⎾𝕯𝖎𝖆𝖇𝖔𝖑𝖎𝖐༒𝕷𝖔𝖛𝖊𝖗𝖘⏌


Kanal geosi va tili: Butun dunyo, Inglizcha


🍷「ディアボリックラヴァーズ」🍷
❖𝔗𝔞𝔩𝔨⇝ @dialover
𝑪𝒐𝒑𝒚 𝒃𝒚 𝒄𝒊𝒕𝒊𝒏𝒈 𝒕𝒉𝒆 𝒔𝒐𝒖𝒓𝒄𝒆
.•° 𝜗𝜚 °•.
16+ channel!
°•. 𝜗𝜚 .•°

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
Butun dunyo, Inglizcha
Statistika
Postlar filtri


Diabolik?Łovers dan repost
بخش ارسال نظر در کانال 🍷انیمه دیابولیک🍷

𓁹در این بخش میتونید نظرات، پیشنهادات و انتقادات خودتون رو نسبت به پست های چنل ذکر کنید و در چنل س. و ج. پاسخ بگیرید.

ارسال نظر

༄  چنل ناشناس

𓍲برای گرفتن پاسخ، چنل رو چک کنید چون در ربات پاسخی داده نمیشه𓍲


「ریجی در مقابل شو」
〔سری Versus II〕

⫘نکته: شامل موارد NSFW، ضرب و شتم، خونخواری، موارد توهین امیز

⚠ترجمه اختصاصی چنل
𓂅 #Video #Rejet #shu #Reiji
𓂅     @animediabolik


𓂅 DL4コマ
𓂅 #Rejet #Sakamaki #Mukami #Tsukinami #Kino
𓂅     @animediabolik


『آیاتو ساکاماکی دربرابر کاناتو ساکاماکی』
ایاتو:
تموم این مدت بخاطر اون ابنبات چوبی تو دست چیچیناشی یه حس شکاکیت
.عجیب داشتم
درحالی کنارم نشسته بود، عطر شیرینی از هیجان پخش میکرد و دقیقا جلو چشمام
میزاشت کاناتو ابنباتو تو دستش بلیسه
+چی گفتی؟ اگه تو ابنباتو برام نگه نداری نمیخورم! زود باش بزار بلیسم
کاناتو بعد گفتن این جمله زیر چشمی بهم نگاه کرد و دوباره ابنبات تو دست چیچیناشیو لیسید
+هی چیچیناشی همشو نزار کاناتو بخوره یکمم به من بده
فکر میکنم اینکه بعد کل زمانی که ساکت بودم ناگهان داد زدم، باعث شد بترسه، اما
وقتی بهم نگاه میکرد با ترس چیزیو زمزمه کرد."اما ایاتو کون..توکه گفتی نمیخوری"
+ اون موقع گذشت، الان میخوام! زود باش بیار
به خوردن اون ابنبات چوبی علاقه ندارم اما اینکه باعث شده کاناتو به یویی جلب بشه باعث میشه نزارم فقط کاناتو حال کنه
- اما تو قبلا گفتی این تاکویاکی نیست این رو نمیخوری نه؟ برای همینم الانم نمیتونی بخوری
+ اها !!؟ حالا انقدر برای من خودتو نگیر اون موقع تازه داشتی درست میکردی_
چیچیناشی بین ما قرار گرفت دعوامونو تموم کنه... اگرچه من شک دارم که اون بدونه کدوممون مقصریم.
+ اه اصلا بیخیالش بیا چیچیناشی منو ببین.. اصلا بجای ... ابنبات اینکارو میکنم.
یقه چیچیناشیو پاره کردم
_ اياتو كون!! بس كن ..
چیچیناشی با دستاش ابنباتو برای کاناتو نگه داشته و نمیتونه دست از پا خطا کنه منم از موقعیتش سواستفاده کردم
+ خفه شو تو مقصری که منو نادیده گرفتی.
پوست سفیدشو که از زیر پارچه پاره یقش مشخص شده با رد نیشام کبود میکنم
- ایاتو داری چیکار میکنی همین الان ولش کن!
+گمشو تو اون شیرینیه مزخرفو داری دیگه بگیر بمکش و خفه شو
نیشمو دوباره تو پوست لخت چیچیناشی فرو کردم
_ایاتو..
+ خفه شو هنوزم با میزان ابنباتی که به کاناتو دادی قابل مقایسه نیست... اینبار ازینجات میمکم
اینبار بخاطر اینکه در دید کاناتو قرار بگیرم نیشمو عمیقا نیشمو تو بازوش فرو میکنم
خون چیچیناشی... حتی شیرین تر از ابنبات کاناتونه ..
"... خیلی از ابنبات چوبی خوشمزه تری"
"لطفا .. بس كن"
با شنیدن ناله ها و التماساش برای مدت کوتاه نیشمو از پوستش بیرون میکشم
+ چی میگی ما تازه شروع کردیم
بعد جواب دادن بهش یبار دیگه خیلی عمیق از بازوش مکیدم و خون چکیده شده رو از روی بازوش لیسیدم
کاناتو:
+ حتما خوشت نمیاد که فقط داره به من توجه میکنه
حین گفتن این حرفا یبار دیگه ابنبات چوبی تو دست یوییو لیسیدم و تموم مدت نگاه سنگین و نافذ ایاتورو روی خودم حس میکردم، بودن در این فضا و دونستن اینکه ایاتو هم هست و یویی در مقابل ایاتو فقط داره به من خدمت میکنه حس والایی بهم میده
_کاناتو کون اینطوری که نمیتونی درست ابنباتو بخوری بیا خودت نگهش دار
+ چی گفتی اگه تو اینباتو برام نگه نداری نمیخورم زود باش بزار بلیسم!
وقتی اینو گفتم یویی همچنان مضطرب ابنباتو جلو من نگه میداره و میزاره بلیسم
- چیچیناشی همشو نزار کاناتو بخوره یکمم به من بده
میدونم که ایاتو ازین اتفاق حسادت کرده ولی من شک دارم اینطوری بداخلاقی کردنش باعث بشه یویی بحرفش کنه
- اما تو قبلا گفتی این تاکویاکی نیست و این مزخرفاتو نمیخوری نه؟ برای همینم الانم نمیتونی بخوری
' ها!!!!؟ حالا انقدر برای من خودتو نگیر اون موقع تازه داشتی درست میکردی
_... اروم باشين

من شک دارم یویی درک کنه که همه اینا بحثا بخاطر اونه ولی سعی میکنه اروممون کنه، من کاملا تلاشا و حرفاشو مزخرفو بیهوده میدونم و همچنان به لیسیدن ابنبات در دستش ادامه میدم
- .. اه اصلا بیخیالش بیا چیچیناشی منو ببین... اصلا بجای ابنبات اینکارو میکنم

بعد گفتن این حرف ایاتو ناگهان یقه یوییو پاره کرد ..فکر میکردم یکم رعایت میکنه
ولی حدس بد من واقعی شد
ایاتو درست جلوی من خونشو مکید
+ ایاتو داری چیکار میکنی همین الان ولش کن!!
- گمشو تو اون شیرینیه مزخرفو داری دیگه بگیر بمکش و خفه شو!

یعنی با خودش فکر میکنه من تو این وضعیت میشینم ابنباتمو میلیسم!؟
_ اياتو كون!
.... در حالی من نگاهش میکنم برای رفع دردش نام ایاتورو ناله میکنه

+ خیلی دوست داری خونت مکیده بشه ها !؟ باشه پس منم اینکارو میکنم
ابنبات چوبیو کنار میندازم و قبل اینکه انگشتشو وارد دهنم کنم اروم زبونمو روی نک انگشت یویی که انگار ابنباتیه میکشم: ...!
همینطور که گازش میگیرم مزه خونش روی زبونم پخش میشه
+ .... خیلی از ابنبات چوبی خوشمزه تری
_ ... لطفا ... بس كن
در حالی چشماش بستس درخواستاشو میشنوم من که نمیتونم اینکارو کنم... اخه...
+ هنوز کلی کار دارم که باهات کنم تا حال کنم

درست مثل شیرینی واقعی و هر چیز شیرین مطمئن میشم این یکیم تا قطره آخر ميبلعم
𖧧ترجمه اختصاصی چنل
𓂅 #Ayato #Kanato #Rejet
𓂅     @animediabolik


〔Subaru Sakamaki 2024 HBD〕
𓂅 #Subaru
𓂅     @animediabolik


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
「سی دی جایزه انیمه؛ تدی در استخر」

﹢سوبارویه بیچاره_

⚠ترجمه اختصاصی چنل
𓂅 #Rejet #Video #Sakamaki
𓂅     @animediabolik


Vampire hotel.jpeg
321.0Kb
Vampire Hotel.jpeg
599.4Kb
Vampire Hotel

⠀⠀ ⠀⠀ ⠀⠀ ⠀⠀ ⠀⠀ ⠀⠀ ⠀⠀:¨ ·.· ¨:
⠀⠀ ⠀⠀ ⠀⠀ ⠀⠀ ⠀⠀ ⠀⠀ ⠀⠀ `· . ꔫHigher quality
𓂅 #Rejet
𓂅     @animediabolik


Vampire Hotel
ここは魔界の主賓が集う、闇に包まれたホテル。
興味本位で足を踏み入れた貴女は、
フロントで彼等に迎えられ、
どこか不気味な微笑みと共に
部屋へと誘われる。
しかし、その夜、
あなたはこのホテルに潜む恐るべき秘密と、
決して逃れられない運命に直面することになる。
果たして、永遠の命は祝福か、
それとも終わりなき悪夢の始まりか…
一夜限りの宿泊が、不死への扉を開く
هتل خوناشام
اینجا هتلیه که در اعماق تاریکی وجود داره و مهمانان افتخاری از دنیا شیاطین در اونجا حضور پیدا میکنن.
تو برای کنجکاوی رفتی اونجا، و فردی با لبخند وهم امیز پشت میز پذیرش قرار داشت و تورو بسمت یک اتاق رزرو شده هدایت کرد.

اما بعد اون شب،
راز عجیبی که در این هتل نهفتس رو کشف میکنی.
اون هم رازی که هرگز دیگه نمیتونی ازش خلاص شی.
زندگی جاودانه برای تو یک جادو و نعمته، یا آغاز یک کابوسه بی پایان؟
یک شب اقامت در این هتل، درهای جاودانگیو بروی تو باز میکنه.
𖧧نکته: کالا
𓂅  #Rejet
𓂅     @animediabolik


〔Azusa mukami 2024 HBD〕
𓂅 #Azusa
𓂅     @animediabolik


🍷تکست پسران در کارت ویژه🍷
آیاتو:هی چیچیناشی دنبالت میگشتم، مشخصه که یکارایی باهات دارم احمق. میخوام یه چیزی بهت بگم که دیگه هرگز تکرارش نمیکنم، پس با دقت گوش کن.
"من تصمیم گرفتم بجز تو خون هیچکس دیگه رو نخورم"
هه، الان خوشحالی که من نمیتونم بجز خون تو با هیچ شخص دیگه ای راضی بشم نه؟
مطمئن میشمم بدون من نتونی زندگی کنی، پس اماده باش!

کاناتو: هی تو راجب من چی فکر کنی؟ اگه خودت نگی که من نمیفهمم، ...پس لطفا بهم بگو، اه هرچند میدونم چی میگی، میخوای بدونی منم چی راجبت فکر میکنم؟ یعنی تا وقتی نگم نمیفهمی؟ ..ازونجایی گیر دادی...
"خیلی دوستت دارم."
..لطفا همیشه با من بمون..اگه بدون اجازه من غیب شی، نمیبخشمت!

لایتو: بچ چان~ میشه تو گوشت حرف بزنم؟ چون نمیخوام بلند بگم میخوام اینو تو گوش تو اعتراف کنم اونطوری فقط من و خودت میشنویم.
بجنب بزار تو گوشت حرف بزنم.
خب پس.."بچ چان، خیلی دوستت دارم!"
تعجب کردی که این حرفو زدم نه!؟

شو: ...خیلی سرصدا میکنی، خودم انتخاب میکنم کجا بخوابم یا نخوابم پس ولم کن! ..ولی بازم از پیشم نمیری...یعنی انقدر میخوای پیشم بمونی؟ هاها..ببین بلاش شدی‌.
اگه واقعا میخوای کنارم باشی، خب شرط داره.
بشرط اینکه بگی"بزار تا اخر عمر کنارت بمونم"
عجله کن بگو.

ریجی: زن یه لحظه بیا اینجا، چرا انقدر بی حالی و روبانت کجه؟ همیشه مواظب ظاهرت باش. من این همه بهت توضیح دادم و انگار درنهایت تو گوش تو نرفته!
اه اگه حالیت شه من انقدر تو دردسر نمیوفتم، من در نهایت پادشاه خانواده ساکاماکی میشم ..اگه زن کنارم اینطور رفتار کنه نامم لکه دار نمیشه؟
چیه چرا تعجب کردی که گفتم تو باید کنارم باشی؟

سوبارو: ببین میخوام یه چیزی بهت بگم، چیش.. فقط یبار میگم پس با دقت گوش کن، اگه از پیشم بری نمیتونم طاقت بیارم، اخه بقیشون همش میخوان بهت نزدیک شنو دنبال درگیر شدن باهاتن..و این چیزا برام دردسر سازه...
البته منظورم این نیست که تا ابد از کنارم نری ها!!
اع بخیال اصلا هم بلاش نشدم.

روکی: اه اینجایی حیوون خونگی؟ خودت نمیفهمی من چیکارت دارم؟ اه عقب نکش میدونی فایده ای نداره.
حالا بیا کنارم دراز بکش، من میخواستم مطالعه کنم اما الان حالشو ندارم. در عوض فکر کردم بد نیست یک کارایی با تو کنم.
بیا جلوتر.

کو: ام نکو چان پس اینجا بودی!؟ سریع بیا پیش من، امشب میخوام برای منوی شامم برام ونگول بیانکو بپزی، باشه~؟
اه پس وقت نداری؟ پس نمیشه کاری کرد
پس حداقل یه دسر بهم بده،
چیزی که بیشتر از بیانکو دوست دارم..اره، تویی ام نکو چان، عیب نداره تورو بعنوان دسر بخورم نه؟

یوما: هی خوک به این گوجه فرنگی ها نگاه کن خیلی خوش ظاهرن نه؟ چرا یکم نمیخوری؟
بیا، *میزاره تو دهن ریدر* خوشمزه و شیرینه نه؟
خب یه گاز به منم بده.
چیه چرا بلاش شدی؟ اهان، پس وقتی من گوجه دهنی تورو بخورم "بوسه غیر مستقیم" میشه؟
انقدر بلاش شدی که از گوجه فرنگی رسیده قرمزتری.
منم میخوام طعمتو بچشم...اوم خوشمزه ای..بیا بالارو نگاه کن..یبار دیگه.

ازوسا: هی حوا میشه کمکم کنی باندم رو عوض کنم؟ اره مرسی..
ببخشید نمیخوام بهت بخندم..ولی وقتی بهم نزدیکی،از شادی بلاش میشم..
ببخشید چیز عجیبی گفتم..عیب نداره نه؟..اخه تو خیلی مهربونی
عیب نداره اگه این مهربونیو تا ابد برای خودم نگه دارم؟
حتی در اینده، و تا همیشه.
𖧧ترجمه اختصاصی چنل
𓂅 #Fact
𓂅     @animediabolik


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
「بازی تخته ای」
『سری افتخاری فصل تبار هرج و مرج』
ورژن قبلی

﹢ راجب ناله ها بخوبی میدونن چیکار میکنن🫱
𖧧ترجمه اختصاصی چنل
𓂅  #Video #Mukami #Kino
𓂅      @animediabolik


لیست فکت:

- یویی به اتاق ریجی رفت تا ریجی بهش اداب معاشرت یاد بده ولی یویی با خوردن چای متوجه سم شدید داخل چای شد و لیوان رو انداختو شکست، یویی که ادعا میکرد لباش بابت خوردن سم میسوزه، توسط ریجی تهدید شد چهاردست پا شه و برای تنبیه، چای سمی رو از بین فنجون شکسته لیس بزنه!
- چون یویی با معلم مرد خودش راجب درس حرف زد، لایتو اونو زندانی و لخت کردو اندام جنسیشو دید و بعد تهدیدش کرد شورت پاکی پاش کنه کلیدش دست خودش باشه تا یویی دیگه نتونه با هیچکسی سکس کنه.
- شین طبق انحراف لایتو؛ یوییو مورد تجاوز خونخواری قرار داد.
- روکی و شو که مورد حمله غول ها قرار گرفته بودن، یویی رو تهدید به خشک کردن خونش توسط مکیدنش تا مرز مرگ میکردن!
- کینو با نگه داشتن یویی در یک گوشه و مدام گفتن "دختر خوب که سعی میکنه خودشو کنترل کنه" هی بیشتر گازش میگرفت تا تنبیهش کنه.
- یویی فیلم ترسناک دیده بود و خیلی میترسید پس شو حین خواب اونو کشید تو تخت رو بغلش و اونو میلیسید و میگفت: تو با بقیه انسان ها متفاوتی چون از یک خوناشام روبه روت نمیترسی
- برادران موکامی به یویی گوشزد کردن اونا از جن ها ترسناک ترن و باید ازشون بترسه!
- لایتو به یویی گفت: ما خوناشام مردگان زنده هستیم!
- لایتو برای اینکه یویی مقابلش مقاومت کنه تا حس تجاوز بهش دست بده، بهش "موادی" داد که باعث شد یویی عاشق شو بشه!
- یویی توسط شو در سرمای شدید نگه داشته میشه و از سرما غر میزنه ولی شو با تهدید به دست درازی بهش و گرم بودنش پیش خودش نگهش میداره و هردو شدیدا حشرین که ظاهرهای زشت و حشری میسازن و یویی خودشو به شو تعارف میکنه.
- یویی که بدلیل برداشتن وسیله از انباری مدرسه خودشو اونجا دست بند زده بود و خوابش برده بود، توسط شو مورد دست درازی قرار گرفت.
- کاناتو و یویی باهم تو شکلات واقعی حموم کردن و کاناتو کل بدن یوییو لیسید.
- سوبارو یوییو از حمله ایاتو در حموم نجات داد و لخت پرتش کرد تو وان و به درخواست های یویی برای دست درازی بهش گوش ندادو رفت!
- کارلا یوییو درهرمکان میمکید تا پاکش کنه و با گفتن حرفای عاشقانه گولش میزد و درعین حال یویی انتظار داشت خوناشام ها نجاتش بدن!
- یویی و کاناتو توسط شین زندانی شده بودن و کاناتو با حمله از پشت به شین اونو کشت.
- مرتز بخاطر ادای احترام زورکی به شین، چشمش رو دراورده بود!
- شین برای احترام زورکی به مرتز، جلوش زانو زد و کفششو لیسید و مرتز اونو "پسر خوب" خطاب میکرد‌ و خوشحال بود یک خون اول کفششو میلیسه.
- کاناتو دست پاهای یوییو با ملحفه به اطراف تخت بست تا خونشو بمکه.
- یویی خونش توسط یوما مکیده شده بود و کو تا کوچه دنبالش دوید تا خونشو بمکه: احمقی که فکر کردی من نگران تو و سلامتیتم!
و بعد یومارو تحریک کرد تا باهم خون یوییو بخورن!
- کاناتو یویی رو تهدید کرد که نیم شب میاد بیرون تا بره با بقیه برادراش بهش خیانت کنه
- کاناتو عادت به بریدن دستاش در کودکی داشت تا مادرش حین زنیه با ریکتر بهش توجه کنه، وقتی در نیم شب داشت خودشو میبرید و یویی میخواست کمکش کنه با عصبانیت گفت: به کمک هیچ زنی نیاز نداره
- شو در ماه کامل میخواست یوییو خفه کنه!
- فن بوی کو به یویی راجب کو تعریف میکرد؛ کو فکر کرد یویی با اون پسر بهش خیانت میکنه و از زیر چتر هلش داد ولی درنهایت همو بوسیدن تا اشتی کنن
- روکی حین استخر، یوییو با لباس تو اب کشید و سکس وایب اونو به سمت خودش میکوبید(=
- زمانی دوتا فن گرل شو بابت دادن جزوه ریاضی و ظاهرش باهاش حرف میزدن شو بی اعتنایی داد و یویی هم از ایاتو فرار کردو باهم تو یک کلاس بودن، یویی رفت روی شو و گذاشت اون خونشو بخوره.
- سوبارو ادعا کرد دوست داره یوییو انقدر اذیت کنه تا گریه کنه! برای همین در کلیسای مقدس همه چیو داغون کرد.
- ایاتو و لایتو در لیموزین یوییو بین خودشون فشار میدادنو بو میکردن و یویی از سوبارو التماس کمک کرد و سوبارو بعد رد کردن که مفتی برای یویی کاری نمیکنه و اون یه دست پا چلفتیه اونو سمت خودش کشید و باهم دعوا کردن؛ بگفته شو، سوبارو و یویی در دعوا خیلی شبیه همن!
- لایتو اونو در اسانسور گیر انداخت و مدام همه جاشو میمکید و تفکر اینکه گیر میوفتن حشریش کرده بود، هرچند توسط مدیر سازمان بیرون انداخته شدن.
- ایاتو مدام اونو تو اب دریا غرق میکرد و خونشو پشت صخره میخورد و تهدیدش کرد اگه همکاری نکنه دستشو ول میکنه تا تو دریا غرق شه‌.
𓂅 #Fact
𓂅     @animediabolik


Diabolik?Łovers dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
کاور جدید کارنلیان بلاد برای بند erosion.
نکته: مطمئن نیستم ویس کمیک رو ادامه میدند یا خیر!
ارسال نظر: http://t.me/HidenChat_Bot?start=1863170052

چنل ناشناس: https://t.me/+XkIJF6YqBnJmMWI0


「هوس یک میان وعده در نیم شب برای یک خوناشام」
【سی دی افتخاری زیرو】

+ گرسنم شد:(
𖧧ترجمه اختصاصی چنل
𓂅  #Video #Sakamaki #Kou
𓂅     @animediabolik


Sleeping beauty blood.jpeg
298.9Kb
Sleepingbeautyblood.jpeg
708.1Kb
『Sleeping Beauty Blood🥀』

⠀⠀ ⠀⠀ ⠀⠀ ⠀⠀ ⠀⠀ ⠀⠀ ⠀⠀:¨ ·.· ¨:
⠀⠀ ⠀⠀ ⠀⠀ ⠀⠀ ⠀⠀ ⠀⠀ ⠀⠀ `· . ꔫHigher quality
𓂅 #Rejet
𓂅     @animediabolik


『Sleeping Beauty Blood🥀』
美しい花に、濡れた血。
どんなに眠れない夜も、
あなたの側なら眠れる。
永遠の檻の中に、私を閉じ込めて欲しい。
どれだけ吸愛っても、 枯れない薔薇が欲しい。
『زیبای خفته خونین🥀』
گلهایی زیبایی که با خون خیس شدن.
و مهم نیست شبو تا کی بیدار بمونی
چون کنارتم.
میخوام منو در قفس ابدیت حبس کنی.
من اون گل سرخی رو میخوام که هرچقدرم بهش عشق بورزم، پژمرده نشه.

𖧧نکته: کالا

𓂅  #Rejet
𓂅     @animediabolik


〔Shu Sakamaki 2024 HBD〕
𓂅 #Shu
𓂅     @animediabolik


توییت هاشون به مناسبت 🎃هالووین🎃

ایاتو: بجنب ابنباتتو بده به من! اگه همش مال من نباشه باید بزاری با تو ور برم!

کاناتو: هی کجا با این عجله؟ فقط بهم یکم ابنبات میدیو فکر میکنی کافیه؟ تا وقتی اون شهد شیرینتو بهم ندی نمیزارم بری، متوجه شدی؟

لایتو: ها؟ پس برام ماکارون پختی؟؟ اوهوم خیلی ممنون! ولی ماکارون نمیتونه منو حشری کنه پس اول با تو حال میکنم، بیا و هوسمو برطرف کنو بدش به من، باشه؟

شو: چه دردسری..هرچند اگه انتخاب من باشه هرگز در هالووین شرکت نمیکنم، و اگه تو میخوای خیلی بقیه بهت توجه کنم چرا اون توجهو از من نمیخوای؟ بیا بگو میخوای درسته ببلعمت!

ریجی: تو واقعا خیلی از مناسبت ها خوشت میاد نه؟ برام عجیب نیست، پس لطف میکنم باهات میام، حالا بگو، بین شیرینی هایی که پختم و دندون های نیش من، کدوم رو انتخاب میکنی؟

سوبارو: باج یا تهدید!؟ خودتم میدونی ازت چی میخوام نه؟؟ اهه اونطوری نگام نکن..لعنتی مجبورم نکن خودم بهت بگم چی میخوام..

روکی: برام شیرینی پختیو فکر کردی راضی میشم؟ واقعا حیوون خونگی خنگی هستی که نمیدونی چطور باید اربابتو راضی کنی، حالا بزار قبلش ازت بپرسم، باج میدی یا تهدیدت کنم؟

کو: باج میدی یا تهدیدت کنم!؟ حتی اگه شوخی کنم بازم با تو جدیم، پس بخوبی چهره پر اشک بانمکتو نشون بده

یوما: گرفتمت خوک! امروز قراره بجای قند تورو بخورم! حالا ایست کنو بزار از باجم لذت ببرم

ازوسا: من میتونم تهدیدت کنم نه؟ میخوام ببینم چه چهره هایی میسازی..بعدم تو تهدیدم کن، میای اینکارو کنیم؟

کارلا: باج یا تهدید...خیلی مسخرس! اصلا اینکارا نیاز نیست وقتی هرچی بخوامو بسادگی بدست میارم، پس حالا خودت بیا جلو هرچی داری بده به من.

شین: میگما، جدی کل دیشب وقت گذاشتی تا این شیرینیارو بپزی؟ احمق عمرا به ایم باج تو راضی بشم! فقط باید خفه شیو بزاری تهدیدت کنم!

کینو: بلاخره مناسبت هالووین مورد علاقم رسید، من کلی تفریح و بازی کردمو خوراکی خوردم! پس حالا وقتشه یکم تورو تهدید کنم، حتما خیلی خوشحالی که بلاخره وقت دارم کل توجهمو بدم به تو و بهت توجه کنم، نه؟
𓂅 #Sakamaki #Mukami #Tsukinami #Kino
𓂅     @animediabolik


Dialover headc(R18) @Animediabolik.pdf
13.5Mb
سناریوخوابیدن با پسران!ᶻz⺌
⟢وقتی موقع خواب ببیننت
⟢تنهایی درچه حالتی میخوابن
⟢وقتی خوابن پتو بندازی رو دوششون
⟢در چه پوزیشنی باهات میخوابن
⟢اگه بد خواب باشی
⟢اگه موقع خواب کابوس ببینی چطور دلداریت میدن
⟢افکارشون راجب ظاهر خوابیده تو
⟢توضیحات طولانی


⫘نکته: شامل موارد NSFW، فانتزی، فتیش، فتیش شخص خوابیده، کثیف حرف زدن، نفس بازی، ذکر موارد جنسی، رابطه خشن، کینک، سادیست،رابطه سمی،تحقیر شدید، باتم-گی، تفاوت جثه، کمی فان و وانیلا، القاب توهین امیز، تحریک پروستات/جی و....

✦ ⁺.تلاش براین بود مخاطب خنثی باشه.⁺✦

𖥨نویسه اختصاصی
چنل
𓂅  #Sakamaki #Mukami #Tsukinami #Kino
𓂅     @animediabolik


「ریجی در برابر روکی」
ریجی:
... هرگز فکر نمیکردم درگیر این اتفاقات غیر قابل تصور بشم
روی یک تخت
... یک زن انسان با دو خوناشام درگیر شده
این وضعیت چیزی بیشتر از مسخرس. الان کاملا از حشریت .. مستم!
خب.. الان بیشتر میخوای؟ پس براش التماس كن"
تا جایی که میتونستم کلمات شیرین رو توی گوشش زمزمه میکردم
حالی که سر یوییو نوازش میکردم هلش دادم روی تخت
گونه هاش بخاطر خجالت سرخ بود و با چشمای خیس و پر اشک بهم نگاه میکرد
- هه. من یکمی مهربونم فکر نکن من ازین مردیکه خشن ترم
+ منم با تو فرق دارم
لبامو روی لبای یویی گذاشتم انگار چشماش از لذت ریز شده بود و میدرخشید
خیلی مسخره بود که من به این موقعیت گرفتار شدم اما به یک حس حال تبدیل شده
میخواستم به روکی این واقعیتو بهش نشون بدم که یویی اول به تصرف من در میاد"خب ایندفعه کجات؟ شونت؟ پاهات؟ یا پایین تر؟" روكي بعد بیان اون حرفای مسخره سرشو تکون داد سپس بلافاصله دستاشو از طرف مقابل بسمت یویی دراز کرد
"من میدونم کجارو دوست داری دام، اون مکانی که خیلی دوست داری" روکی در حالی که این حرفو میزد بدنشو به ارومی حرکت داد و انگشتاشو روی کمر یویی حرکت دادو نوازش کرد
خیلی ازرده شدم، صورتمو تو گردنش فرو بردم و نیشش زدم
نرم بود انگار با گرماش از نیشام استقبال میکردخون شیرین در بدنم جاری شد
هربار سرشو بالا میاورد و ناله میکرد. روکی داشت خونشو میخورد همزمان اونو روی تخت سر داد و درازش کرد
یویی بطور غریزی صدای تحسین آمیزی ایجاد کرد صدایی که همه شکارا ایجاد میکنن
دندونامو لیس زدم بطور ناخوداگاه بدنشو چک کردم تا یک قطره از خون نچکه روی پوستش و هدر نره
"دام ازینکه اینطوری تحت سلطه دو تا خوناشام درومدی چه حسی داری؟"
روکی اون کلماتو با اشتیاق بیان کرد
یویی بدنش فقط میلرزید و نمیتونست جواب بده دستشو گرفتم و بوسیدم
+تاثیر کلماتت به یویی نشون میده چقدر در اینکار بدی
+ خانواده ساکاماکی خیلی بدتر ازینان
روکی به ران های یویی لغزید
"لطفا صبر کنین...!! یعنی...!؟؟"
"زود باش این وظیفته مگه قبلا بهت نگفتم؟" روکی پاهای یویی رو از ناحیه ران باز کرد
روکی با خم شدن رو زانوهاش صورتشو به وسط های یویی نزدیک کرد
بی اختیار با زبونم نیپلشو مکیدم. اگه با دندونای نیشمون اذیتش کنیم فایده نداره من پسر کارلهینزم پسر ارباب و پادشاه خوناشام ها ، به این شخص بی اصلو نسب که توسط افراد حقیر بزرگ شده نمیبازم
روکی:
فکر نمیکردم درگیر این بازی کودکانه بشم ممکنه ریجی احساس غرور زیادی ازین ماجرا داشته باشه
"بیشتر میخوای؟ پس براش التماس کن" ریجی گردن یوییو گاز گرفت
يجورایی حس میکردم ریجی شبیه کارله مثل پدر و پسر
شروع به در آوردن لباسای یویی کردم
با اینحال تا لحظه ای که لباساشو در میاوردم تا آخرین لحظه را دستانش پیرهنشو چسبیده بود
در حالی که دستام روی بدن یویی بود با تمسخر گفتم "فکر نکن من ازین مردیکه خشن ترم"
+ منم با تو فرق دارم
حرفای مردی که تایید میکنه از نظر فکری باهام متفاوته رو دنبال میکنم این مرد برای بازیای کودکانم مناسبه: ایندفعه کجا؟ شونت ؟ پاهات؟ یا پایین تر؟
در حالی که پایینتر میرفتم از انگشتام برای نوازش اندامش استفاده میکردم
بدن یویی مدام میلرزید و سعی میکرد از دستام فرار کنه.
پوزخندی روی لبام شکل گرفت و نیش زدم .عالیه.
صدای تحریک شده ریجیو شنیدم و نگاهش کردم در حالی که خون یوییو میمکیدم ریجیو نگاه میکردم و پوزخند میزدم
همه چی به خون این زن بستگی داره... مطمئنا خونش شیرینه اما "خون" باید احساسات و منو انتخاب کنه ازونجایی که من خوناشام اصیل نیستم احتمال اینکه خوناشام تبدیل شده انتخاب بشه کمه.
ريجي نالا کرد. گرما به ارومی از بدنمون خارج میشد... به اصطلاح شبیه همون حس مستی که بعد خوردن الکل پیدا میکنی "دام.. ازینکه تحت سلطه دو تا خوناشام درومدی چه حسی داری؟"
حتی با وجود اینکه میدونم یویی جوابشو میدونه... اما هیچ جوابی نداد
بخاطر لذت بردن از دو تا دندون نيش كل حالشو از دست داده بود
"تاثیر کلماتت روی یویی نشون میده چقدر در اینکار بدی" ریجی اینو میگفت دست یوییو بوسید
"هه.. بد؟ ولی خاندان ساکاماکی خیلی بدتر ازینان"
نیشخندی زدم و بعد یوییو از قسمت ران باز کردم تا بیشتر ازش بگیرم
اگرچه اون قسمت بدن مکان خطرناک و هوس انگیزیه ولی یویی تلاش نمیکرد قایمش کنه
الان تسلیم شده؟
"...لطفا صبر کنین !!"
"زود باش این وظیفه مگه قبلا بهت نگفتم؟" بدون نگرانی به همه جاش نگاه کردم
لبامو روی بدنش میکشیدم به ارومی لیسش زدم قسمتیو گاز زدم که مثل گل نرمو نازک خوشمزه بود
یویی از گلوش ناله کرد اما من ساکت بودمو نیشامو فرو بردم
+چیش!
بلاخره لج ریجی رو در آوردم ظاهرا نتیجه موفقیت آمیز بود
اینکه کی اینجا اوله یک بحث بی ارزشه اما خیلی مهمه که بعضی وقتا با حریفت بازی کنی
هر دومون ازون مرداییم که کلی غرور داریم... این دلیل کافیه نه؟
- the end
𓂅 #Fact
𓂅     @animediabolik

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.