در حد پرستش دوستش داشتم، و از من میخواست عاشقش باشم، و این چنان بر من تاثیر میگذاشت و به هیجانم میآورد که دلم میخواست همهچیزم را فدای او کنم. اینکه من چقدر عاشق او بودم نشانهاش این واقعیت که همیشه سعی میکردم پنهان کنم چقدر دیدن او به هیجانم میآورد. اگر توبهکار نبودم، اگر آن گذشته را نمیداشتم، اگر مالیخولیایی نبودم، با او بودن میتوانست مرا خوشبختتر از آنی کند که حتی میتوانستم به خواب ببینم. اما چون متاسفانه همانی بودم که بودم، باید میگفتم که در بدبختیام، بیاو خوشبختتر بودم تا با او...
اگر ایمان میداشتم با رگینه میماندم...
#سورن_کییرکگور
اگر ایمان میداشتم با رگینه میماندم...
#سورن_کییرکگور