💙@bacheshatty💙
«چرا ما از یکدیگر "تشکر" نمی کنیم...»
شاید ظاهر این سوال مُضحک و بی مورد باشد ، اما در بطن خود حرفها دارد که سر به گشودنش شاید چالش برانگیز باشد و به خواندن بیارزد!
مثال را از خود (کوچکتر از همه) آغاز می کنم ...مثلا چرا وقتی بعنوان کسی که از دور دستی بر آتش شعر و کلام دارد (بی ادعا) وقتی به شعری ناب و عالی که با خواندنش جانم تازه می شود و بقولی میخکوب قلم شاعر می شوم و درجاتی از عشق درم تجلی می یابد ، برمی خورم ، نمی روم و از شاعرش تقدیر کنم ؟
اینکه نظرم را راجع به شعرش مطرح کنم؟
چرا با توجه به دنیای ارتباطات ساده کنونی که وسیله دسترسی به هر فرد که بخواهی تقریبا مهیا است ، نباید به صاحب اثر یک دست خوشِ کوچک ، یک مرحبا ی ساده بگویم ؟ یک استیکر کوچک حتی!
آیا ریشه در غرور ماست یا کثرشأن مان می شود از کسی که پای زایش یک شعر ، خون دلها خورده و جهانی در کلامش مُبرهن است تشکر کنیم؟
یا حوصله مان نمی کشد؟
شاید هم قابل نمی دانیم ووو....
مثلا وقتی منِ نوعی از کلام و قلم #حامد_رجب_پور ، #طاهره_اباذری ، #نیما_رنجبرنژاد ، #امیررضا_لطفی_پناه ، #دینا_گودرزی ، #مریم_قهرمانلو ، #عادل_رستمکلایی ، و دهها و بلکه صدها عزیز دیگر که آوردن نامشان نه در توان من است و نه حوصله شما ، ذوق می کنم و لذت می برم ، چرا نستایم اینان را؟ آخر چرا ؟
چرا لب وا نکنم به ستودن کسانی که عصاره بودنشان هنری ست که عشق را برای امثال مَنِ الکن و بی سواد معنای بهتری می بخشند؟
معتقدم تا وقتی جان در بدن داری و زبان به کام ، و دلی که جوشش می داند ، لب وا کن و از کسانی که وامدارشان هستی ، حالا در هر قِسمی ، چه هنر چه مهر چه دِین چه.... تشکر کن
تشکر بر مصداق ستودن ، نه بَه بَه و چَهچَه شان!
می دانی !
گاهی آدمی دوست دارد برجستگی های هنری درونی اش ، نزد مخاطب ملموس دیده شود و به رویَش آورده شود ، عیان شود به دیده شدن ...
برای فردی که خالق است و هنری برای عرضه دارد ، طبعا دیده شدن و نظر مخاطب بی نهایت مهم و موثر است و در حقیقت رکن و ستونِ برپانگهدارنده یک هنرمند ، نگاه و مهر مخاطبش است...
پس بیاییم گاها بعد از دیدن و خوانش هنرِ هنرمند ، با چند جمله کوتاه قوت قلبش شویم و نقد و نظرمان را به صاحب اثر منتقل کنیم....
بگوییم دیدیم تان ، خواندیم تان ...همین!
باور کن خلوت یک شاعر با مهر مخاطب به گلستانی از انگیزه و شور مبدل می شود و بالعکس اگر مخاطب بخواند و رد شود....به مرور دل شاعر صفای دگر نویسی ها را از یاد می برد و به مردابی ساکن می ماند.
آدم است دیگر... بسته ی عاطفه و مهر است ، خصوصا ما ایرانی های عاطفه محور...
آری عزیز دل ، بیائید از یکدیگر تشکر کنیم و پاس بداریم قلم اهل دلانِ این سرزمین را....
شاید فردایی نباشد ، تو باشی و من نباشم....
سلامتی تن و قلبتان💐
#فواد_سلمانی_زاده 🖊
💙@bacheahetty💙
«چرا ما از یکدیگر "تشکر" نمی کنیم...»
شاید ظاهر این سوال مُضحک و بی مورد باشد ، اما در بطن خود حرفها دارد که سر به گشودنش شاید چالش برانگیز باشد و به خواندن بیارزد!
مثال را از خود (کوچکتر از همه) آغاز می کنم ...مثلا چرا وقتی بعنوان کسی که از دور دستی بر آتش شعر و کلام دارد (بی ادعا) وقتی به شعری ناب و عالی که با خواندنش جانم تازه می شود و بقولی میخکوب قلم شاعر می شوم و درجاتی از عشق درم تجلی می یابد ، برمی خورم ، نمی روم و از شاعرش تقدیر کنم ؟
اینکه نظرم را راجع به شعرش مطرح کنم؟
چرا با توجه به دنیای ارتباطات ساده کنونی که وسیله دسترسی به هر فرد که بخواهی تقریبا مهیا است ، نباید به صاحب اثر یک دست خوشِ کوچک ، یک مرحبا ی ساده بگویم ؟ یک استیکر کوچک حتی!
آیا ریشه در غرور ماست یا کثرشأن مان می شود از کسی که پای زایش یک شعر ، خون دلها خورده و جهانی در کلامش مُبرهن است تشکر کنیم؟
یا حوصله مان نمی کشد؟
شاید هم قابل نمی دانیم ووو....
مثلا وقتی منِ نوعی از کلام و قلم #حامد_رجب_پور ، #طاهره_اباذری ، #نیما_رنجبرنژاد ، #امیررضا_لطفی_پناه ، #دینا_گودرزی ، #مریم_قهرمانلو ، #عادل_رستمکلایی ، و دهها و بلکه صدها عزیز دیگر که آوردن نامشان نه در توان من است و نه حوصله شما ، ذوق می کنم و لذت می برم ، چرا نستایم اینان را؟ آخر چرا ؟
چرا لب وا نکنم به ستودن کسانی که عصاره بودنشان هنری ست که عشق را برای امثال مَنِ الکن و بی سواد معنای بهتری می بخشند؟
معتقدم تا وقتی جان در بدن داری و زبان به کام ، و دلی که جوشش می داند ، لب وا کن و از کسانی که وامدارشان هستی ، حالا در هر قِسمی ، چه هنر چه مهر چه دِین چه.... تشکر کن
تشکر بر مصداق ستودن ، نه بَه بَه و چَهچَه شان!
می دانی !
گاهی آدمی دوست دارد برجستگی های هنری درونی اش ، نزد مخاطب ملموس دیده شود و به رویَش آورده شود ، عیان شود به دیده شدن ...
برای فردی که خالق است و هنری برای عرضه دارد ، طبعا دیده شدن و نظر مخاطب بی نهایت مهم و موثر است و در حقیقت رکن و ستونِ برپانگهدارنده یک هنرمند ، نگاه و مهر مخاطبش است...
پس بیاییم گاها بعد از دیدن و خوانش هنرِ هنرمند ، با چند جمله کوتاه قوت قلبش شویم و نقد و نظرمان را به صاحب اثر منتقل کنیم....
بگوییم دیدیم تان ، خواندیم تان ...همین!
باور کن خلوت یک شاعر با مهر مخاطب به گلستانی از انگیزه و شور مبدل می شود و بالعکس اگر مخاطب بخواند و رد شود....به مرور دل شاعر صفای دگر نویسی ها را از یاد می برد و به مردابی ساکن می ماند.
آدم است دیگر... بسته ی عاطفه و مهر است ، خصوصا ما ایرانی های عاطفه محور...
آری عزیز دل ، بیائید از یکدیگر تشکر کنیم و پاس بداریم قلم اهل دلانِ این سرزمین را....
شاید فردایی نباشد ، تو باشی و من نباشم....
سلامتی تن و قلبتان💐
#فواد_سلمانی_زاده 🖊
💙@bacheahetty💙