Noma’lum dan repost
بسم الله الرحمن الرحیم
شنبه:۲۸بهمن۱۴۰۲
السّبت:۶شعبان۱۴۰۲
Saturday,17Feb,2024
شنبه ها:
فلسفه ملّی(تورکی اسلامی)۵۳
نسبت مدینه تغلبیه فیلسوف تورک مسلمان، ابونصر فارابی با آسیمیلاسیون و الیناسیون ۲
دکتر عبدالغفار بدیع
Ph.d Abdoulgaffar badie
۱
✍مدینه تغلبیّه فارابی بعنوان پنجمین مدینه جاهله در برابر مدینه فاضله، مصادیق معاصر دارد یکی از غایات مدینه تغلبیّه معاصر، آسیمیله کردن و الینه شدن ملّتهاست. هدف آسیمیلاسیون در تحقیر، استثمار و استعمار قوم یا ملّت مغلوب است تا بتواند آدمیان را بی هویّت و شخصیّتشان را دچار تحقیر نفس کند.
۲
✍در آسیمیلاسیون، هویّت مسلّط را به متن می آورند و دیگر هویّتها را به حاشیه. با هژمونی خود قانع می کنند که مسیری که گفتمان غالب دارد مسیری درست است. آسیمیلاسیون متکّی بر ایدئولوژی و در پی خالصسازی است و بیم آن دارد که گفتمانش و آن متن خالصی که دارد دنبال می کند، ناخالص بشود لذا می کوشد با ایدئولوژی خاصّی آن را محقّق کند. آسیمیلاسیون، نوعی مهندسی فرهنگی است یک دشمن را همیشه می بیند و سعی می کند این دشمن جنبه فرهنگی به خود گرفته و از طریق فرهنگی با آن مبارزه کند. غایت گرا و برتر بین و ذات گراست. آسیمیلاسیون از طریق هژمونی، این غایت نگری و ذات گرایی و خود برتربینی را در جامعه رواج می دهد. این مهندسی فرهنگی در کشورهای دموکراتیک نرم افزارانه و در کشورهای غیردموکراتیک سخت افزارانه است از شیوه های اقتدارمندانه، عریان و سخت برای آسیمیله کردن گروههای رقیب پیرامونی استفاده می شود. آسیمیلاسیون نه علم هست و نه علمی هست بلکه نوعی استعمار زیست جهانی است. به تعبیر هابرماس، سیستم در عرصه اقتصادی و فرهنگی و سیاسی به این زیستجهان تاخت و تاز می کند. آسیمیلاسیون سعی می کند.الیناسیون مقوله مدرنی نیست مسبوق به سابقه است.
۳
✍الیناسیون همیشه ابعاد منفی ندارد بعد مثبتی هم دارد مثلا پذیرش اسلام توسّط تورکان که امکانی بزرگ از ایمان و قدرت و استراتژی مبارزاتی را برای تورکان آفرید به مدد آن تورکان امپراطوران و فاتحانی گشتند. تورکان، الله اکبر گویان فاتح شدند.
۴
✍فیلسوفانی چون هگل، مارکس، مارکوزه، آدورنو در جهان غربی و متفکرانی چون فرانتس فانون، امه سزر، و علی شریعتی در جهان شرقی به مفهوم الیناسیون توجه نموده اند. هگل می گفت اگر بپذیریم که ذهن، خلاق و آفریننده بنیانهای فکری و اجتماعی است می بایست در ذهن انسان همیشه حضور داشته باشند اگر اینها روزی مستقلّ از وجود ذهنی به نظر برسند ذهن با اینها بیگانه می شود. به عبارتی دقیقتر هگل می گفت هر زمان چیزی که از آن ماست یا جزئی از ماست به نظر خارجی و بیگانه رسد الیناسیون رخ داده است( مگی، ۱۳۷۲: ۳۱۷) و می گفت آزادی انسان در غلبه بر الیناسیون نهفته است. مارکس که نظریه ذهنی هگل را بر ماده و عین تحویل نموده الیناسیون را در دل نقد واقعیات جامعه سرمایه داری طرح می کرد و می گفت: کار وقتی تبدیل به وسیله ای برای امرار معاش باشد انسان به وسیله کار اشیایی بسازد که او را بیگانه از خود کند الیناسیون رخ داده است.در نظام کاپیتالیستی، انسان تبدیل به شی ء می شود و الیناسیون آنجا رخ می دهد. فیلسوفان مکتب فرانکفورت همچون هورکهایمر و آدورنو و مارکوزه دیدگاهی مشابه راجع به الیناسیون داشته اند. هورکهایمر می گفت: انسان، عقل خویش را مصروف تولید اشیایی می کند که بر خودش مسلّط باشد و انسان بنده و برده سرمایه می شود و انسان نسبت به طبیعت و گوهر انسانی خویش بیگانه می شود. ماکوزه همانی که می گفت تاریخ، شرکت بیمه نیست حوادث در تاریخ گارانتی ندارد می گفت بازار فرقی بین انسان و اشیاء نمی گذرد و آزادی انسان توسط بازار از بین می رود آدمی با فناوری، آزادی فردی خویش را در معرض نابودی قرارمی دهد و دچار الیناسیون می شود.
۵
✍به نظر این عبد ضعیف، الیناسیون محصول و برونداد و نتیجه آسیمیلاسیون است ما وقتی تسلیم آگاهی پراکنی کاذب و مجعول قوم غالب می شویم و ارزشهای قوم غالب را ارزشهای خود می پنداریم و با خویشتن خویش و هویّت خود و زبان خود بیگانه می شویم با زبان و در زبان قوم غالب زیست جهان خویش را ترسیم می کنیم دچار الیناسیون شده ایم کمترین نقمت الیناسیون دورکردن انسان از انسانیّت خویش و بیگانه کردن انسان با وارلیق، هستی و گذشته واقعی و سنّتها و تاریخ وی است الیناسیون موجودی جدید می سازد کاملا منطبق بر اهداف آسیمیله. انسان الینه نمی تواند جنبشی حرکتی نهضتی عصیانی اعتراضی انتقادی بیافریند زیرا تمام شرایط را وفق مراد و مقصود می داند راه رهایی از الیناسیون بازگشت به خویشتن خویش است یک تورک به عقلانیّت، هویّت، مفکوره، تاریخ و جغرافیای تورک، یک عرب به عقلانیّت، هویّت، مفکوره، تاریخ و جغرافیای خویش هکذا یک فارس و یک بلوچ و ...بر می گردد. راه رهایی از آگاهی کاذب و مجعول باز تعریف مصطلحات است.
شنبه:۲۸بهمن۱۴۰۲
السّبت:۶شعبان۱۴۰۲
Saturday,17Feb,2024
شنبه ها:
فلسفه ملّی(تورکی اسلامی)۵۳
نسبت مدینه تغلبیه فیلسوف تورک مسلمان، ابونصر فارابی با آسیمیلاسیون و الیناسیون ۲
دکتر عبدالغفار بدیع
Ph.d Abdoulgaffar badie
۱
✍مدینه تغلبیّه فارابی بعنوان پنجمین مدینه جاهله در برابر مدینه فاضله، مصادیق معاصر دارد یکی از غایات مدینه تغلبیّه معاصر، آسیمیله کردن و الینه شدن ملّتهاست. هدف آسیمیلاسیون در تحقیر، استثمار و استعمار قوم یا ملّت مغلوب است تا بتواند آدمیان را بی هویّت و شخصیّتشان را دچار تحقیر نفس کند.
۲
✍در آسیمیلاسیون، هویّت مسلّط را به متن می آورند و دیگر هویّتها را به حاشیه. با هژمونی خود قانع می کنند که مسیری که گفتمان غالب دارد مسیری درست است. آسیمیلاسیون متکّی بر ایدئولوژی و در پی خالصسازی است و بیم آن دارد که گفتمانش و آن متن خالصی که دارد دنبال می کند، ناخالص بشود لذا می کوشد با ایدئولوژی خاصّی آن را محقّق کند. آسیمیلاسیون، نوعی مهندسی فرهنگی است یک دشمن را همیشه می بیند و سعی می کند این دشمن جنبه فرهنگی به خود گرفته و از طریق فرهنگی با آن مبارزه کند. غایت گرا و برتر بین و ذات گراست. آسیمیلاسیون از طریق هژمونی، این غایت نگری و ذات گرایی و خود برتربینی را در جامعه رواج می دهد. این مهندسی فرهنگی در کشورهای دموکراتیک نرم افزارانه و در کشورهای غیردموکراتیک سخت افزارانه است از شیوه های اقتدارمندانه، عریان و سخت برای آسیمیله کردن گروههای رقیب پیرامونی استفاده می شود. آسیمیلاسیون نه علم هست و نه علمی هست بلکه نوعی استعمار زیست جهانی است. به تعبیر هابرماس، سیستم در عرصه اقتصادی و فرهنگی و سیاسی به این زیستجهان تاخت و تاز می کند. آسیمیلاسیون سعی می کند.الیناسیون مقوله مدرنی نیست مسبوق به سابقه است.
۳
✍الیناسیون همیشه ابعاد منفی ندارد بعد مثبتی هم دارد مثلا پذیرش اسلام توسّط تورکان که امکانی بزرگ از ایمان و قدرت و استراتژی مبارزاتی را برای تورکان آفرید به مدد آن تورکان امپراطوران و فاتحانی گشتند. تورکان، الله اکبر گویان فاتح شدند.
۴
✍فیلسوفانی چون هگل، مارکس، مارکوزه، آدورنو در جهان غربی و متفکرانی چون فرانتس فانون، امه سزر، و علی شریعتی در جهان شرقی به مفهوم الیناسیون توجه نموده اند. هگل می گفت اگر بپذیریم که ذهن، خلاق و آفریننده بنیانهای فکری و اجتماعی است می بایست در ذهن انسان همیشه حضور داشته باشند اگر اینها روزی مستقلّ از وجود ذهنی به نظر برسند ذهن با اینها بیگانه می شود. به عبارتی دقیقتر هگل می گفت هر زمان چیزی که از آن ماست یا جزئی از ماست به نظر خارجی و بیگانه رسد الیناسیون رخ داده است( مگی، ۱۳۷۲: ۳۱۷) و می گفت آزادی انسان در غلبه بر الیناسیون نهفته است. مارکس که نظریه ذهنی هگل را بر ماده و عین تحویل نموده الیناسیون را در دل نقد واقعیات جامعه سرمایه داری طرح می کرد و می گفت: کار وقتی تبدیل به وسیله ای برای امرار معاش باشد انسان به وسیله کار اشیایی بسازد که او را بیگانه از خود کند الیناسیون رخ داده است.در نظام کاپیتالیستی، انسان تبدیل به شی ء می شود و الیناسیون آنجا رخ می دهد. فیلسوفان مکتب فرانکفورت همچون هورکهایمر و آدورنو و مارکوزه دیدگاهی مشابه راجع به الیناسیون داشته اند. هورکهایمر می گفت: انسان، عقل خویش را مصروف تولید اشیایی می کند که بر خودش مسلّط باشد و انسان بنده و برده سرمایه می شود و انسان نسبت به طبیعت و گوهر انسانی خویش بیگانه می شود. ماکوزه همانی که می گفت تاریخ، شرکت بیمه نیست حوادث در تاریخ گارانتی ندارد می گفت بازار فرقی بین انسان و اشیاء نمی گذرد و آزادی انسان توسط بازار از بین می رود آدمی با فناوری، آزادی فردی خویش را در معرض نابودی قرارمی دهد و دچار الیناسیون می شود.
۵
✍به نظر این عبد ضعیف، الیناسیون محصول و برونداد و نتیجه آسیمیلاسیون است ما وقتی تسلیم آگاهی پراکنی کاذب و مجعول قوم غالب می شویم و ارزشهای قوم غالب را ارزشهای خود می پنداریم و با خویشتن خویش و هویّت خود و زبان خود بیگانه می شویم با زبان و در زبان قوم غالب زیست جهان خویش را ترسیم می کنیم دچار الیناسیون شده ایم کمترین نقمت الیناسیون دورکردن انسان از انسانیّت خویش و بیگانه کردن انسان با وارلیق، هستی و گذشته واقعی و سنّتها و تاریخ وی است الیناسیون موجودی جدید می سازد کاملا منطبق بر اهداف آسیمیله. انسان الینه نمی تواند جنبشی حرکتی نهضتی عصیانی اعتراضی انتقادی بیافریند زیرا تمام شرایط را وفق مراد و مقصود می داند راه رهایی از الیناسیون بازگشت به خویشتن خویش است یک تورک به عقلانیّت، هویّت، مفکوره، تاریخ و جغرافیای تورک، یک عرب به عقلانیّت، هویّت، مفکوره، تاریخ و جغرافیای خویش هکذا یک فارس و یک بلوچ و ...بر می گردد. راه رهایی از آگاهی کاذب و مجعول باز تعریف مصطلحات است.