همه با هم علیه اعدام/ نامهای از زینب جلالیان
زینب جلالیان، زندانی سیاسی کُرد که بعد از چهار سال حکم اعدام وی به حبس ابد کاهش پیدا کرد با انتشار نامهای سرگشاده خواستار گسترش اعتراضات با هدف لغو حکم اعدام شده است
رامین، زانیار، لقمان، کمال و دیگر زندانیان سیاسی که به اعدام محکوم شدهاید همین الان که این نامه را برایتان مینویسم وجودم لبریز از درد و غم است. شماها به خاطر کدام یک از این درد و رنجهای مردم سرزمین مادریمان عصیان کردید که اینچنین به اعدام محکوم شدید؟!
شماها هم آن کولبران را دیدهاید؟! که به خاطر تکهای نان جان عزیزشان را کف دست نهادهاند تا تکهای نان بر سر سفره عزیزانشان ببرند. در هر جامعهای فردی که کار میکند و در ازای زحمتش حقوق دریافت میکند اما کولبران کُرد در مقابل دسترنجشان از سوی جمهوری اسلامی گلوله نصیب شان میشود!
یا آن مادری که با کودکان ریز و درشتش در کورههای آجرپزی مشغول کارگری است و سهم وی در این جامعه مردسالار و دولت ضدزن، فقط تبعیض و رنج است.
یا آن زن جوان که در اعتراض به تبعیض در مقابل چشمان گریان و نگران مادرش خود را به آتش کشید یا آن کودکی که در سطلهای زباله به دنبال نان میگشت، شماها انعکاس کننده کدامین درد هستید ای عزیزان؟! نمیدانم شماها تاوان چه چیزهای را پس میدهید، تاوان کُرد بودن یا انسان دوستییتان را.
اگر مبارزه علیه تبعیض و ظلم جرمش اعدام است پس آنهایی که این همه جوانان این سرزمین را به مرگ محکوم میکنند باید در کدام دادگاه محاکمه شوند تا تاوان ناعدالتی و ظلم شان را که در حق جوانان کُرد روا داشتهاند، پس بدهند.
ای ملت عزیز ایران و سازمانهای حقوق بشر من به عنوان یک زندانی سیاسی که خود سالها زیر حکم اعدام قرار داشتم در پشت ملیههای زندان این ستمگران از شما تقاضا دارم همه با هم در یک جبهه علیه اعدام بایستیم و اجازه ندهیم که جمهوری اسلامی به خاطر مصلحت های غیرانسانیاش، پدر و مادر این زندانیان سیاسی محکوم به اعدام را به سوگ بنشاند. بیایید هر یک از ما به شیوهای اما همه با هم علیه اعدام، این مجازات قرون وسطایی بیاستیم، چرا که سکوت مان مهر تاییدی خواهد بود بر حکم اعدام، رامین، زانیار، لقمان، هدایت ، کمال و دیگر زندانی سیاسی محکوم به اعدام.
زینب جلالیان، زندانی سیاسی کُرد که بعد از چهار سال حکم اعدام وی به حبس ابد کاهش پیدا کرد با انتشار نامهای سرگشاده خواستار گسترش اعتراضات با هدف لغو حکم اعدام شده است
رامین، زانیار، لقمان، کمال و دیگر زندانیان سیاسی که به اعدام محکوم شدهاید همین الان که این نامه را برایتان مینویسم وجودم لبریز از درد و غم است. شماها به خاطر کدام یک از این درد و رنجهای مردم سرزمین مادریمان عصیان کردید که اینچنین به اعدام محکوم شدید؟!
شماها هم آن کولبران را دیدهاید؟! که به خاطر تکهای نان جان عزیزشان را کف دست نهادهاند تا تکهای نان بر سر سفره عزیزانشان ببرند. در هر جامعهای فردی که کار میکند و در ازای زحمتش حقوق دریافت میکند اما کولبران کُرد در مقابل دسترنجشان از سوی جمهوری اسلامی گلوله نصیب شان میشود!
یا آن مادری که با کودکان ریز و درشتش در کورههای آجرپزی مشغول کارگری است و سهم وی در این جامعه مردسالار و دولت ضدزن، فقط تبعیض و رنج است.
یا آن زن جوان که در اعتراض به تبعیض در مقابل چشمان گریان و نگران مادرش خود را به آتش کشید یا آن کودکی که در سطلهای زباله به دنبال نان میگشت، شماها انعکاس کننده کدامین درد هستید ای عزیزان؟! نمیدانم شماها تاوان چه چیزهای را پس میدهید، تاوان کُرد بودن یا انسان دوستییتان را.
اگر مبارزه علیه تبعیض و ظلم جرمش اعدام است پس آنهایی که این همه جوانان این سرزمین را به مرگ محکوم میکنند باید در کدام دادگاه محاکمه شوند تا تاوان ناعدالتی و ظلم شان را که در حق جوانان کُرد روا داشتهاند، پس بدهند.
ای ملت عزیز ایران و سازمانهای حقوق بشر من به عنوان یک زندانی سیاسی که خود سالها زیر حکم اعدام قرار داشتم در پشت ملیههای زندان این ستمگران از شما تقاضا دارم همه با هم در یک جبهه علیه اعدام بایستیم و اجازه ندهیم که جمهوری اسلامی به خاطر مصلحت های غیرانسانیاش، پدر و مادر این زندانیان سیاسی محکوم به اعدام را به سوگ بنشاند. بیایید هر یک از ما به شیوهای اما همه با هم علیه اعدام، این مجازات قرون وسطایی بیاستیم، چرا که سکوت مان مهر تاییدی خواهد بود بر حکم اعدام، رامین، زانیار، لقمان، هدایت ، کمال و دیگر زندانی سیاسی محکوم به اعدام.