چند وقت پیش این مصاحبه دکتر اندروهوبرمن دانشمند علوم اعصاب با دیوید گاگینز دونده فوق استقامت رو میدیدم.
توی بخشای مختلف مصاحبه دیوید گاگینز از این میگفت که چجور همیشه به خودش سخت میگیره و به این روش، بدن و روح خودش رو تربیت کرده. میگفت خیلی وقتا حتی با پای کبود و زخمی، سه نصفه شب بیدار میشه میره کیلومترها میدوئه که به خودش ثابت کنه تو راه رسیدن به هدفاش سر تسلیم شدن نداره.
از اون ورم اندروهوبر من که عمریه کارش مطالعه رفتار آدمیزاد بوده و سالها تو جنبه های مختلف مربوط به عادت سازی و عمکلرد سیستم عصبی تحقیق کرده، هی سعی میکرد به روشهای مختلف از زیر زبون دیوید گاگینز بکشه بیرون که دقیقا چی تو اون کلهش میگذره که نصفه شبی بیدار میشه و تا صبح به جایی که زیر پتوی گرم و نرمش خواب هفت پادشاه ببینه اون تن زخمی و خسته رو میکشه بیرون از تو تخت و به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل طور کیلومتر پشت کیلومتر سر به دشت و بیابون میذاره.
دیوید گاگینزم با اون صدای خش دار آمریکن افریکنش هی سعی میکرد جنبه های مختلف این زهد خودخواسته رو با ذکر مثالهای بیشتری از همه روز و شبایی که زندگی رو به کام خودش تلخ کرده تا نشون بده چه اراده پولادینی داره برای دکتر و مخاطبای برنامه شرح و بسط بده.
آخر برنامه اندورهوبرمن بهش گفت خب گاگینز برای اون بینندهای توی خونه که الان رو مبلاشون لش کردن و خیلی وقته قید تلاش برای رسیدن به رویاهاشون رو زدن چه صحبتی داری؟ دیویدم برگشت گفت صحبتم با اون آدما اینه که میخوای تسلیم شی؟ میخوای لش کنی و قدم از قدم برنداری؟ باشه زندگی خودته من کاری باهات ندارم هرجور راحتی. و یه سری حرفای دیگه شبیه این که اول و آخر هموشون روی سرزنش گری و احساس گناه دادن میچرخید.
با خودم فکر کردم خب مرد حسابی ، اگه قرار بود این مدل حرف زدن با اون آدما جواب بده که اونا خودشون از درون پر از خود سرزنشگریان، نیازی به این مدل حرف زدن تو نبود دیگه. اصلا گیرم چهارتا آدم با این مدل حرف زدن تو تلنگر خورد بهشون و از فردا پاشدن صبح تا شب برای موفق شدن تلاش کردن. تکلیف اون عزت نفس کماکان ویران و ناکامیها و عقدههای روانشون که اونها رو تا دیروز فلج کرده بود چی میشه؟ آدم موفق ولی با عقدههای روان حل نشده که خیلی وقتا ضررش برای خودش و جامعه بیشترم هست.
بعدشم تو این همه از نصفه شب بیدار شدنا و سخت گرفتنات به خودت گفتی. اتفاقا اون کار مشکله برای یه آدمی مثل تو با ذهنی که الگوی آشنای قدیمی براش رفتارهایی با رگههای خودآزارگری و سختگیری افراطی به خود هستش، اینه که یه شب بگیره تخت بخوابه تا لنگ ظهر فرداش.
جمع بندی صحبتم اینکه که چه تو سوشال مدیا فارسی چه انگلیسی، باید مراقب باشیم اینکه فلان آدم تحصیلکرده دانشگاه تاپ دنیاست٫ چه میدونم محققه برجستهایه، روانشناس خفنیه، ورزشکار مرتاض مسلکیه که ماه تا ماه فقط با یه دونه خرما سر میکنه، یا هرچیز شبیه اون باعث نشه تفکر تحلیلیخودمون رو به حرفا ونظراتشون بذاریم کنار و فکر کنیم دیگه هر حرفی میزنن حتما درسته. یه وقتایی پشت سر یه سری از موفقیتهای خارق العاده بیشتر از هرچیز یه شخصیت وسواسی با رگههای خودآزارگری قرارگرفته که اون میزان از تلاش و وممارست شدید، تنها مدل ذهنی آشنا برای روانشه و تنها سبک قابل درک از زندگیه برای اون آدم که باهاش احساس ارزشمندی میکنه.
@danielnameh@danielnameh