انجمن علمی علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


انجمن علمی علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی
جهت ارتباط با دبیر انجمن علمی ?
@peyman_zareiee

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


گزارش تصویری نمایشگاه عکس صلح که به همت اتحادیه انجمن های علمی علوم سیاسی کشور، موزه صلح و انجمن علمی علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد.
@atu_political_science


گزارش تصویری نمایشگاه عکس صلح که به همت اتحادیه انجمن های علمی علوم سیاسی کشور، موزه صلح و انجمن علمی علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد.
@atu_political_science


گزارش تصویری نمایشگاه عکس صلح که به همت اتحادیه انجمن های علمی علوم سیاسی کشور، موزه صلح و انجمن علمی علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد.
@atu_political_science


گزارش تصویری نمایشگاه عکس صلح که به همت اتحادیه انجمن های علمی علوم سیاسی کشور، موزه صلح و انجمن علمی علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد.
@atu_political_science


گزارش تصویری نمایشگاه عکس صلح که به همت اتحادیه انجمن های علمی علوم سیاسی کشور، موزه صلح و انجمن علمی علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد.
@atu_political_science


گزارش تصویری نمایشگاه عکس صلح که به همت اتحادیه انجمن های علمی علوم سیاسی کشور، موزه صلح و انجمن علمی علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد.
@atu_political_science


🌐 واژگان‌ و اصطلاحات کاربردی در علوم سیاسی و اجتماعی

✔️آبسولوتیسم :عقیده به حکومت مطلقه و ریاست یک دیکتاتور بر همه افراد یک جامعه

✔️ آتئیسم : عقیده به انکار خداوند

✔️ آریستو کراسی : عقیده به سپردن قدرت به چند نفر متمول یا قدرتمند

✔️ آمپریسم : عقیده به تجربه یا مشاهده و عمل در هر نوع ایمان و اعتقاد

✔️ آنارشیم : عقیده به عدم وجود زمامدار برای اداره امور

✔️ آناپپ تیسم : عقیده به تلفیق مرام کمونیسم و سوسیالیسم

✔️ اپولوژیسم : عقیده به کناره گیری از کار دولت و گوشه گیری سیاسی

✔️ اپیس کوپالیسم : عقیده به طرفداری از حکومت دینی منتخب از مجموعه۰۰۰۰ کلیسا های ملی

✔️ اپیگوریانیسم : عقیده به لغو یا تغییر قانون جامعه در صورتی که مفید به حال افراد جامعه نباشد

✔️ اتو کراسی : عقیده به سپردن همه امور به یک نفر

✔️ اتریتاریانیسم : عقیده به تحت الشعاع بودن فرد در مقابل جامعه

✔️ اسکی پیسم : عقیده به کناره گیری و انزوا از فعالیت سیاسی و اداری

✔️ اسکولاریسم : عقیده به اصالت امور دنیوی و هرچه در دنیا موجود است

✔️ استائی کیسم = انتر ناسیئنالیسم : به معنای ضد وطن پرستی و برابری و مساوات همه مردم جهان

✔️ استالینیسم : عقیده به تغییراتی که استالین در شوروی در عقاید مارکس و لنین داد

✔️ اسکپ تی کیسم : عقیده به فلسفه شک در باره هرچیز

✔️ آگوئیسم : خود پرستی

✔️ امپریالیسم : عقیده به ایجاد امپراطوری اقتصادی از راه تصرف سایر ممالک بهر وسیله ای

✔️ اولیگارشی : عقیده به سپردن حکومت به دست عدهای معدود

✔️ اوبژکتیویسم : عقیده به تفوق فراوان برای حقایق بر اساس درک احساس

✔️ اوونیسم : عقیده به تلاش برای حفظ حقوق و مزایای کارگر و بهبود وضع آن

✔️ ایده آلیسم : عقیده به پیروی از افکار و آرزو ها و آمال

✔️ بالشویسم : عقیده به ایجاد قدرت سیاسی توسط کار گرانی که تابع انضباط شدیدی هستند

✔️ بر بریسم : توحش و بربریت و بدویت

✔️ پاتریونیسم : میهن پرستی وطن دوستی افراطی

✔️ پارتیکولاریسم : عقیده به حفظ آثار و رسوم و آداب و عادات یک شهر توسط مردم

✔️ پارلمانتاریسم : عقیده به ایجاد مسئولیت توسط قوه مجریه در برابر قوه مقننه و پارلمان

✔️ پاسی فیسم : صلح طلبی

✔️ پاروشیالیسم : عقیده به محدودیت فکر

✔️ پراگماتیسم : عقیده به فلسفه اصالت عمل

✔️ پروببلی تیسم : عقیده به فلسفه احتمال گرایی

✔️ پسی میسم : عقیده بد بینی نسبت به همه کی همه جا و همه وقت

✔️ پلورالیسم : عقیده به عدم انحصار علاقه فردی به پیوستگی های سیاسی

✔️ پلاتونیسم : عقیده به قدرت دولت که وابسته به میزان اطاعت اتباع کشور از مقررات است

✔️ تروریسم : عقیده به لزوم آدم کشی و ایجاد ترس و وحشت برای ادره حکومت

✔️ تروتسکی ایسم : عقیده به اعتدال بین لنینیسم و استالینیسم

✔️ تزاریسم : دیکتاتوری

✔️ دسپوتیسم : عقیده به سپردن کار های یک کشور به دست یک نفر مستبد

✔️ دموکراسی : حکومت مردم بر مردم

✔️ دوگماتیسم : عقیده به اطاعت صرف و کور کورانه از هر اصل و آیین

✔️ دیالکتیک : عقیده به تبعیت از روش فلسفی هگل مبنی بر تز آنتی تز و سنتز

✔️ رادیکالیسم : عقیده به بهبودی ریشه ای و نفی ریشه ای همه چیز

✔️ راسیونالیسم : عقل گرایی

✔️ رویالیسم : عقیده به حکومت مطلق سلطنتی

✔️ رئالیسم : عقیده به واقعیت کل در هر مورد و مقصود از کل (دولت )بیشتر است

✔️ ژئو پولیتیک : علم مطالعه روابط بین جغرافیا و سیاست

✔️ سانترالیسم : تمرکز گرایی

✔️ سزاریسم : تزاریسم دسپو تیسم دیکتاتوری

✔️ سوفیسم : مغلطه گرایی و سفسطه گویی

✔️ سوسیالیسم : عقیده به کنترل همه امور اقتصادی و صنعتی اجتماع به نفع مردم کشور

✔️ سوسیالیسم لیبرال : عقیده به کنترل وسایل تولیدی و مخالفت با کنترل توزیع محصول

✔️ شوونیسم : عقیده به افراط و مبالغه در میهن پرستی

✔️ فاشیسم : عقیده به افراط در استبداد برای رسیدن به ترقی جامعه

✔️ فورمالیسم : ظاهر گرایی افراطی

✔️ فیزیو کراسی : عقیده به عدم دخالت دولت در امور

✔️ کاپیتالیسم : عقیده به سرمایه داری




✅ معرفی کتاب ✅

يكي از بهترين كتاب هايي كه در مورد سياست هاي هسته اي ايران، عربستان، اسراييل، تركيه و رويكرد غرب مبتني بر nuclear weapon free zone در خاورميانه نوشته شده است اين كتاب است.


.

دکتر #سریع‌القلم: توسعه‌یافتگی اصول ثابتی دارد

استاد علوم سیاسی و روابط بین الملل:
🔹توسعه‌یافتگی به اقتصاد شفاف، نظام تصمیم‌گیری جمعی، گردش قدرت، فضای نقد و رسانه‌های آزاد و مستقل، ارتباطات گسترده بین‌المللی و دانش بشری نیاز دارد.

🔹در هیچ جای دنیا کشوری سراغ نداریم که بدون تولید ثروت، بدون ممتاز کردن بخش خصوصی، بدون دور کردن دولت از مسائل اشتغال و توسعه اقتصادی سراغ آزادی سیاسی رفته باشد.

🔹به دلایل فرهنگی و سیاسی از زمان مشروطه تا سال‌های اخیر ایرانی‌ها گفتند که در ساختمان توسعه، ما اول می‌خواهیم طبقه چهارم را بسازیم و با فونداسیون و طبقات یک، دو و سه کاری نداریم.

🔹آفات فرهنگی و ساختاری اجازه نمی‌دهند ما تصمیم منطقی بگیریم. ما تعدادی مشکلات فرهنگی داریم که زیر 5 سال قابل اصلاح است البته اگر آنها را مشکل بدانیم. ما باید ساختارها را اصلاح کنیم تا فرهنگ کشور اصلاح شود.

🔹مگر در سوئیس کسی دروغ نمی‌گوید؟ مگر در آلمان کسی فرار مالیاتی نمی‌کند؟ اما چون تصمیم‌سازی در آلمان و سوئیس مبتنی بر ساختارهاست، عموم افراد فرصت دروغ‌گویی یا اختلاس پیدا نمی‌کنند. مردم از قانون می‌ترسند و ساختارها آنها را مجبور به رفتار درست می‌کند.


منبع: خبرگزاری ایسنا


یادداشت :

♦️تصور من این است که علوم سیاسی خوانده ها (معمولا") به کف خیابان نمی آیند. آنها به درستی میدانند که مطالبات مدنی با آشوب و انقلاب به راحتی بدست نمی آید. آنها بدرستی میدانند که ما به اندازه کافی انقلاب کرده ایم. زمان، دیگر زمان انقلاب نیست. باید تشکلات جامعه مدنی را قوی تر کرد. باید از مجاری قانونی فشار آورد. باید به صورت مسالمت آمیز بخواهیم که مسئولان، پاسخگو باشند، شفاف باشند، مسئولیت پذیر باشند. با شیشه شکستن و ساختمان آتش زدن، این مراد بر نیاید. باید عقلایی بیندیشیم. احساسی رفتار کردن، چاره کار نیست.
♦️آقایان هم باید بدانند این صدای جامعه هست. از تحلیل ها و توجیه های دایی جان ناپلئونی دست بردارند. آستانه تحملشان را بالا ببرند، با مردم صادق باشند، انتقادپذیر باشند، گوش شنوا و چشم بینا داشته باشند، برای مردم و برای آبادانی، صلح و سعادت آنان و کشورشان بکوشند. مسئولیت پذیر باشند و از احاله مسئولیت به دیگری اجتناب کنند.

♦️کارشناسان خودخوانده خارج نشین هم قدری بیشتر مطالعه کنند، قدری کمتر دروغ بگویند، قدری کتاب بخوانند، قدری کتاب خوب بخوانند. به جای تحریف، سعی کنند ماجرا را آنطور که هست ببینند، نه آنطور که دوست دارند. این را هم بدانند که هر کسی خارج بود، لزوما" یک تحلیلگر سیاسی نیست. داشتم توئیتر را چک میکردم. از دیدن شبه تحلیل اکثر آنها، به عمق ناچیز داشته ها و دانسته هاشان از ایران، سیاست و صداقت پی بردم.


#عباس_حیدری
دانشجوی کارشناسی علوم سیاسی


.

از #دکتر_عبدالکریم_سروش:


كساني‌كه انقلابي را ديده‌اند،‌ با تمام وجود مي‌فهمند كه چه گناهكارند كساني‌كه راهي به جز انقلاب به روي مردم باز نمي‌گذارند. اولين سرمايه‌اي كه در انقلاب قرباني‌ مي‌شود عقلانيّت است و آخرين چيزي كه به خانه خويش بازمي‌گردد عقلانيت است،‌ اگر بازگشتي در كار باشد.
از ميان رقباي سه‌گانه عقل: وحي و عشق و انقلاب،‌ اين سوّمي از همه بي‌رحم‌تر و عقل‌ ستيزتر است.
وحي، كم و بيش داد و ستد تاريخي معقولي را با عقل سامان داده است، كه مي‌تواند به سود هر دو طرف باشد. عشق هم همواره كالايي نادر نزد اقليّتي كوچك بوده است و در عين شورآفريني شرّآفرين نبوده است.
از انقلاب‌هاي همه‌گير، كه نه زيبايي عشق را دارند و نه قداست وحي را،‌ بايد به خدا پناه برد. كه هم جان‌ها را مي‌ستانند هم خردها را. عاقلان قوم،‌ مسؤوليت دارند كه در تدبيرهاي سياسي و اجتماعي و اقتصادي،‌ راه را به سوي نظمي عاقلانه و عادلانه بگشايند تا حاجت به ويرانگري و خردستيزي انقلابي نيفتد. حافظ،‌ شاعر ايراني قرن چهاردهم مي‌گفت:
ساقي به جام عدل بده باده تا گدا غيرت نياورد كه چنان پربلا كند
يعني: عدالت را بگستريد تا حاجت به انقلاب نيفتد.


ارائه شده به سمينار «لغت‌نامه فلسفي» در رم، ايتاليا، نوامبر 2006


javad kashi dan repost
بخش دوم
رویدادهای پس از انتخابات سال هشتاد و هشت، اوج این به حاشیه‌رانی بود. از کم و کیف آنچه در سال هشتاد و هشت گذشت، بگذریم، اما بخش مهمی از مردم که به میرحسین موسوی رای داده بودند، و نتیجه انتخابات را به هر دلیل نپذیرفته بودند، تحقیر شدند. سال‌های سال تحقیر شدند. بازی خورده قلمداد شدند. سال‌های سال است که در اندوه حصر رهبران خود سر می‌کنند و هیچ کس هیچ پاسخی به پرسش‌های بی شمار آنان نمی‌دهد. پس از آن ماجرای تلخ، دمکراسی و دمکراسی خواهی، جاذبه پیشین‌اش را از دست داد. مردان نامدارش نیز، به حاشیه رفتند و بخش زیادی از حاشیه آمدگان دوباره به حاشیه بازگشتند. بعید دانستند دمکراسی خواهی سرانجامی پیدا کند پس به تدریج از متن بیرون رفتند.
حاصل مدیریت احمدی نژاد نیز به وجهی دیگر واژه عدالت را خالی از جاذبه کرد. به متن آمدگانی که در نتیجه جاذبه عدالت به صحنه آمده بودند، کم کم اطمینان پیدا کردند، عدالتی در کار نیست. داستانی بود که از اساس دروغ بود. آنها باید همچنان در حاشیه تاریک صحنه برای یک لقمه نان تلاشی بی فرجام کنند.
آنچه امروز شاهد آن هستیم یک صحنه غافلگیر کننده دیگر است. یک روز در سال هفتاد و شش احساس غافلگیر شدن کردیم، یک روز در سال هشتاد و چهار و اینک لحظه سوم فرارسیده است: سال نود و شش.
درماندگان و بیکاران با آنها که خواستار سبک دیگری از زندگی‌اند، وحدت کرده‌اند و نام‌های تازه‌ای برای آنان جاذبه ایجاد کرده است. نام‌های متعدد که شگفت انگیزترین‌شان، ایرانیت، سلطنت و پادشاهی است. یکبار دیگر، شبحی از تاریکی به متن یورش برده است. اصولگرایان و اصلاح طلبان را با هم مورد هجوم قرار می‌دهند. اصل نظام را هدف گرفته‌اند. احساس قدرت می‌کنند و حمایت رسانه‌ها و سیاست مداران غرب به آنها امید می‌بخشد.
البته از حاشیه آمدگان سال‌های هفتاد و شش، هشتاد و چهار، توانستند در متن غلیانی به پا کنند و برای خود مهری ماندگار بر عرصه سیاسی کشور بکوبند. اما از حاشیه آمدگان امروز کمتر ممکن است چنین شانسی داشته باشند. آنها در خیابان‌های تهران می‌چرخند و شعارهای تند می‌دهند. مردم خیره خیره به آنها می‌نگرند. به چشم‌های مردم اگر خوب نظر کنی، تنها از پلیس ضد شورش نیست که می‌ترسند، از خود این تظاهرکنندگان نیز می‌ترسند. جوانان ساده‌ای که معلوم نیست چطور سازماندهی شده‌اند، چطور هماهنگ می‌شوند، به دقت معلوم نیست خواست‌شان چیست، معلوم نیست در میدان قدرت چگونه می‌خواهند خواست‌شان را تحقق ببخشند. حمایت آشکار ترامپ، نگرانی را بیشتر می‌کند. احساس سنگین ترس از جنگ است که بر صحنه مستولی می‌شود نه امید به یک دگرگونی خجسته.
این جوانان بی گناه از حاشیه آمده‌اند، اما استعداد آن را ندارند متن را برای مدت زمان کمی هم که شده، گشاده کنند و جایی برای دیده شدن پیدا کنند.
بیم آن می‌رود که آنچه این روزها جریان دارد به یک خشونت سنگین تبدیل شود. ماجرا از کف خیابان‌ها جمع شود، و بعد یک راه پیمایی وحدت برگزار شود و به همه اعلام شود تمام شد، مردم به خیابان آمدند و ریشه فتنه تازه را درأوردند و مثل همیشه پشت سر نظام یکصدا و یک سخن ایستاده‌اند. کاش جمهوری اسلامی برای نخستین بار سیاستی تازه در پیش بگیرد. به جای انکه تلاش خود را مصروف آن کند که همه چیز را فوراً از متن آرایش داده شده خود پاک کند، اصل این واقعیت را بپذیرد که متن سیاسی‌اش با حاشیه‌های بسیار محاصره شده است. این حاشیه‌ها پتانسیل‌های انبار شده‌ای هستند که می‌توانند به هم بپیوندند و برای همه فاجعه بار باشند. باید نورافکن‌های صحنه را دو چندان کرد. بگذارید عرصه بیشتر و بیشتر گسترده شود.
صادق باشیم، دست از تبلیغات کلیشه برداریم، اعتراف کنیم که عرصه سیاسی کشور را درست مثل اقلیم این سرزمین پر کرده‌ایم از گسل‌های خطرناک. به جای شعارهای مطنطن، راست گو باشیم و شجاعت پذیرش اشتباهات فاحش را داشته باشیم. مشت‌های آلوده را بگشاییم، برچسب‌های ناروا را از مردان بزرگ و خادم مردم برداریم. آنگاه شاید به این جوانان طغیان کرده نیز بتوان گفت، خشم تان قابل درک است، صبور باشید، اعتماد کنید، در افق چشم اندازی تازه پیداست.
باشد تا هوای این سرزمین از این همه آلودگی پاک شود.
@javadkashi


javad kashi dan repost
تکنولوژی تولید حاشیه و بحران امروز
*******
شب‌ها برای راه رفتن در برهوت یک بیابان نمی از نور ماه کافی است. با اینکه تاریک است، کورمال کورمال می‌توان راه خود را پیدا کرد. اما اگر نورافکنی روشن کنید، محیطی را به شدت شفاف می‌کنید و همان هنگام محیط بیشتری را تاریک‌تر از آنچه واقعاً هست. نورافکن‌ها به اعتبار آنچه روشن می‌کنند متن می‌سازند و به اعتبار آنچه به تاریکی محض می‌برند، حاشیه سازند. در چنین وضعیتی درست است که راه خود را خوب‌تر می‌بینید، اما از ناحیه آنچه در حاشیه تاریک است، در معرض خطرید. یک دفعه ممکن است حتی پرش ساده یک گربه سیاه از تاریکی به متن غافلگیرتان کند.
قلمرو زندگی سیاسی نیز چنین وضعیتی دارد. نمی‌دانید به بهای آنچه می‌دانید و مرتب از آن حرف می‌زنید و بر سر آن منازعه می‌کنید، قلمروهایی را به حاشیه تاریک رانده‌اید و هر آن، بابت آنچه دیده نمی‌شود، در خطرید. بخصوص در کشوری مانند کشور ما که سیاست، مرتباً حاشیه ساز است.
جمهوری اسلامی تکنولوژی پیشرفته‌ای برای تولید حاشیه دارد. از همان سال‌های نخست از ضرورت تکیه بر نیروهای ارزشی و وفادار سخن گفت. هر کس برای بهره‌مندی از هر موقعیت شغلی یا تحصیلی، باید از مجاری پیچیده و تو در توی گزینش و تحقیق گذر کند. باید اطمینان حاصل شود که فرد متقاضی، متعهد است، وفادار است، در قلب و بواطن درونی‌اش هم حتی مرضی نیست. ماشین گزینش، فی‌الواقع ماشین حاشیه‌ساز بود. نظام کلامی نیز هر روز با خلق عناوین تازه، کسانی را خودی و کسانی را غیر خودی طبقه بندی می‌کند. مرزهای خودی و غیرخودی، همان مرزگذاری‌های حاشیه‌ساز است. کسانی مرتب برچسب غرب‌زده، لاابالی، فاسد و نفوذ کننده و وابسته و مشکوک می‌گیرند و به حاشیه پرتاب می‌شوند. کسان بسیاری هم البته هستند که ارزش برچسب هم ندارند. اصولا دیده نمی‌شوند. انگار نه انگار که هستند.
خودی‌ها صاحب منزلت‌اند و غیرخودیها با برچسب‌های متفاوت تحقیر می‌شوند. اما کاش همه چیز محدود بود به توزیع نامتوازن منزلت‌ها و برچسب‌ها. همراه با توزیع نامتوازن برچسب‌های ارزشی، توزیع نامتوازن قدرت و ثروت نیز در پی آمد.
تکنولوژی حاشیه ساز نظام مستقر در بخش زبان سیاسی نیز درخور توجه است. انقلاب و اسلام، بسته‌های والای کلامی‌اند. همه نورافکن‌ها روی آنها زوم کرده‌اند. یکی دو بسته دیگر هم هستند که در حاشیه نیمه تاریک دیده می‌شوند. همان‌ها که نام بردن از آنها کراهت دارد اما قابل تحمل‌اند. مثل دمکراسی و عدالت و حقوق بشر و توسعه و رفاه. اما کلماتی هم هستند که نجس‌اند و گناه‌آلود. شاید نجس‌ترین‌شان، سلطنت و پادشاهی است. آنها را باید به زباله دانی پرتاب کرد. زباله‌دانی حاشیه‌ها.
دوم خرداد سال هفتاد و شش یکی از مقاطع غافلگیر کننده بود. یکباره از تاریکی مفرط چشم انداز حیات سیاسی، کسانی به میدان آمدند که قبلا کسی انتظارشان را نداشت. آنها همان به حاشیه رانده شده ها بودند که با بهره‌گیری از فرصت انتخابات، در صحنه حاضر شدند. همه غافلگیر شدند. آنها که پیروز انتخابات شدند شاید بیشتر از رقیب‌شان وحشت کردند. مردان سیاست در دهه هفتاد، توانسته بودند با بهره‌گیری از کلمات به حاشیه رانده‌ای مثل دمکراسی، بخشی از نیروهای صف کشیده در تاریکی را بسیج کنند. رویدادی غافلگیر کننده مدت‌ها همه را منگ کرده بود. دوم خردادی‌ها از سحر کلام دمکراسی استفاده کردند.
احمدی نژاد هم در سال هشتاد و چهار بخش دیگری از نیروهای صف کشیده در تاریکی صحنه را بسیج کرد و یکباره رویدادی تازه در صحنه سیاست خلق شد. احمدی نژاد از سحر کلام عدالت بهره گرفت.
اما نه غافلگیری سال هفتاد و شش، و نه غافلگیری سال هشتاد و چهار، نظام سیاسی را به این نتیجه نرسانید که دمکراسی و عدالت را به منزله اشیاء مقدس و تازه، در متن خود جایگذاری کند. در سازوکارهای عملی و در ترتیبات و مناسبات رسمی، چنان بازآفرینی کند که از حاشیه آمدگان، احساس خودی بودن کنند و جایی در متن اشغال کنند. احساس مالکیتی کنند و شخصیتی. به همان دو واژه انقلاب و اسلام چسبیدند و دلنگران آن نبودند که انقلاب و اسلامی که دلالت بر آزادی و عدالت نکند، چگونه ممکن است معنادار و جاذبه افکن باشد.
پایان بخش اول
@javadkashi


گزارش تصویری برنامه رونمایی از کتاب "جایگاه تمدنی ایران در جهان اسلام امروز" تالیف دکتر محمدباقر خرمشاد.
@atu_political_science


گزارش تصویری برنامه رونمایی از کتاب "جایگاه تمدنی ایران در جهان اسلام امروز" تالیف دکتر محمدباقر خرمشاد.
@atu_political_science


گزارش تصویری برنامه رونمایی از کتاب "جایگاه تمدنی ایران در جهان اسلام امروز" تالیف دکتر محمدباقر خرمشاد.
@atu_political_science


گزارش تصویری برنامه رونمایی از کتاب "جایگاه تمدنی ایران در جهان اسلام امروز" تالیف دکتر محمدباقر خرمشاد.
@atu_political_science


گزارش تصویری برنامه رونمایی از کتاب "جایگاه تمدنی ایران در جهان اسلام امروز" تالیف دکتر محمدباقر خرمشاد.
@atu_political_science


گزارش تصویری برنامه رونمایی از کتاب "جایگاه تمدنی ایران در جهان اسلام امروز" تالیف دکتر محمدباقر خرمشاد.
@atu_political_science

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

90

obunachilar
Kanal statistikasi