هر کلمه ای که حرف میزد خودِ من برای خودش یک طومار میگفت ک از همه این طومار ها چند کلمه چکیده شده را انتخاب میکرد و با دست های لرزان مینوشت و تا زمان جواب بعدی صبر میکرد و یک بار کلمه چکیده شده نبود دوستت دارم یهویی بود که باعث شد هیچ وقت فرصت صبر کردن پیدا نکند خودش با کلمه خودش با دست خودش خودش را با یاد (او)دار زد تا ابدیت
عشل
عشل