به پیر و جوون،
آدمایی که منتظر تاکسی بودن،
راننده تاکسی و مسافرا،
آتشنشانای توی ایستگاه،
آقایی ک کنار پارک لاله بلال میفروخت،
سربازی که در حین خدمت بود،
خانوما و آقایون فوقالعاده خوش اخلاق،
زوجای جوون،
و آقایی که کنار موتورش نشسته بود و بعد اینکه گلو گرفت گفت من اینو به فال نیک میگیرم!
#روایتآذینی
@azineshahr