#گریه-وناله ای تنه درخت ازفراق رسول اکرم ص
أیا شما همچون تنه ای درخت درفراق اونازنین گریه میکنید 😭
👌♥در گذشته مردم برای ساختن خانههای خود از تنههای درخت خرما و سنگ و گل استفاده میکردند. مسجد پیامبر ﷺ نیز عبارت بود از تنههای درخت خرما به عنوان ستون، و سقفی از برگ درختان خرما.
♥پیامبر خدا ﷺ روزهای جمعه ایستاده برای مردم خطبه میگفت و هرگاه خسته میشد به تنهی درخت خرمایی که در مسجد گذاشته شده بود تکیه میداد.
🌹روزی زنی از انصاریان گفت: ای پیامبر خدا... پسر من نجار است، آیا به او دستور دهم برای شما منبری بسازد؟
♥🌹فرمود: «اگر میخواهی».
♥🌹آن زن به پسر خود دستور داد تا برای پیامبر منبری بسازد، سپس آن را در مسجد گذاشت.
♥🌹روز جمعهی بعد پیامبر خدا ﷺ به سوی منبر رفت و به آن بالا رفت و بر مردم سلام گفت و بر آن نشست. سپس بلال شروع به اذان کرد. در همین اثنا، صحابه صدای گریه و نالهای شنیدند. سپس صدایی مانند فریاد گاوان شنیده شد. متوجه شدند صدا از همان تنهی نخل است. تنهی نخل چنان فریاد میکشید که نزدیک بود از هم باز شود و مسجد از شدت آن به لرزه آمد.
♥🌹پیامبر ﷺ از منبر خود پایین آمد و به سوی تنهی خرما رفت و آن را در آغوش گرفت. کم کم صدای نالهی تنهی خرما آرام گرفت... مانند بچههای که کم کم گریهاش بند میآید.
به روایت مسلم و احمد.
@amonrist_god
أیا شما همچون تنه ای درخت درفراق اونازنین گریه میکنید 😭
👌♥در گذشته مردم برای ساختن خانههای خود از تنههای درخت خرما و سنگ و گل استفاده میکردند. مسجد پیامبر ﷺ نیز عبارت بود از تنههای درخت خرما به عنوان ستون، و سقفی از برگ درختان خرما.
♥پیامبر خدا ﷺ روزهای جمعه ایستاده برای مردم خطبه میگفت و هرگاه خسته میشد به تنهی درخت خرمایی که در مسجد گذاشته شده بود تکیه میداد.
🌹روزی زنی از انصاریان گفت: ای پیامبر خدا... پسر من نجار است، آیا به او دستور دهم برای شما منبری بسازد؟
♥🌹فرمود: «اگر میخواهی».
♥🌹آن زن به پسر خود دستور داد تا برای پیامبر منبری بسازد، سپس آن را در مسجد گذاشت.
♥🌹روز جمعهی بعد پیامبر خدا ﷺ به سوی منبر رفت و به آن بالا رفت و بر مردم سلام گفت و بر آن نشست. سپس بلال شروع به اذان کرد. در همین اثنا، صحابه صدای گریه و نالهای شنیدند. سپس صدایی مانند فریاد گاوان شنیده شد. متوجه شدند صدا از همان تنهی نخل است. تنهی نخل چنان فریاد میکشید که نزدیک بود از هم باز شود و مسجد از شدت آن به لرزه آمد.
♥🌹پیامبر ﷺ از منبر خود پایین آمد و به سوی تنهی خرما رفت و آن را در آغوش گرفت. کم کم صدای نالهی تنهی خرما آرام گرفت... مانند بچههای که کم کم گریهاش بند میآید.
به روایت مسلم و احمد.
@amonrist_god