پنج ژنرال عالیرتبهی نظامی دوران پینوشه، در زندانی در حاشیهی کوههای آند دوران محکومیتشان را میگذرانند؛ زندانی مجلل که به همهچیز شبیه است الّا زندان. یک قفس طلایی با تمام امکانات! یک روز بنا به دلایلی، تصمیم به انتقال آنها به یک زندان معمولی گرفته میشود. اما چه کسی جرأت دارد این پیرمردهای خونخوار را از این کاخ مجلل بکشد بیرون؟ آنها هنوز برای همه، از جمله رئیس زندان، نگهبانان و سربازان، ترسناکند و و کمتر کسی جرأت مخالفت با آنها را دارد. تصورش هم ترسناک است که دیکتاتورها حتی بعد از سقوط، باز هم قدرتمند باشند!
اگر با فضای رمانهای یوسا آشنایی داشته باشید، به نظرم Prison in the Andes محصول ۲۰۲۳ تقریباً در همان حال و هوا اتفاق میافتد. گویی به تصویر کشیدن یک کتاب متعلق به ادبیات آمریکای لاتین است؛ همان پسزمینهی سیاسی، همان شبحهای نامرئی ترس و تهدید در فضا و همان شیوهی نفوذ کردن به یکییکی شخصیتها. یک لایه از وحشت و حس وقوع فاجعه در هر لحظه، روی تمام فیلم کشیده شده. اتمسفر فیلم، مرموز است و ترس، در تمام لحظههای آن میرود زیر پوست مخاطب.
به نظرم «فیلیپه کارمونا»، کارگردان جوان شیلیایی، در اولین فیلم بلندش تجربهی موفقی داشته؛ هرچند که فیلم چیزهایی هنوز کم دارد. مثلاً روایت فرعی مربوط به یک سرباز که نقش مهمی در پیش بردن داستان دارد، خوب از کار درنیامده و مبهم است یا خیلی جاها داستان از ریتم میافتد و تعلیق تبدیل به سکون میشود. اما فیلم، در مجموع تلخ است و تکاندهنده، و خشونت در آن چه در سطح تصویر و چه در سطح کلام، آزاردهنده است؛ و البته کاملاً ملموس و باورپذیر، وقتی که قصابهای پینوشه، با جزئیات و لذت، با یکدیگر از شکنجههایی که روی دیگران انجام دادهاند حرف میزنند، وقتی هنوز به پینوشه و آرمانهایش باور دارند و وقتی با قاطعیت میگویند که از آنهمه خون روی دستشان، هرگز پشیمان نیستند...
«میدونی چیه؟ من یه مرد سرسختم؛ یه نظامی بهتماممعنا. رفتن از اینجا به تخمم هم نیست. میخوام با اون بالاییها تسویهحساب کنم. من کابوس میبینم. البته که باید ببینم. حقمه. ولی میخوام یه چیزی رو بهت بگم. اگه دوباره مجبور به انجام اون کارها بشم، یه ثانیه هم وقتو تلف نمیکنم. همهشونو انجام میدم. همهشونو! میدونم که دستام به خون آلودهست، ولی بازم انجامش میدم!»
فیلم را برای تماشا پیشنهاد میکنم. اگر با عنوان انگلیسیاش آن را پیدا نکردید، Penal Cordillera را سرچ کنید.
@atefeasadi2
اگر با فضای رمانهای یوسا آشنایی داشته باشید، به نظرم Prison in the Andes محصول ۲۰۲۳ تقریباً در همان حال و هوا اتفاق میافتد. گویی به تصویر کشیدن یک کتاب متعلق به ادبیات آمریکای لاتین است؛ همان پسزمینهی سیاسی، همان شبحهای نامرئی ترس و تهدید در فضا و همان شیوهی نفوذ کردن به یکییکی شخصیتها. یک لایه از وحشت و حس وقوع فاجعه در هر لحظه، روی تمام فیلم کشیده شده. اتمسفر فیلم، مرموز است و ترس، در تمام لحظههای آن میرود زیر پوست مخاطب.
به نظرم «فیلیپه کارمونا»، کارگردان جوان شیلیایی، در اولین فیلم بلندش تجربهی موفقی داشته؛ هرچند که فیلم چیزهایی هنوز کم دارد. مثلاً روایت فرعی مربوط به یک سرباز که نقش مهمی در پیش بردن داستان دارد، خوب از کار درنیامده و مبهم است یا خیلی جاها داستان از ریتم میافتد و تعلیق تبدیل به سکون میشود. اما فیلم، در مجموع تلخ است و تکاندهنده، و خشونت در آن چه در سطح تصویر و چه در سطح کلام، آزاردهنده است؛ و البته کاملاً ملموس و باورپذیر، وقتی که قصابهای پینوشه، با جزئیات و لذت، با یکدیگر از شکنجههایی که روی دیگران انجام دادهاند حرف میزنند، وقتی هنوز به پینوشه و آرمانهایش باور دارند و وقتی با قاطعیت میگویند که از آنهمه خون روی دستشان، هرگز پشیمان نیستند...
«میدونی چیه؟ من یه مرد سرسختم؛ یه نظامی بهتماممعنا. رفتن از اینجا به تخمم هم نیست. میخوام با اون بالاییها تسویهحساب کنم. من کابوس میبینم. البته که باید ببینم. حقمه. ولی میخوام یه چیزی رو بهت بگم. اگه دوباره مجبور به انجام اون کارها بشم، یه ثانیه هم وقتو تلف نمیکنم. همهشونو انجام میدم. همهشونو! میدونم که دستام به خون آلودهست، ولی بازم انجامش میدم!»
فیلم را برای تماشا پیشنهاد میکنم. اگر با عنوان انگلیسیاش آن را پیدا نکردید، Penal Cordillera را سرچ کنید.
@atefeasadi2