[دنبالۀ متن بالا]
🔹 پرسش باستانشناختی چیست؟ در غیاب فهم همین مسألۀ بسیار ساده است که میبینم حدود ده سال قبل انستیتو پاستور در بوق و کرنا دمید که توانستند از لکۀ خون لباسی که ناصرالدینشاه در روز ترور در حرم عبدالعظیم به تن داشته استخراج دیانای انجام دهند. خب سوال این است: که چه شود؟ آیا کسی در پوشیدن این لباس توسط سلطان صاحبقران تردید داشته؟ آیا در خصوص نحوۀ مرگ حضرت اشرف شکی وجود داشته؟ خب دیانای استخراج شد، بعدش چه شد؟ یا، همین کمتر از چهار سال پیش، کشف اسکلت بانوی خیابان مولوی تهران هیجانی نزد جامعه ایجاد نمود و بلافاصله سر و کله دوستانی پیدا شد و نمونهبرداری برای استخراج دیانای و... . چهار سال گذشت و کماکان بر ما پوشیده است که نتیجۀ آن «استخراج» از «بانوی تهران» چه شد؟ یا اصلاً چرا بایستی استخراج دیانای صورت میپذیرفت؟ آیا ما بانک دیانای مربوط به هزارۀ چهارم فلات مرکزی ایران یا هرجای دیگر از ایران را داشتیم که بخواهیم با مقایسۀ آن با دیگر نمونهها به منشأ آن خانم پی ببریم؟
🔹 همین عزیزانِ «مرکز ژنتیک نور» از دهها محوطۀ باستانی ایران نمونهبرداری کردهاند، بیآنکه کلامی چاپ کرده باشند. آنهم درحالیکه هیچیک از تجهیزات این عزیزان مناسبِ استخراج دیانای باستانی نیست و فاقد اتاق ایزوله استخراج هستند. مهمتر اینکه، این عزیزان زیستشناسِ مولکولی هستند و درک جامعی از باستانشناسی ایران و مشکلات آن که نیازمند استفاده از ژنتیک برای حلشان است ندارند. حال این بزرگواران قرار است «کارگاه ژنتیک در باستانشناسی» برگزار کنند، دستشان هم درد نکند، اما اطلاعات این بزرگواران دربارۀ باستانشناسی ایران چقدر است؟ بدون این بخش، کارگاه عزیزان در بهینهترین حالت تنها شامل معرفی متدهای استخراج دیانای باستانی و کاربرد آن در جهان خواهد بود و بس. گویا مقدر است جامعۀ ما تا ابد مونتاژکار و استفاده کنندۀ صرف فناوری بماند و خود هرگز نپرسیم چرا.
* پن: این یادداشت قبلاً در تالار عمومی «جامعۀ باستانشناسی ایران» منتشر شده و با اجازۀ نویسنده در اینجا بازنشر میشود.
https://t.me/bastanpazhuhi
🔹 پرسش باستانشناختی چیست؟ در غیاب فهم همین مسألۀ بسیار ساده است که میبینم حدود ده سال قبل انستیتو پاستور در بوق و کرنا دمید که توانستند از لکۀ خون لباسی که ناصرالدینشاه در روز ترور در حرم عبدالعظیم به تن داشته استخراج دیانای انجام دهند. خب سوال این است: که چه شود؟ آیا کسی در پوشیدن این لباس توسط سلطان صاحبقران تردید داشته؟ آیا در خصوص نحوۀ مرگ حضرت اشرف شکی وجود داشته؟ خب دیانای استخراج شد، بعدش چه شد؟ یا، همین کمتر از چهار سال پیش، کشف اسکلت بانوی خیابان مولوی تهران هیجانی نزد جامعه ایجاد نمود و بلافاصله سر و کله دوستانی پیدا شد و نمونهبرداری برای استخراج دیانای و... . چهار سال گذشت و کماکان بر ما پوشیده است که نتیجۀ آن «استخراج» از «بانوی تهران» چه شد؟ یا اصلاً چرا بایستی استخراج دیانای صورت میپذیرفت؟ آیا ما بانک دیانای مربوط به هزارۀ چهارم فلات مرکزی ایران یا هرجای دیگر از ایران را داشتیم که بخواهیم با مقایسۀ آن با دیگر نمونهها به منشأ آن خانم پی ببریم؟
🔹 همین عزیزانِ «مرکز ژنتیک نور» از دهها محوطۀ باستانی ایران نمونهبرداری کردهاند، بیآنکه کلامی چاپ کرده باشند. آنهم درحالیکه هیچیک از تجهیزات این عزیزان مناسبِ استخراج دیانای باستانی نیست و فاقد اتاق ایزوله استخراج هستند. مهمتر اینکه، این عزیزان زیستشناسِ مولکولی هستند و درک جامعی از باستانشناسی ایران و مشکلات آن که نیازمند استفاده از ژنتیک برای حلشان است ندارند. حال این بزرگواران قرار است «کارگاه ژنتیک در باستانشناسی» برگزار کنند، دستشان هم درد نکند، اما اطلاعات این بزرگواران دربارۀ باستانشناسی ایران چقدر است؟ بدون این بخش، کارگاه عزیزان در بهینهترین حالت تنها شامل معرفی متدهای استخراج دیانای باستانی و کاربرد آن در جهان خواهد بود و بس. گویا مقدر است جامعۀ ما تا ابد مونتاژکار و استفاده کنندۀ صرف فناوری بماند و خود هرگز نپرسیم چرا.
* پن: این یادداشت قبلاً در تالار عمومی «جامعۀ باستانشناسی ایران» منتشر شده و با اجازۀ نویسنده در اینجا بازنشر میشود.
https://t.me/bastanpazhuhi