"𝐀𝐫𝐜𝐚𝐝𝐞"


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


🥀 -𝘠𝘰𝘶 𝘴𝘢𝘪𝘥 𝘐𝘓𝘠, 𝘢𝘯𝘥 𝘪 𝘸𝘦𝘯𝘵 𝘵𝘰 𝘵𝘩𝘦 𝘴𝘵𝘳𝘦𝘦𝘵, 𝘳𝘰𝘰𝘮 𝘴𝘱𝘢𝘤𝘦 𝘸𝘢𝘴𝘯'𝘵 𝘦𝘯𝘰𝘶𝘨𝘩 𝘵𝘰 𝘧𝘭𝘺.
.
-𝘔𝘦, @End_aw
.
𝘐𝘚𝘛𝘑, ᵃʷ
.
-𝘜𝘯𝘬𝘯𝘰𝘸𝘯, https://t.me/BChatBot?start=sc-453595-h6HKbir
.

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


خوب تموم شد.
مرسی که شرکت کردین♥️
اوناییم که دیر فرستادن رو بعدا میفرستم پیویشون ادب شن، الان داره بارون میاد و نمیخوام این هوا رو از دست بدم😂🤝


Mᴇᴅɪ sᴋʏ
قلب:
سومین آرایه ی موردعلاقم، وقتی كه نويسنده با جابه جا كردن اجزای يک تركيب وصفی يا اضافی، تركيب تازه و زيبايي رو با معاني جديد به وجود بیاره و با كنار هم قرار دادن اين دو تركيب ارزش هنری بیت خودش رو افزایش بده، به اصطلاح میگن قلب ادبی رو ایجاد کرده.

ارایه ی قلب خیلی خیلی کمیابه، به طوری که از هر هزار بیت شاید یک یا دو بیتش این ارایه رو داشته باشه؛ استفاده ازش سخته ولی ارزش و بار هنری-ادبی بشدت بالایی داره؛ حالا فهمیدی چرا این ارایه رو به تو ربطش دادم؟!
-------------------------------------
ای زخم کهنه ای که دهان باز کرده ای
چون دیگران بخند به غم های ما توهم

تاوان عشق را دل ما هرچه بود داد
چشم انتظار باش در این ماجرا توهم


GKʜɪɴᴀ
عکس:
هر وقت بین دو مصرع رابطه ای برقرار بشه که دقیقا برعکس همدیگه باشن، آرایه عکس بدست می‌آید؛ این ارایه رو اگه میخوای یاد بگیری حتما با مثال یاد بگیر؛ این ارایه بیشتر برای لحن تمسخر و طنز استفاده میشه!

همون‌طور که قبلا گفتم، بعضی ارایه ها وجودشون اجباریه، وگرنه شعر یه چیز کاملاخشک و رسمی از کار در میاد؛ ولی بعضی دیگه از ارایه ها بودنشون اجبار نیست ولی اگه باشن هزاران برابر زیبایی شعر رو افزایش میدن، فکر کنم متوجه ربط این ارایه به خودت شده باشی.
-------------------------------------
زیر باران بیا قدم بزنیم
عمر شب را شبی رقم بزنیم

خسته‌ایم از سکوت حنجره‌ها
زیر باران بیا که دم بزنیم


ᴜ-ᴜ
مناظره:
وقتی که شخصیت های انسانی یا غیر انسانی با یکدیگر بحث،مجادله،پرسش و پاسخ و گفتوگو میکنن، یعنی در اون بیت آرایه ی مناظره به کار برده میشه؛ شعر هایی که مناظره داخلشون بکار برده بشه زیبایی غیر قابل توصیفی دارن!
ربطش به تو رو گفتم، مثل حس آمیزی یا قید، بودنتون اجبار نیست ولی اگه باشین جز خوبی و خوشحالی چیز دیگه ای به همراه ندارین!

-------------------------------------
بگفتا گر بخواهد هر چه داری
بگفت این از خدا خواهم به زاری

بگفتا گر به سر یابیش خوشنود
بگفت از گردن این وام افکنم زود


Rᴀʜᴀ Dʀᴇᴀᴍ
صفت:
صِفَت، واژه‌ایِ که حالت و چگونه بودن چیزی یا واژه ای را برسونه و به عبارتی اونو توضیح بده!
تو رو هم خیلی کم میشناسم ولی به این نتیجه رسیدم که میتونی اونی باشی که به آدمای زندگیش یه ویژگی میده، مثلا اگه کسی بفهمه بچش با تو دوسته خوشحال میشه چون تو انقدر خوبی که میتونی اون رو هم عالی کنی
.(واقعا دارم احساس میکنم توضیح دادنم افتضاح شده🥲🤌)
-------------------------------------
بیخبر از هم دگر آسوده خوابیدن چه سود
بر مزار مردگان خویش نالیدن چه سود؟!

زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید
ورنه بر سنگ مزارش آب پاشیدن چه سود؟!


Fʟɪɢʜᴛ ᴏғ ᴛʜᴇ sᴛᴀʀs
رقص ضمیر:
در بعضی ابیات و عبارات برای خوش اهنگ و خوش وزن شدن و یا تأثیر گذاری بیشتر، ضمیر متصل جا به جا میشه!
اینم مثل مجاز، تو سر جای اصلی خودت نیستی با این تفاوت که باعث زیبایی و بهتر دیده شدن جامعه ی خودت شدی.
-------------------------------------
بیچاره‌تر از عاشق بیصبر کجاست
کاین عشق گرفتاری بی‌هیچ دواست

درمان غم عشق نه صبر و نه ریاست
در عشق حقیقی نه وفا و نه جفاست


Nᴇᴘᴇɴᴛʜ
نهاد:
کلمه یا گروهی که در اول جمله یا بیت استفاده میشه و ادامه ی جمله مربوط به اونه، ممکنه پنهان باشه!
دارم بهت میگم تو میتونی اونی باشی که تبدیل به کسی بشی که همه در موردش حرف میزنن، کسی که همه جا معروفه و برای کنار رفتنش از توجه ها نیاز به یه مورد خیلی قوییه؛ و دوباره بگم که اینکه حرفها درموردت خوب باشن یا بد فقط و فقط بستگی به خودت داره، فقط خودت.

-------------------------------------
دنیا چو شب و تو آفتابی
خلقان همه صورت و تو جانی!


Mᴀʏʙᴇ ᴏɴ ᴛʜᴇ ᴍᴏᴏɴ
اغراق:
بزرگنمایی و زیاده روی کردن در بیان صفات و ویژگی های چیزی یا کسی!
اگه از این ویژگیت تو راه درست و جای مناسب استفاده کنی خیلی خوبه، فقط باید فرق بین دروغ و اغراق رو متوجه بشی و یادت نره کلمات انرژی دارن.
-------------------------------------
گر ز مسیح پرسدت،
مرده چه‌گونه زنده کرد؟

بوسه بده به پیش او،
بر لب ما که اینچنین!


Tʜᴇ ᴅᴀʀᴋ ᴋɴɪɢʜᴛ

جان بخشی:
نسبت دادن حالات یا صفات انسان و جاندار به غیر انسان رو جان بخشی یا تشخیص میگن!
تو توانایی اینو داری که از چیزایی که برای بقیه ارزشی ندارن یا یه چیز کاملا عادین، یه چیز کاملا متفاوت بسازی، تغیرش بدی و بهش ارزش فراوونی بدی.
-------------------------------------
من ذرّه و خورشید لقایی تو مرا
بیمارِ غمم عین دوایی تو مرا

بی‌بال و پر اندر پیِ تو می‌پرم
من کاه شدم چو کهربایی تو مرا


Iᴛs ᴊᴜsᴛ ᴍᴇ
متمم:
به کلماتی که پس از حروف اضافه میان و معنای جمله را تمام می‌کنن متمم گفته میشه؛ پس فعل جمله به آن ها نیاز داره و بدون متمم جمله ناقصه!
تو همیشه اون دوست مهربونه ای که کنار هرکسی که به کمک نیاز داشته باشه میمونی؛ برداشت دیگه ای نمیتونم داشته باشم.

-------------------------------------
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست
به هوای سر کویش پر و بالی بزنم


៹ Fʀɪ's ᴅᴀɪʟʏ
تکرار:
اوردن و تکرار کردن یک یا چند کلمه در بیت رو تکرار میگن!
تکرار به بیت و وزن شعر انرژی میبخشه، خیلی کم استفاده میشه ولی استفاده ازش به تنهایی میتونه کاری کنه که چندین ارایه ی مختلف با هم از پسش برنیان؛ و من این نوع انرژی رو فقط و فقط درون تو میبینم.

-------------------------------------
ای در دل من نشسته بگشاده دری
جز تو دگری نجویم و کو دگری؟!

با هرکه ز دل داد زدم، دَفعی گفت
تو دفع مده که نیست از تو گذری


Синий
قید:
کلمه یا ترکیبی هستش که مفهوم های مختلف حالت، زمان، مکان، تردید و یقین، تکرار و... را به جنله اضافه میکنه؛ درسته نقش مهمی داره ولی قابل حذفه و جزو ارکان های اصلی نیست!
حس میکنم تو همیشه اونی هستی که حضورش تو هر کاری خیلی کم ولی بشدت تاثیر گذاره.

-------------------------------------
کتاب فصل ورق خورد، و سطر اول این بود؛
حیات، غفلت رنگین یک دقیقه هواست!


Gᴀʀғɪᴇʟᴅ
فعل:
چیزیه که همه ی ما تو هر پایه ای باهاش آشناییم، و تقریبا میشه گفت جمله بدون فعل هیچ معنی‌ای نداره و تکمیل نمیشه!
طبق شناخت خیلی کمی که ازت دارم حس میکنم تو دقیقا همون کسی هستی که تموم کننده ی کار هایی، به مشکلات یا هر اتفاق دیگه ای پایان میدی و با وجود تو اکثر کارها درست میشن؛ ادمایی مثل تو کمیابن...خیلی کمیاب‌.

-------------------------------------
هر گه که دل از خلق جدا می‌بینم
احوال وجود با نوا می‌بینم

وان لحظه که بیخود نفسی بنشینم
عالم همه سر به سر ترا می‌بینم


៹ 90's Vɪʙᴇ
حسن تعلیل:
زیبا و عزیز بودن نسبیِ، در بعضی مواقع نمیشه از دلایل واقعی برای توضیح دادن حرفمون استفاده کنیم پس با اوردن دلیل غیرواقعی این کار رو انجام میدیم!
تو متفاوتی، همون‌طور که همه ی ما هستیم؛ ولی فرق تو با بقیه اینه که سعی میکنی با دلایل خودت و قوانین خودت بقیه رو راضی به قبول کردنت می‌کنی؛ دلایلی که شاید از نظر منطقی و قوا
نین دنیا واقعی نباشن ولی برای تو از هر چیزی درست ترن‌.(امیدوارم متوجه منظورم شده باشی)
-------------------------------------
آن زلف مشکبار بر آن روی چون نگار
گر کوته است کوتهی از وی عجب مدار

شب در بهار میل‌ کند سوی‌کو تهی
آن ‌زلف چون شب‌ است بر آن روی چون بهار


Zᴏʀᴏ
جناس:
آوردن کلماتی که دقیقا یا تقریبا شبیه همدیگه هستن ولی معنای متفاوتی دارن؛ که البته انواع مختلفی داره!
شاید خیلی شبیه به افراد عادی اطرافمون که روزمره باهاشون برخورد میکنیم باشی، ولی
فقط خودت اینو میدونی که تو متفاوت تر از اونی هستی که بقیه میبینن.
-------------------------------------
زان خشم دروغینش زان شیوه شیرینش
عالم شکرستان شد تا باد چنین بادا

شب رفت صبوح آمد غم رفت فتوح آمد
خورشید درخشان شد تا باد چنین بادا


Aʀɢᴇɴᴛ
ایهام:
و میرسیم به آرایه ی موردعلاقه ی من، ایهام به معنای لغوی میشه به تردید و گمان افکندن؛ کلمه ای که چندین معنای مختلف داره و می‌تونه همزمان یک یا چند معنی بده!
شخصیت واقعیت رو پشت حاله ای از وهم قایم کردی و نمیخوای کسی متوجه تو واقعیت بشه، شناختنت کار سختیه ولی کسی که بتونه تحملش کنه به چیز باارزشی دست پیدا میکنه.

-------------------------------------
• ناگهان انگار/بر لب آن چاه/سایه‌ای را دید/او شغاد، آن نابرادر بود.


Oʟᴀʀᴇғ
حس آمیزی:
ارایه ایه که خیلی کم پیش میاد استفاده بشه ولی اگر استفاده بشه باعث میشه زیبایی و وزن فوق‌العاده جذابی به بیت بده!
بودنت تو یه جمع اجبار یا ضروری نیست ولی اگر باشی جز خوبی و خوشحالی چیز دیگه ای همراه خودت نمیاری.

-------------------------------------
من پیر فنا بدم جوانم کردی
من مرده بدم ز زندگانم کردی

می ترسیدم که گم شوم در ره تو
اکنون نشوم گم که نشانم کردی


Eᴍᴘᴛʏ
تشبیه:
همانند کردن یا ادعای همانند بودن بین دو یا چند چیز که میتونن مرتبط یا غیر مرتبط هم باشن، تشبیه ارایه ایِ که به تنهایی هیچ معنایی نداره و بدون رکن های مختلفش کاربردی پیدا نمیکنه ولی در ظاهر فقط و فقط خودشه!
حاضرم شرط ببندم که تو همیشه هر جا که
باشی به دوستات و همراهای واقعی زندگیت نیاز داری.
-------------------------------------
اندر دل بی وفا غــم و ماتم باد
آن را که وفا نیست ز عالم کم باد

دیدی که مـرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غـم که هزار آفرین بر غم باد


Vᴇʟʟɪᴄʜᴏʀ
نماد:
کلمه یا کلمه هایی که نشانه یا مظهر معنیی دیگه‌ست، نماد هایی که به مرور زمان تو فرهنگ های مختلف به وجود میان!
و پیش من تو نماد موفقیتی، کسی که تونست تو چند ماه در کارش موفق بشه.
-------------------------------------
و اگر بر تو ببندد همه ره ها و گذرها
رهِ پنهان بنماید، که کس آن راه نداند


Is ᴛʜɪs ᴀ ᴘᴀʀᴀᴅɪxᴇ
تلمیح:
استفاده از کلمات و اشعار زبان های دیگه، ایات قران، رویداد های مهم تاریخی و داستان ها، تو شعر فارسی که باعث خوش‌آوا شدن و تأثیرگذاری بیشتر بیت میشه رو تلمیح میگن!
میشه گفت که همیشه به عنوان الگو دیده میشی، چه خوب چه بد همه برای مثال تو موفقیت یا غیره، از تو استفاده میکنن؛ حالا اینکه بخوای اینو خوب برداشت کنی یا نه بستگی به خودت داره.

-------------------------------------
تو پای به راه در نَه و هیچ مپُرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

138

obunachilar
Kanal statistikasi