تولد تاریکی


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


B.O.D

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


50?


𝗟𝗼𝘃𝗲 𝗮𝗻𝗱 𝗵𝗮𝘁𝗲. dan repost
2270?
عدد بگید پروموت کنم ازتون.


50?


кролик dan repost
1070؟
صبحتون بخیر
فور کنید عددتونو‌بنویسید پروموتتون کنم.
منم وقتی به عدد برسم شروع میکنم عروسکا


حالا XXXX منهای دیپلمات 🤡😂


Moonchild💛"> dan repost
جزو دیپلمات نیستی🤡👍 امکان نداره همچین چیزی باشه، باید درست تست بدی.


XXXX 😂
همیشه میس تایپ میشم 🗿🤡


𐤀 VENUS` dan repost
اینو فور کنین تو دیلی ها و چنلاتون و زیرش تایپتونو بنویسید تا یه فکت ازتون بگم.


чириген ойлор ៸ dan repost
این پیم رو فور کنید بگم دیلیتون وایب چه فصلی رو میده،
چک کنید خط نخورده باشه.


امیدوارم مال خود کارتون نباشه و ساختگی باشه 🙂




777 dan repost
این پیامو فور کنید دیلی هاتون تا بر اساس وایب دیلیتون بهتون استایل بگم!


دیالوگ :
+ چرا قربانی ها رو با چاقو میکشی ؟
- چون با تفنگ زجرکش نمیشن !


فقط میتونم یه جمله بگم
فوق العاده بود 😎🤝


خانم سنگ صبور:) dan repost
تاریکی هم مانند سکوت صدا دارد و تو صدای تاریکی هستی
آوازی که از دل تاریکی های شب، دل های غمگین و چشم های بی فروغ بر می آید.
صدایی مانند آخرین قطعه نواخته شده از آخرین عاشق دنیا
همان‌قدر به یاد ماندنی، دلنشین و البته بی همتا و آمیخته با غم
غم چاشنی زندگیست نباشد چیزی کم است
ما با غم هامان زنده‌ایم
شاید بگویی نه غم نباشد که بهتر است من می گویم قلب بدون خون های سیاه و تنها با خون های روشن دیگر نیازی به پمپاژ ندارد و آن وقت است که نمی تپد
غم بودنش لازم است.
حکم لازم زندگیست و ما تنها کنار آمدن با آن را یاد می گیریم و او هم بردباری را.
آن وقت ها که شادی می آید غم کناری می ایستد و اجازه می دهد ما نبودش را حس کنیم
غم تنهاست هیچ وقت هیچکس اورا نخواست شاید اگر بغلش کنیم کمتر خاکستری باشد.
بگذریم می دانی کجا بود که مهمان همیشگی خاطرم شدی؟
آن شب های آخر زمستان که شب عید می گویند همان شب هایی که همه غرق شادی و هیایوی از راه رسیدن سال نو هستند
هر چند که بهانست همه به دنبال بهانه‌ای برای دوباره زیستن هستند اینبار بهتر.
در بین آن هیاهو و بدو بدو ها تو گیتار به دست در کنار آن بچه که بساط گل های رنگارنگش به پا بود نشسته بودی و قطعه‌ای غمگین می نواختی
چیزی شبیه به همان قطعه فرهاد که می گوید:
«من همونم که یه روز
می خواستم دریا بشم
می خواستم بزرگترین
دریای دنیا بشم»
نمی دانم حال و هوای دلت چگونه بود ولی شنیده‌ام که می گویند حال انسان ها به این بستگی دارد که کی در دل کیست
آن شب تو فارغ از اطرافت گویی در خلوت ترین گوشه‌ی جهان بودی و این بود که تورا برای همیشه مهمان ذهنم کرد آوای تاریکی:)

@bornofdarknesss


باشه ولی این خیلی خوب بود 🔥


StayAlive 🦋🌿 dan repost


لطفا گند نزنید به آدم حساب کردنتون.


آزالیا، در جریانِ خون. dan repost
لطفا گند نزنید به مهم بودنتون.


تا الان که دانشجو هستم فلسفه امتحان و نمره رو هیچوقت درک نکردم 🗿

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

33

obunachilar
Kanal statistikasi