که چشم بینا دارند نتوانندش دیدن هنوز خراباتیان که قحبهاند تا ایشان را نباید کسی نتوانند بدیشان رسیدن و ایشان را دیدن مستوران حق را بی ارادت ایشان کی توانددیدن و شناختن این کار آسان نیست فرشتگان فروماندهاند که وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ ما هم عشق ناکیم روحانییم نور محضیم ایشان که آدمیانند مشتی شکم خوار خون ریز که یَسْفِکُوْنَ الدِّماءَ اکنون این همه برای آنست تاآدمی بر خود لرزان شود که فرشتگان روحانی که ایشان را نه مال و نه جاه و نه حجاب (بود) نور محض غذایشان جمال خدا عشق محض دوربینان تیز چشم ایشان میان انکار و اقرار بودند تا آدمی بر خود بلرزد که وه من چه کسم و کجا شناسم ونیزاگر بروی نوری بتابد و ذوقی روی نماید هزار شکر کند خدای را که من چه لایقاینم. این بار شما از سخن شمس الدیّن ذوق بیشتر خواهید یافتن زیرا که بادبان کشتی وجود مرد اعتقادست چون بادبان باشد باد وی را بجای عظیم برد و چون بادبان نباشد سخن بادباشد خوش است عاشق و معشوق میان ایشان بیتکلفّی محض این همه تکلفّها برای غیرست هرچیز که غیر عشق است برو حرامست این سخن را تقریر دادمی عظیم ولیکن بیگه است و بسیار میباید کوشیدن وجویها کندن تاب حوض دل برسد الا قوم ملولند یا گوینده ملولست و بهانه میاورد و اگر نه آن گوینده که قوم را از ملالت نبرد دو پول نیرزد هیچ کس راعاشق دلیل نتواند گفتن بر خوبی معشوق و هیچ نتواند در دل عاشق دلیل نشاندن که دال باشد بر بغض معشوق پس معلوم شد که اینجا دلیل کار ندارد اینجا طالب عشق میباید بودن اکنون اگر در بیت مبالغه کنیم در حق عاشق آن مبالغه نباشد و نیز میبینم که مرید معنی خود را بذل کرد برای صورت شیخ که «ای نقش تو از هزار معنی خوشتر» زیرا هر مریدی که بر شیخ آید اول از سر معنی بر میخیزد و محتاج شیخ میشود.
بهاءالدین سؤال کرد که برای صورت شیخ از معنی خود برنمیخیزد بلک از معنی خود برمیخیزد برای معنی شیخ فرمود نشاید که چنین باشد (که) اگر چنین باشد پس هر دو شیخ باشند اکنون جهد میباید کرد که در اندرون نوری حاصل کنی تا ازین نار تشویشات خلاص یابی و ایمن شوی این کس را که چنین نوری در اندرون حاصل شد که احوالهای عالم که بدنیا تعلقّ دارد مثل منصب و امارت و وزارت در اندرون او میتابد مثال برقی می گذرد همچنانک اهل دنیا را احوال عالم غیب از ترس خدا و شوق عالم اولیا دریشان میتابد و چون برقی می گذرد ا هل حق کلی خدا را گشتهاند و روی بحق دارند و مشغول و مستغرق حقّند هوسهای دنیا همچون شهوت عنیّن روی مینماید و قرار نمیگیرد و میگذرد اهل دنیا در احوال عقبی بعکس اینند.
در این مبحث مولانا اشاره به رفتار مردان خوب با همسرانشان دارد که هم با نوع برخورد مردان با زنان در زمان خودش و ماقبل او بسیار متضاد است، در آن زمان باور براین بود که زن" شری ضروری و مصیبتی مطلوب و خطری خانگی و دارای جذبه مهلک می دانستند و اعتقاد داشتند مرد شبیه خداوند آفریده شده نه زن، و به همین دلیل زنان را در حد کنیز مردان می شمردند.،"
مولانا بر عکس می گوید : درشتی و بد رفتارهای زنت را تحمل کن و با او با خشونت رفتار نکن تا تزکیه نفس پیدا کنی
✅و نجاست زن را به خود پاک می کنی...یعنی با ستمی که بر زن وارد می کنی از بار گناهان او کم میکنی و بار گناهان خودت را سنگین می کنی. پس به زنان خود ستم نکنید و بر درشتی آنها صبر کنید تا نفس شما پاک شود.
✅ و غیرت را ترک کن اگر چه وصف رجال است...
از سنت های رایج عصر خود که زندانی کردن زنان در خانه به دلیل داشتن تعصب روی ناموس نقد می کند
✅ لا رهبانیه فی الاسلام: هیچ رهبانیتی در اسلام نیست " که راهب باید در کوه باشد و ازدواج نکند و ترک دنیا کنند،برعکس خداوند از طریق حضرت محمد ص ازدواج را تشویق کرده و خواسته تا حتی درشتی های آنها را تحمل کنند(مُحال های ایشان می شنوند) خشمگین می شوند
)می دوانند) و با کنترل خشم به تز کیه نفس می رسند
✅ و انک لعلی خلق عظیم: آیه ۴ ، سوره قلم . براستی که خلق و خویی برجسته داری".
✅جور کسان بر تافتن ... تحمل این رفتار مانند اینست که بار گناهان خود را بر گردن آنها می اندازید شما پاک می شوید و آنها برعکس شما
✅ حالا که متوجه شدی صبر و احترام گذاشتن در برابر زنان چه جایگاهی در نزد خداوند دارد پس تلاش کن که خودت را پاکیزه از گناه کنی و اصلا فکر کن خداوند زنان را آفریده تا شما در کنار آنها بار گناهانت کم شود. اگر نمیتوانی از روی عقل تصمیم بگیری و زنان را کنیز نشماری اصلا بیا فکر کن او را عقد نکردی و او معشوقه توست و تو آنگونه که با معشوقه ات رفتار می کنی با او رفتار کن (فقط برای خوشگذرانی)و دیگر به عنوان مالک زن او را به دلیل داشتن تعصب آزار نده تا زمانی که او را در جایگاه واقعی اش (برای تکامل مرد)در نظر بگیری.
وقتی مانند مریدی اهل صبر و جهاد با خود کنار آمدی آنوقت به سود این همزیستی پی خواهی برد.
🆔 @andishehayee
⬇️
بهاءالدین سؤال کرد که برای صورت شیخ از معنی خود برنمیخیزد بلک از معنی خود برمیخیزد برای معنی شیخ فرمود نشاید که چنین باشد (که) اگر چنین باشد پس هر دو شیخ باشند اکنون جهد میباید کرد که در اندرون نوری حاصل کنی تا ازین نار تشویشات خلاص یابی و ایمن شوی این کس را که چنین نوری در اندرون حاصل شد که احوالهای عالم که بدنیا تعلقّ دارد مثل منصب و امارت و وزارت در اندرون او میتابد مثال برقی می گذرد همچنانک اهل دنیا را احوال عالم غیب از ترس خدا و شوق عالم اولیا دریشان میتابد و چون برقی می گذرد ا هل حق کلی خدا را گشتهاند و روی بحق دارند و مشغول و مستغرق حقّند هوسهای دنیا همچون شهوت عنیّن روی مینماید و قرار نمیگیرد و میگذرد اهل دنیا در احوال عقبی بعکس اینند.
در این مبحث مولانا اشاره به رفتار مردان خوب با همسرانشان دارد که هم با نوع برخورد مردان با زنان در زمان خودش و ماقبل او بسیار متضاد است، در آن زمان باور براین بود که زن" شری ضروری و مصیبتی مطلوب و خطری خانگی و دارای جذبه مهلک می دانستند و اعتقاد داشتند مرد شبیه خداوند آفریده شده نه زن، و به همین دلیل زنان را در حد کنیز مردان می شمردند.،"
مولانا بر عکس می گوید : درشتی و بد رفتارهای زنت را تحمل کن و با او با خشونت رفتار نکن تا تزکیه نفس پیدا کنی
✅و نجاست زن را به خود پاک می کنی...یعنی با ستمی که بر زن وارد می کنی از بار گناهان او کم میکنی و بار گناهان خودت را سنگین می کنی. پس به زنان خود ستم نکنید و بر درشتی آنها صبر کنید تا نفس شما پاک شود.
✅ و غیرت را ترک کن اگر چه وصف رجال است...
از سنت های رایج عصر خود که زندانی کردن زنان در خانه به دلیل داشتن تعصب روی ناموس نقد می کند
✅ لا رهبانیه فی الاسلام: هیچ رهبانیتی در اسلام نیست " که راهب باید در کوه باشد و ازدواج نکند و ترک دنیا کنند،برعکس خداوند از طریق حضرت محمد ص ازدواج را تشویق کرده و خواسته تا حتی درشتی های آنها را تحمل کنند(مُحال های ایشان می شنوند) خشمگین می شوند
)می دوانند) و با کنترل خشم به تز کیه نفس می رسند
✅ و انک لعلی خلق عظیم: آیه ۴ ، سوره قلم . براستی که خلق و خویی برجسته داری".
✅جور کسان بر تافتن ... تحمل این رفتار مانند اینست که بار گناهان خود را بر گردن آنها می اندازید شما پاک می شوید و آنها برعکس شما
✅ حالا که متوجه شدی صبر و احترام گذاشتن در برابر زنان چه جایگاهی در نزد خداوند دارد پس تلاش کن که خودت را پاکیزه از گناه کنی و اصلا فکر کن خداوند زنان را آفریده تا شما در کنار آنها بار گناهانت کم شود. اگر نمیتوانی از روی عقل تصمیم بگیری و زنان را کنیز نشماری اصلا بیا فکر کن او را عقد نکردی و او معشوقه توست و تو آنگونه که با معشوقه ات رفتار می کنی با او رفتار کن (فقط برای خوشگذرانی)و دیگر به عنوان مالک زن او را به دلیل داشتن تعصب آزار نده تا زمانی که او را در جایگاه واقعی اش (برای تکامل مرد)در نظر بگیری.
وقتی مانند مریدی اهل صبر و جهاد با خود کنار آمدی آنوقت به سود این همزیستی پی خواهی برد.
🆔 @andishehayee
⬇️