانا در جایگاه خود حفظ شوند، روابط خارجی ایران توسعه یابد، منابع آبی مدیریت شوند، کاردانان به کار گماشته شوند، گروه‌های فساد محدودتر شوند و هزاران خواسته ریز و درشت دیگر محقق شوند، گام مهمی برای آبادی ایران برداشته می‌شود.

🔸️ اکنون راه دیگری برای آبادانی کشور نمی‌بینم. مهم است وسع امروز ایران را درک ‌کنیم. در این‌ لحظه از تاریخ، جمهوری اسلامی جانشینی بهتر از خود ندارد. تمام تلاش را باید در جهت تقویت جامعه و کارآمدی و اصلاح حکومت به کار گرفت. باید دست بر سر زانوی خود بگذاریم و برخیزیم. راه آبادی، طولانی، سخت و تدریجی است.

🔸️ به عنوان یک شهروند وظیفه خود می‌دانم روزنه‌های امید را باز نگاه دارم و پشتیبان کسانی باشم که پشتیبان ایران‌اند.
ایران مدیون زنان و مردانی است که در روزگارانی بسیار تاریک‌تر از امروز به قدر وسع خود کوشیده‌اند و با گام‌های کوچک و بزرگ‌ تا این‌جای تاریخ را پیموده‌اند.
#برای_ایران

◽️ @am_managhebi


📍 حوزه علمیه سنتی قم آن قدر در عرصه رسانه ضعف دارد و نیروهای انقلابی آن قدر دسترسی به رسانه و قدرت دارند که بازی را یک طرفه کرده‌اند.
حوزه سنتی توانی برای مدیریت تصویر خود نزد افکار عمومی ندارد.

رسانه‌های حوزه سنتی بیشتر بر مخاطب خاص خود تمرکز دارند و توجهی به عموم مردم ایران ندارند.

البته نباید همه مسئولیت را متوجه روحانیت دانست. کنشگران مذهبی و جامعه متدینین سنتی هم نسبت به این امور مسئول هستند.

قبلا درباره این ضعف رسانه‌ای اینجا چند سطری نوشته‌ام.

📎 توضیح تصویر:
یادداشت یکی از جامعه‌شناسان ایران درباره تجمع برخی از طلاب قم با لباس نظامی در حمایت از مقابله نیروی انتظامی با بی‌حجابی (لینک)

◽️ @am_managhebi


📎 تصویر یادداشت حجاب در وضعیت انقلابی

تهران - میدان فلسطین - تجمع حمایت از عفاف و حجاب


📍حجاب در وضعیت انقلابی

✍️ امیرمهدی مناقبی
🗓 ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

🔸️ چرا در مسئله حجاب درب بر همان پاشنه می‌چرخد؟
یکی از دلایل آن، بودن مسئله حجاب در وضعیت انقلابی است. کسی که انقلاب می‌کند می‌خواهد فلک را سقف بشکافد و طرحی نو دراندازد. در این شرایط می‌خواهد دنیا را مطابق آرمان‌های خود تغییر دهد و بیشتر به "آنچه باید" باشد توجه می‌کند و نه "آنچه می‌شود" باشد. یعنی تمرکز بر مطلوب آرمانی است نه مقدور آرمانی!
در مقابل، جریان اصلاحات بیشتر توجه خود را به مقدورات می‌دهد که گر مراد نیابند به قدر وسع بکوشند.

🔸️ بخشی از سیاستگذرای‌ها در ایران سال‌هاست که در وضعیت انقلابی است. یعنی فارغ از این که فلان سیاست مقدور است یا نه ولی باید محقق شود!
بارها هم اگر آزموده شود و شکست بخورد می‌گویند: در مسیر تحقق آرمان، ما کوتاهی کردیم و دوباره آزموده را با شدت بیشتر می‌آزمایند. شکست برای آن‌ها به معنی شکست در اراده، توان و یا انتخاب مجری اشتباه است نه شکست سیاست.

🔸️ از این منظر اگر به مسئله حجاب نگاه کنید، از دید آن‌ها پوشش زنان باید مطابق آرمان آن‌ها باشد، اگر نباشد چند رویکرد را در پیش می‌گیرند:

1️⃣ انکار ناکارآمدی سیاست:
شرایط امروز نتیجه کوتاهی دیروز است نه سیاست اشتباه.
2️⃣ جهاد بیشتر:
تلاش می‌کنند با هزینه بیشتر، پوشش زنان مطابق نظر آن‌ها شود.
3️⃣ انکار استقلال دگراندیشان:
ریشه این مشکل تماما در اراده دشمن است نه تغییر نظر شهروندان.
4️⃣ خدشه در وجود دیگری:
زنانی که حجاب ندارند را به رسمیت نمی‌شناسند. مثلا می‌گویند: آن‌ها متوجه نیستند، اقلیت هستند و ...

🔸️ نکته بنده ناظر به مورد سوم و چهارم است. طی چند سالی که در گروه میراث پرونده حجاب را داشتیم، بعد از مذاکره با افراد و نهادهای مختلف می‌دیدیم آنچه می‌خواهیم، کامل به کرسی نمی‌نشیند!
به نظرم یکی از نکات مهمی که نتیجه دلخواه ما دست نمی‌داد این بود که ما زنان بدون حجاب را به رسمیت شناخته بودیم ولی مخاطب ما اصلا آن‌ها را به رسمیت نمی‌شناخت؛ در نتیجه نوع نگاه ما به مسئله و راهکارهای مطلوب متفاوت بود.

🔸️ منظورم از این که به رسمیت شناختیم این است که پذیرفتیم بخشی از زنان جامعه ایران تصمیم‌ گرفتند نوع دیگری از پوشش را استفاده کنند فارغ از این که مطلوب ما هست یا خیر.
وقتی به رسمیت نشناسید می‌روید سراغ انکار، طرد و سرکوب ولی وقتی به رسمیت بشناسید نوع متفاوتی به حل مسئله فکر می‌کنید. تازه اینجا گفت‌وگو با دیگری می‌تواند آغاز شود.
به رسمیت شناختن الزاما به معنی مشروعیت کامل بخشیدن و سکوت کردن نیست بلکه به معنی استفاده از راه‌های دیگر برای حل مسئله است.

🔸️ البته موضوع "به رسمیت شناختن" صرفا به جریان انقلابی محدود نمی‌شود و برخی جریان‌های مذهبی سنتی نیز درگیر این مسئله هستند.
شاید به نظر آن‌ها چون به رسمیت شناختن نوعی مشروعیت بخشی دارد، نمی‌خواهند به جریان‌های خارج از چهارچوب خودشان مشروعیت بدهند ولی با پاک کردن صورت مسئله گره کورتر می‌شود.

🔸️ این مسئله احتمالا در سال‌های آتی در موضوعاتی مثل همجنس‌گرایی و هم‌باشی هم روی خواهد داد.
چالش اصلی پیش روی جریان انقلابی و مذهبی سنتی، بیش از آن که مربوط به افزایش بی‌حجابی، همجنس‌گرایی و هم‌باشی باشد مربوط به روش به رسمیت شناختن آن‌ها در جهان معاصر است.
پذیرش این که تعدادی ایرانی یا شیعه ایرانی بر خلاف چهارچوب‌های سنتی زندگی می‌کنند و این انتخاب آگاهانه آن‌هاست؛ چه موافق آن‌ها باشیم و چه مخالف.

🔸️ اگر می‌خواهیم در وضعیت انقلابی به راه‌حل مسئله حجاب فکر کنیم به نظرم یکی از نقاط تمرکز را باید بر این سوال بگذاریم:
برای به رسمیت شناختن افراد فاقد حجاب توسط حکومت چه باید کرد؟

ممکن است بگویید راهی نیست، سیاهی در پیش است و ... ولی ایران ما ارزش آن را دارد که بارها و بارها به حل مسائل دشوار فکر کنیم.

◽️ @am_managhebi


📎 تصویر یادداشت سالی که نکوست از اخبارش پیداست؟

مازندران - ورودی جنگل نور


📍سالی که نکوست از اخبارش پیداست؟

✍️ امیرمهدی مناقبی
🗓 ۲۴ فروردین ۱۴۰۳

🔸️ برخی اخباری که اوایل سال مطرح بود و به دین و دینداری ارتباط داشت را مرور کنیم:

1️⃣ درگیری یک طلبه با یک خانم در درمانگاهی در قم به خاطر تذکر حجاب
2️⃣ فساد مالی در اموال مربوط به حوزه علمیه ازگل و افشای آن توسط یک روزنامه‌نگار
3️⃣ اعلام ساخت یک مسجد در پارک قیطریه توسط شهرداری تهران و اعتراض برخی از مردم
4️⃣ جلوگیری از تفرج مردم در سیزده‌به‌در به دلیل همزمانی با ماه مبارک رمضان و شهادت امام علی (علیه السلام) در برخی پارک‌ها و اماکن عمومی
5️⃣ تشکیل محفل قرآنی چندهزار نفری در استادیوم آزادی
6️⃣ اعلام اجرای طرح حجاب و عفاف از ۲۵ فروردین ۱۴۰۳

🔸️ احتمالا در سال جاری تعداد اخبار ناراحت کننده از دین بیشتر خواهد شد و اخبار خوشحال کننده بسیار اندک.
از بالا به جامعه نگاه کنید. در این اخبار چه می‌بینید؟

🔸️ یکی از خطوط مهمی که در این اخبار می‌توان دید تشدید مفهوم "ما در برابر آنها" است. یعنی بخشی از جامعه خود را در برابر بخش دیگر می‌بیند و خود را این گونه تعریف می‌کند.
این اتفاق از نشانه‌های قطبی شدن فزاینده جامعه بر محور تفاوت‌های مذهبی است. تبعات این شرایط در انسجام اجتماعی، ثبات سیاسی و حتی رفاه و دینداری فردی قابل مشاهده خواهد بود.

🔸️ آدم‌های حاضر در این اخبار را می‌توانیم به دو گروه تقسیم کنیم:
🔻دینداران موافق نظام سیاسی
🔻مخالفان دین رسمی یا مخالفان نظام سیاسی
محور شکاف‌هایی که در این خبرها دیده می‌شود دین است. دینی که به قدرت سیاسی و زور دسترسی دارد.

🔸️ در این شرایط قطبی شده، همه جامعه ضرر می‌کند، دین و دین‌داران بیشتر. متاسفانه منطق جامعه قطبی شده تر و خشک را با هم می‌سوزاند.
برای نمونه‌ای از نتایج تشدید قطبی شدن جامعه به مسئله حجاب نگاه کنید.
پس از فوت خانم مهسا امینی در ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ اتفاقی برای جنبه‌های مختلف اجتماعی دین در ایران افتاد که تا سال‌ها اثرات آن اتفاق و پس‌لرزه‌های آن قابل مشاهده خواهد بود.
دین‌داران در شرایطی هستند که نسبت به بقیه گروه‌های جامعه چیزهای بیشتری را در جامعه قطبی شده از دست خواهند داد.

🔸️ برای پیدا کردن نگاهی کامل‌تر برخی زمینه‌های شکل‌گیری و ظهور این شرایط قطبی شده را بشماریم:

1️⃣ ذهنیت "ما در برابر آنها"
مردم به طور فزاینده‌ای با گروه مذهبی/غیرمذهبی خود، هم‌ذات‌پنداری می‌کنند و از درک طرف مقابل و تفاهم دور می‌شوند. گویی "دیگری" مشروعیت ندارد.

2️⃣  اتاق پژواک
شبکه‌های اجتماعی افراد هم‌فکر را بیشتر گردهم می‌آورد. افزایش تعامل با خودی‌ها و دورشدن از دیگری‌ها موجب تشدید قطبی شدن جامعه و ادارک اشتباه از تنوع واقعی مردم می‌شود.
این حباب‌های مجازی به افراد این حس را می‌دهد که ما در برابر آنها بیشتریم و ما عادی هستیم و آنها غیرعادی!
فعالیت لشکر سایبری هر دو طرف بر تشدید این توهمات می‌افزاید.

3️⃣ ابزارسازی سیاسی
برخی سیاستمداران از احساسات مذهبی برای بسیج مردم و یا جلب رای انتخاباتی سوء استفاده می‌کنند. آنها با تعریف مسائل در قالب‌های مذهبی شکاف‌ها را عمیق‌تر می‌کنند و برای تقویت انسجام پایگاه اجتماعی خود "دیگری" را پررنگ می‌کنند.

🔸️ برخی از عواقب تشدید قطبی شدن جامعه برای دین و دینداران:

1️⃣  تجزیه جامعه
تشدید قطبی شدن جامعه پیرامون مذهب موجب فرسودگی جامعه و سست شدن پیوندهای اجتماعی می‌شود. در این شرایط، بی‌اعتمادی، عدم مدارا و خشونت بروز خواهد کرد. اتفاقی که در اعتراضات مربوط به حجاب شاهد آن بودیم.

2️⃣ جنگ اجتماعی
جامعه هر تصمیمی که برای آینده خود بخواهد بگیرد نیاز به وفاق دارد. در شرایط قطبی شده، هر تصمیم دینی که در سطح جامعه گرفته شود محل بروز جنگ خواهد بود و عملا به نتیجه مورد نظر نخواهد رسید.
در این شرایط سرمایه‌های دین فرسوده خواهد شد و عملا دین دچار انفعال اجتماعی می‌شود.

3️⃣ فشار روانی دینداری
دینداری در جامعه قطبی شده همراه با تجربه احساس اضطراب و ترس خواهد بود. ترس از "دیگری" این چرخه منفی را تقویت خواهد کرد.

دین برای بالندگی خود در سطح جامعه نیاز به شرایطی دارد که مردم با اقبال قلبی به سوی معنا و آموزه‌های دینی حرکت کنند. جامعه قطبی شده زمینه گرایش به دین را از بین خواهد برد.

🔸️ آیا برای برون رفت از این فضای قطبی شده راهی هست؟
آری شود ولیک به خون جگر شود!

این یادداشت صرفا در مقام طرح مسئله است ولی به اختصار به برخی راهکارها اشاره می‌کنم:

1️⃣ تعهد رسانه‌ای
دوری از اقدامات هیجان‌گرایی که جامعه را قطبی می‌کند به همراه بازنمایی انسجام و همبستگی اجتماعی

2️⃣ رهبران و گروه‌های مرجع
تعامل رهبران و گروه‌های مرجع جامعه بر محور ارزش‌های مشترک و تقویت وجوه مشترک

3️⃣ کنشگران مرزی
فعالیت شخصیت‌هایی که برای گروه‌های متکثر قابل احترام هستند برای ایجاد انسجام و کاهش شکاف‌ها

◽️@am_managhebi


📎 تصویر یادداشت چی فکر می‌کردیم، چی شد!

تهران - ایستگاه متروی تئاتر شهر


📍چی فکر می‌کردیم، چی شد!

✍️ امیرمهدی مناقبی
🗓 ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

🔸️ در مترو به تبلیغات حجاب نگاه می‌کردم. تبلیغاتی که پیام آن این بود: حجاب دستور خداست مثل بقیه دستورات الهی. حجاب را کنار بقیه فرامین دینی گذاشته بودند. تبلیغات را نگاه می‌کردم و از زمان‌ناشناسی و نفهمیدن مخاطب، خشمگین و ناراحت بودم.
با این کار در این شرایط اجتماعی، دیگر فرامین الهی را سست می‌کردند نه این که به حجاب وزن بدهند.

🔸️ از قطار پیاده شدم و در ایستگاه به دنبال زدن کارت برای خروج بودم که ناگهان خشکم زد! این تبلیغات نامناسب کار ما بود؟!

🔸️ چند ماه قبل از آن روز در شهریور ۱۴۰۲ گروه میراث به مناسبت سالگرد آغاز اعتراضات مربوط به حجاب، مبتنی بر گزارش قبلی خود گزارش جدیدی منتشر کرد.
در این گزارش ۶ پیشنهاد سیاستی برای مسئله حجاب ارائه شده بود. آخرین پیشنهاد این بود که به جای توضیح و توجیه حجاب با کارکردهای اجتماعی - فرهنگی آن به تبیین حجاب به عنوان مسئله‌ای درون دینی پرداخته شود.

🔸️ چرا این پیشنهاد طرح شد؟
در گذشته و به صورت خاص بعد از اعتراضات مربوط به حجاب برخی از مروجان حجاب از ثمرات دنیوی و عقلانی حجاب می‌گفتند. مطالبی که قابل مناقشه بود و گاه شأن حجاب را مخدوش می‌کرد. آخرین پیشنهاد ما این بود که به جای استدلال‌های سست به واقعیت مسئله حجاب بپردازید که امری درون دینی است.

🔸️ در واقع این پیشنهاد ما برای هدایت برخی مدافعان حجاب به جهتی بهتر از سمت فعلی ایشان بود. ما این پیشنهاد را در ذهن خودمان برای تبیین گزینه‌ حجاب برای نسل بعدی در فضایی روادارانه و مبتنی بر حق انتخاب تصور می‌کردیم نه در کنار حجاب‌بانان!
مثلا در فضاهای آموزشی، رسانه‌ای و ...

🔸️ اما تبلیغات مترو دقیقا پیشنهاد ما بود ولی ما این را نمی‌خواستیم. اجرای این طرح بعد از انتشار گزارش ما بیشتر حالمان را بد کرد که نکند در این ماجرا موثر بوده باشیم! البته واقعا برای‌مان روشن نشد که به پیشنهاد ما ربط داشته یا نه ولی امکان ارتباط هم برای‌مان تکان‌ دهنده بود.

🔸️ چرا اجرای پیشنهاد ما مخالف نظر ما بود؟
در گروه میراث راجع به این مسئله گفت‌وگو کردیم. متوجه دو نکته شدیم:

1️⃣ در تبیین پیشنهاد باید بیشتر به اهداف، دلایل و زمینه‌ها می‌پرداختیم تا مخاطب درست متوجه شود.

2️⃣ باید یک مرحله به تحلیل سیاست اضافه می‌کردیم: ذی‌نفعان متنوع چگونه پیشنهاد ما را درک می‌کنند و چه اقداماتی ممکن است (ناخواسته) از دل پیشنهاد ما بیرون بیاید؟ نوعی آینده‌نگاری پیشنهاد سیاستی.

🔸️ اگر این دقت را داشتیم احتمالا تبیین دقیق‌تری از پیشنهاد به دست می‌دادیم و هشدارهای لازم درباره اجرای نادرست و برداشت غلط از پیشنهاد را به گزارش اضافه می‌کردیم.

🔸️ وقتی در حیطه عمومی و یا به تعداد زیادی کنشگر پیشنهادی می‌دهیم انگار یک گوی را در میدان بازی رها می‌کنیم. باید بیشتر به کنش‌ها و واکنش‎‌های احتمالی آینده فکر کرد و ابزارهای مناسب مهار حرکت‌های اشتباه را پیش‌بینی نمود.

◽️ @am_managhebi


📍لکنت یا صدای رسا، انتخاب شیعیان ایران کدام است؟

✍️ امیرمهدی مناقبی
🗓 ۳۱ مرداد ۱۴۰۱

*این یادداشت در پی مجادله‌‌ای مذهبی که رسانه‌ای شد برای کانال تلگرام آکادمی هدی نوشته شده است.


🔸️۱. بیایید فرض کنیم تبادل نظرهای تند، پیرامون موضوع "نذری" بالا گرفته است. مثلا بعد از پایین کشیدن تصویر آقای فوتبالیست از تابلوهای تبلیغات شهری تهران، طرفداران ایشان اعلامیه سخنران مذهبی و سیاهی‌های عزاداری را پایین کشیدند. بیایید بالاتر برویم. فرض کنیم این موضوع به درگیری‌های خیابانی و زد و خورد مردم کشیده و از دو طرف ماجرا عده‌ای مجروح شدند. در همین نقطه بایستیم؛ از بالا به جامعه نگاه کنیم. رسانه‌های شیعیان کجا هستند؟ غیر از تعداد کمی چهره مذهبی در تلگرام و اینستاگرام (که در مقیاس بزرگ تاثیرگذار نیستند) از کسی خبری هست؟ اصلا رسانه‌‌ی مستقل مذهبی که بتواند در جامعه ایران نقش‌آفرینی کند وجود دارد؟

🔸️۲. بیایید فرض کنیم می‌دانیم در محرم سال بعد موضوع نذری به صورت شدیدتری موجب نزاع مردم خواهد شد. یک سال فرصت داریم از طریق رسانه برای این معضلی که در دل رسانه بزرگ شده است کاری بکنیم. چه کار موثری برای پیشگیری و حل این مسئله خواهیم کرد؟ پاسخ روشن است، تقریبا هیچ! اینکه شیعیان در ایران با این گستردگی در منابع مادی، منابع معنوی و منابع انسانی جریان رسانه‌ای مستقل و موثری در کشور ندارند عجیب نیست؟!

🔸️۳. به نظر می‌رسد رسانه‌های مستقل مذهبی در اتاقی دربسته که فقط قشر خاصی از متدینین در آن حضور دارند به پژواک سخنان خود گوش می‌دهند. تقریبا هیچ رسانه‌ی مستقل مذهبی را در کشور نمی‌بینیم که با جامعه ایران گفت و گو کند. خود گوییم و خود خندیم و از هنر خویش به وجد آییم! متدینان ایران چند رسانه باکیفیت و پرمخاطب در کشور دارند؟ قرار نیست با مردم گفت و گو کنیم؟ هم بگوییم و هم بشنویم؟ تا به کی فقط گروه خاص و محدودی از متدینان باید مخاطب هدف رسانه‌های مذهبی باشند؟ قرار نیست دغدغه‌های امروز و جهان‌بینی خود را با عموم مردم به اشتراک بگذاریم؟ تا به کی به صورت مستقیم فقط از عقاید و تاریخ و فقه سخن بگوییم؟ اصلا بدنه مذهبی جامعه چه زمانی قرار است به سخن درآید؟

🔸️۴. لکنت رسانه‌ای شیعیان ایران مزمن و گسترده است. نمونه‌ای دیگر، عدم واکنش بدنه مذهبی جامعه در مسئله حجاب به صورت عام و نسبت به درگیری داخل اتوبوس و برخورد با سپیده رشنو به صورت خاص است. یعنی واقعا بدنه مذهبی ایران هیچ حرفی برای گفتن ندارد؟ هیچ نقش رسانه‌ای مثبتی در این زمینه نمی‌تواند داشته باشد؟ این لکنت زبان فقط مربوط به مسائل خاص مذهبی هم نیست. در مسئله مقابله با فقر و امور خیر که بدنه مذهبی جامعه حضور عملی جدی دارد، آیا حضور رسانه‌ای هم دارد؟ آیا متناسب با حجم فعالیت خیری که انجام می‌دهد تلاشی برای بازنمایی تصویر خود به عنوان خیرخواه مردمان این سرزمین انجام داده است؟ آیا تلاش رسانه‌ای در جهت حمایت از نیازمندان کرده است؟

🔸️۵. رسانه‌های دولتی ایران در راستای وظایف حاکمیتی خود اهداف و نگاهی مشخص به مسائل مذهبی و اجتماعی دارند. آیا بدنه مذهبی ایران به صورت مستقل حرفی برای گفتن ندارد؟ به سخن درآمدن جامعه مذهبی الزاما به معنای تقابل با سیاست‌های رسمی کشور نیست که عده‌ای نگران هستند. بنابر دلایل تاریخی-سیاسی، سنت محافظ‌کارانه متدینان سنتی برای بنده قابل فهم و محترم است. این قلم نیز خود برخاسته از جریان محافظه‌کار است اما می‌توان در عین محافظه‌کاری و عدم تقابل در مسائل سیاسی در بخش بسیار مهمی از مسائل اجتماعی حضور رسانه‌ای داشت. می‌توان با عموم مردم سخن گفت، می‌توان تصویری که می‌خواهیم را از دین، متدینین و روحانیت به جامعه نشان بدهیم؛ اما دریغ و درد در روزگاری که استفاده از ابزار رسانه مرزهای خلاقیت را درنوردیده است حتی مقدمات اولیه این امر را فراهم نکرده‌ایم و اولویتی برای آن قائل نیستیم!

🔸️۶. جامعه ایران آبستن شکاف‌ها، تقابل‌ها، خشم‌ها و کینه‌ها است که دین و دینداران در بسیاری از این تلاطم‌ها نقش دارند. محتوایی که در رسانه‌های مذهبی ارائه می‌شود کمکی به رفع این مشکلات که موانع عملی دینداری در ایران هستند نمی‌کند. باید زودتر درب‌های گفت و گو با مردم این سرزمین را باز کنیم. بگذاریم فشار این دیگ بخار جوشان به شکل بی‌خطری از راه گفت و گو تخلیه شود. بگذاریم قبل از اینکه پرسش‌ها و نقدها به متلک و متلک‌ها به نزاع تبدیل شود، گفت و گو جریان پیدا کند؛ متدینان بشنوند و به سخن درآیند. به جای اینکه از کلمات به عنوان پدافند استفاده کنند از سخن به عنوان ابزار تفاهم و روشنگری بهره ببرند. بادهای فراوانی کاشته‌اند، قبل از طوفان تدبیری کنیم!

◽️ @am_managhebi


https://vrgl.ir/mgiUV


🔻۳/۳

🔸️۴. ارتباط با سران کشور

غیبت و سکوت اندیشکده‌ها در مسائل مهم و جاری ایران نشانه‌ای بر ضعف این نهاد است. اندیشکده‌ها در مسائلی همچون اعتراضات اخیر، طرح صیانت، برجام و ... غایب هستند. این غیبت بی‌ارتباط با عدم حضور نخبگان مطرح کشور در اندیشکده‌ها و روش‌های تامین مالی آنها نیست. نه حرف جدی از سمت این نهاد شنیده می‌شود، نه رسانه‌ها از آنها دعوت می‌کنند و نه مسئولین سراغ این نهاد می‌آیند!
اندیشکده‌ها برای اثبات خود باید تلاش کنند و صلاحیت خود را نشان بدهند نه اینکه منتظر فرش قرمز باشند. یکی از راه‌هایی که به نظر می‌رسد می‌تواند برای شروع خوب باشد، جلسات منظم (سالانه/شش ماهه/فصلی) با سران کشور و بازتاب رسانه‌ای آن است. نظم این جلسات کمک می‌کند تا اندیشکدها بتوانند خود را از قبل آماده کنند. در این دیدارها اندیشکده‌ها می‌بایست جامعه نخبگانی را نمایندگی کنند و مجرای جمع‌بندی و انتقال دیدگاه آنان باشند؛ پیشنهادهای سیاستی مناسبی ارائه کنند و راه‌های همکاری با نهادهای مختلف حکومت را باز کنند.

بازتاب همین دیدارها در رسانه به مرور موجب کمک به رسمیت یافتن بیشتر اندیشکده‌ها خواهد شد. اگر اندیشکده‌ها تشکیلات صنفی داشتند، تشکیلات مذکور می‌توانستد هماهنگی ارتباط با بخش‌های مختلف حکمرانی را بر عهده بگیرد.


🔸️۵. محمل نخبگان

در حال حاضر نخبگان کشور یا در صفحات شخصی خود در فضای مجازی حرف می‌زنند، یا میهمان برخی رسانه‌های عمومی هستند و یا سکوت در پیش گرفته‌اند. اندیشکده‌ها می‌بایست محمل اصلی گفت و گوی نخبگان باشند نه فضای رسانه‌های غیرتخصصی. می‌بایست اندیشمندان ایران تریبون اندیشکده‌ها را به عنوان محل مناسب و موثری برای اظهار نظر و تبادل اندیشه بیابند. علاوه بر این اندیشکده‌ها باید بکوشند بعد از ایجاد فضای تضارب آراء، خبرگان را نمایندگی کرده و پیشنهادات و نظرات آنها را به صورت منسجم و قابل استفاده‌ای ارائه کنند.


در پایان این سوال را باید طرح کرد که: اگر اندیشکده‌ها نتوانند برای برون رفت از مسائل پیش روی خود راهکارهای مناسبی پیدا کنند، چگونه می‌توانند ادعای ارائه پیشنهاد جهت حل مسائل کلان کشور را داشته باشند؟

امیدوارم فعالان اندیشکده‌های کشور با ورود به بحث و نوشتن یادداشت و برگزاری جلسات همفکری کمک کنند تا در کنار یکدیگر بتوانیم با ارتقای توان فانوس دریایی ایران ادای دین کوچکی به این آب و خاک نماییم.

و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین

🔻۳/۳

◽️ @am_managhebi


🔻۲/۳

🔰پیشنهادات:


🔸️ ۱. ایجاد تشکل صنفی

برای عبور اندیشکده‌‌ها از میان مسائل فراوانی که پیش رو دارند، به نظر می‌رسد اولین گام، هم‌اندیشی و همکاری خود اندیشکده‌ها با یکدیگر است. می‌بایست با هم‌اندیشی، درباره منافع و مسائل مشترک اندیشکده‌ها، به اجماع رسید تا در گام بعد برای چاره‌اندیشی و اقدام کاری کرد. نباید وجود رقابت و اختلاف نظر مانع تحقق این همکاری شود، همانگونه که اصناف مختلف کشور با وجود تضاد منافع شخصی و رقابت، این همبستگی را برای منافع مشترک صنفی رقم زده‌اند. لازم به ذکر است تا وقتی اندیشکده‌ها دارای یک تشکیلات صنفی مشخص و نظام همکاری مدونی نشوند، چیره شدن بر مشکلاتی که روبروی همه آنها است کاری بس دشوار می‌نماید. برای مثال اگر اندیشکده‌ها نهاد صنفی مستقل و توانایی داشتند، می‌توانستند با نمایندگان بخش خصوصی جهت همکاری وارد مذاکره شوند و یا با دولت و مجلس در ارتباط با مسائل مهم کشور رایزنی کنند.
شاید برای تحقق این هدف نیاز باشد از همکاری و هم‌اندیشی حول مسائل کوچک و قابل حل اندیشکده‌ها شروع کرد تا به مرور این همکاری را گسترش داد. به عبارت دیگر موفقیت کوچکی را با همکاری اندیشکده‌ها محقق کرد در گام بعد با گسترش همکاری موفقیت‌های بزرگتری را رقم زد. در این راستا می‌توان برای تفاهم بر مسائل مشترک، گزارشی مانند "گزارش مدیران عامل" تهیه کرد تا نشان دهنده مسائل و دغدغه‌های مشترک مدیران اندیشکده‌ها باشد.


🔸️۲. تصویب قانون حمایت از اندیشکده‌ها

یکی از مسائل مهمی که موجب شده است تا نهاد اندیشکده در ایران رشد کافی را نداشته باشد مسئله روش تامین مالی است. با توجه به نوظهور بودن اندیشکده در فضای کشور، تامین مالی این نهاد توسط جامعه، امر دشواری است. از طرفی وابستگی اندیشکده‌ها به حاکمیت موجب از بین رفتن نگاه انتقادی آنها به حکومت و سرایت معایب کارهای دولتی به اندیشکده‌ها است. به نظر می‌رسد یکی از راه‌های مناسب حمایت از اندیشکده‌ها تصویب قانونی مشابه "قانون حمایت از شرکت‌ها و موسسات دانش بنیان" باشد. برای مثال می‌توان موارد ذیل را در قانون حمایت از اندیشکده‌ها طرح کرد:

▫️ جذب منابع مالی از بخش خصوصی (به صورتی که حمایت بخش خصوصی به عنوان بخشی از مالیات پرداختی آنها حساب شود)
▫️ تسهیل استفاده از منابع وقفی مربوطه
▫️ دریافت تسهیلات دولتی
▫️ معافیت مالیاتی
▫️ استفاده اندیشکده‌ها از امریه سربازی برای جذب نخبگان
▫️ تسهیل استفاده اندیشکده‌ها از امکانات صدا و سیما
▫️ موظف نمودن دستگاه‌های دولتی برای پاسخگویی رسمی به پیشنهادات سیاستی اندیشکده‌ها
▫️ الزام دستگاه‌های دولتی به دعوت از اندیشکده‌های تخصصی در مراحل سیاستگذاری
و ...

اگر اندیشکده‌ها بتوانند برای جذب منابع مالی راه‌های مناسبی غیر از راهروهای حکمرانی پیدا کنند شاید بخشی از ناکارآمدی آنها خود به خود حل شود. به عبارت دیگر اگر اندیشکده‌ها بتواند از بخش‌های مختلف جامعه تامین بشوند آن وقت موظف خواهند بود کارآمدی خود را به حامیان خود اثبات نماید؛ در این نقطه تازه تلاش برای کارآمدی بیشتر در حل مسائل شروع می‌شود.


🔸️۳. رتبه‌بندی و مواجهه با زردی

دانشگاه پنسیلوانیا هرساله گزارش خوبی در ارتباط با شرایط اندیشکده‌های جهان همراه با رتبه‌بندی آنها منتشر می‌کند. خلاء چنین گزارش سالانه‌ای برای ارزیابی کیفی شرایط اندیشکده‌ها در ایران به صورت جدی احساس می‌شود. این گزارش می‌تواند تعداد واقعی اندیشکده‌ها و سطح توانمندی آنها را در ایران نشان دهد و مواجهه مناسبی با فعالیت‌های زرد و شبه‌اندیشکده‌ها داشته باشد. از طرفی ایجاد شاخص‌های مناسب و رتبه‌بندی، رقابتی سالم برای این زیست‌بوم رقم خواهد زد تا تلاش‌ها برای ارتقا به سمت خوبی هدایت شود. این گزارش درصورتی که با روش صحیحی تهیه شود برای اندیشکده‌های بزرگ و کوچک راهنمایی خوبی خواهد بود.


🔻۲/۳

◽️ @am_managhebi


📍راه باریک فانوس دریایی
چالش‌ها و راه‌های پیش روی اندیشکده‌های ایران


✍️ امیرمهدی مناقبی
🗓 ۲۲ آذر ۱۴۰۱

ایران در دریای پرتلاطم مسائل، میزبان موج‌های سهمگین بحران‌ است. در میان این فراز و فرودها، نهاد اندیشکده (Think tank) به عنوان مشاوری آگاه برای ارائه پیشنهادهای سیاستی و راهکارهای حل مسائل، می‌تواند نقش فانوس دریایی را برای این کشتی کهن داشته باشد.
در سال‌های اخیر تعداد اندیشکده‌ها در ایران افزایش یافته است. اتفاقی که به خودی خود معلوم نیست باید موجب خوشحالی باشد یا ناراحتی! اگر نتیجه افزایش اندیشکده‌ها پاسخگویی بهتر به سوالات بیشتری باشد، موجب خرسندی است؛ اما اگر افزایش اندیشکده‌ها موجب گسترش فعالیت‌های شبه‌اندیشکده‌ای و زرد بشود، خطری برای هویت این نهال نحیف است.
نهاد اندیشکده در ایران هنوز ریشه‌های محکمی ندارد. اگر اندیشکده‌ها نتوانند محصول و خدمتی قابل استفاده عرضه کنند، کورسوی این شمع جوان خاموش خواهد شد. از سمت دیگر نیز اگر فعالیت‌های شبه‌اندیشکده‌ای و زرد گسترش پیدا کنند، موجب تشدید کاهش اعتماد عمومی به هویت این نهاد می‌شود و معلوم نیست از پس این بی‌اعتمادی‌ها، فعالان زیست‌بوم اندیشکده‌ای ایران بتوانند کمر راست کنند یا خیر!
برای مقایسه می‌توان هویت زیست‌بوم استارتاپ‌ها را در کشور بررسی کرد. فعالان آن عرصه با پاسخگویی مناسب به نیازهای مشخصی از جامعه توانسته‌اند عنوان و نماد خود را به صورت مثبتی در کشور تثبیت نمایند. به عبارت دیگر توانسته‌اند با رفع نیازهای مخاطبان، کارآمدی خود را اثبات نمایند. آیا اندیشکده‌ها مشابه استارتاپ‌ها در مسیر اثبات کارآمدی خود پیش می‌روند یا در جهت عکس آن؟
به نظر می‌رسد از سوالات مهمی که امروز اندیشکده‌های ایران باید به آن پاسخ بدهند این است:
کدام نیاز جامعه و حکمرانی را برطرف کرده‌اند؟طی ده سال گذشته چند مسئله را در کشور حل کرده‌اند؟
این سوالات را در بازه زمانی کوتاه‌تر هم می‌شود طرح کرد. در مهمترین مسائل شش ماه اخیر ایران، اندیشکده‌ها کجای فرآیند حل مسئله بوده‌اند؟ برای مثال در موضوعاتی مثل: برجام، تورم، طرح صیانت، اعتراضات اخیر و ... . چقدر از فضای رسانه‌ای و کارشناسی کشور را اندیشکده‌ها به خود اختصاص داده‌اند؟ چه مقدار نماینده جامعه نخبگان و خبرگان بودند؟ چند پیشنهاد سیاستی قابل دفاع عرضه کردند؟ و ... . اینها همه سوالاتی است که اندیشکده‌ها برای اثبات کارآمدی باید به آنها پاسخ عملی بدهند.
ای کاش این یادداشت می‌توانست بر سر همین چند سوال بایستد و به اندیشیدن پیرامون آن دعوت کند. بیم آن می‌رود که فضای اندیشکده‌ای با اشباعی از فعالیت‌های غیراثربخش، تبدیل به زیست‌بومی بودجه‌گیر شود و مثل فضای تولید علم کشور، تکیه بر تعداد مقالات منتشر شده کند؛ فارغ از اینکه پاسخگوی کیفیت و اثربخشی اقدامات خود باشد. این چالش‌ها روی میز فضای اندیشکده‌ای و به تبع آن تک تک اندیشکده‌های ایران است و نیازمند همت جمعی برای گذر از آن است.
با توجه به تجربه محدودی که به واسطه فعالیت در گروه بررسی‌های راهبردی میراث در محیط اندیشکده‌ای ایران داشتم، نکات و پیشنهادات اولیه‌ای را برای باز کردن باب گفت و گو پیرامون ارتقای این نهاد مهم عرض می‌نمایم. این پیشنهادات ابتدایی مصداق با صدای بلند فکر کردن است که صرفا جهت کمک به توسعه گفت و گو پیرامون مسئله می‌باشد و ادعایی بیش از این ندارد. امید است با ورود هرچه بیشتر فعالان این عرصه به بحث، پیشنهادهای کاربردی برای مواجهه با چالش‌های پیش روی اندیشکده‌ها به دست آید.
🔻۱/۳

◽️ @am_managhebi


https://vrgl.ir/1qDfb


📍ره‌یافت
تجربه اشتغال در حیطه فرهنگ


✍️ امیرمهدی مناقبی
🗓 ۱۳ شهریور ۱۴۰۰

انتقال تجربه راهی است برای رشد جمعی ما. از نگاهی دیگر به نظر می‌رسد انتقال تجربه وظیفه‌ای بر دوش اشخاص باشد تا دین خود را نسبت به جامعه‌ای که در آن رشد یافته‌ و فرصت آزمون و خطا داشته‌اند ادا نمایند. هرچند این تجربه‌ها کوتاه و مختصر باشد؛ مثل تجربه بنده از فعالیت رسمی در زمینه فرهنگ و مذهب.

هفت سال است (از 1393 تا به امروز) توفیق داشتم به صورت حرفه‌ای و در قالب سازمان‌های مردم‌نهاد مشغول فعالیت فرهنگی، علمی و مذهبی باشم. منظورم از قید «حرفه‌ای» تمجید از کیفیت کار نیست، بلکه منظور این است که این فعالیت حرفه و پیشه‌ام بوده و در این مسیر اشتغال داشته‌ام. وقتی به این صورت مشغول به کار می‌شوید ملزم خواهید شد که قواعد کاری را به صورت رسمی بیاموزید و به کار ببندید وگرنه زیان می‌کنید.

تجربه فعالیت فرهنگی داوطلبانه با فعالیت حرفه‌ای (به این معنی) بسیار متفاوت است. با اعتماد به تجربه فعالیت‌های داوطلبانه‌ای که داشتم وارد این عرصه شدم ولی اندک زمانی نگذشت که متوجه شدم این دو گونه فعالیت تفاوت‌های فراوانی دارند. همین که یک فعالیت از شکل کوتاه مدت و یا دوره‌ای به بلندمدت تغییر می‌کند و نوع تعهد و پاسخ‌گویی افراد متفاوت می‌شود، عرصه و مسائل کاملا جدیدی به وجود می‌آید.

در این یادداشت سعی کردم به صورت خلاصه 20 نکته از نکاتی که در این مسیر به تجربه آموخته‌ام را با شما درمیان بگذارم. نکاتی را انتخاب کردم که شاید کمتر گفته شود ولی دارای اهمیت هستند. مخاطب اصلی این چند سطر کسانی هستند که می‌خواهند وارد این عرصه شوند؛ چرا که دوست داشتم وقتی وارد این مسیر شدم دیگران نیز تجربه خود را با من درمیان می‌گذاشتند.

در شرایطی که متاسفانه در جزیره‌های دور از هم مشغول فعالیت هستیم، امیدوارم بزرگواران دیگری که در این عرصه‌ها فعال هستند و تجربیات بیشتری دارند نیز نکات خود را مکتوب نموده و جهت استفاده بنده و دیگران به اشتراک بگذارند؛ إن شاء الله.

یافته‌های خود را در سه بخش تقدیم می‌کنم:

🔸الف. در ارتباط با خود
🔸ب. در روش کار کردن
🔸ج. در تعامل با دیگران

*جهت مطالعه ادامه یادداشت بر روی گزینه Instant view کلیک کنید.

⚪️ @am_managhebi


https://vrgl.ir/vuwU1

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.