"ازت بدم مياد"
آخرین و شيرين ترين جمله اي بود كه شنيده بودم،شيرين نه بابت خودِ جمله كه چه كسي است كه نداند تنفر حس خوبي نيست،شيرين از ان جهت كه بالاخره چيزي را به من داده بودي كه حقم بود،يك احساس مطلق،يك جايگاه محكم بعد از كلي بلاتكليفي.
آخرین و شيرين ترين جمله اي بود كه شنيده بودم،شيرين نه بابت خودِ جمله كه چه كسي است كه نداند تنفر حس خوبي نيست،شيرين از ان جهت كه بالاخره چيزي را به من داده بودي كه حقم بود،يك احساس مطلق،يك جايگاه محكم بعد از كلي بلاتكليفي.