بنویس و بگو، من زندهام🍃✒ dan repost
اتاق 137، شبها کابوسی بود برای بیمارهای اون بیمارستان. فریادهای از روی درد اون رو ناسزاهای بیرون اومده از لبهای آدمهای اتاقهای دیگه متوجه نمیشدن؛ دردهای اون تنها برای اون بود و افکار توی سرش. چیزی که دکترها تشخیص میدادن، درد تودهٔ توی جمجمهاش بود، اما چیزی که در حقیقت باعث زجر کشیدن اون میشد، اشباح توی چشمهاش بود. اونها میگفتن که شروع توهم بعد از مدتی شروع میشه، اما اون میدونست که چیزهایی که میبینه ساختهٔ ذهن خودش نیست، اون هیچوقت ذهن خلاقی نداشت، اما چشمهای تیز؟ داشت. اتاق 137، شبها کابوسی بود برای بیمارهای اون بیمارستان، و اون بیمارستان، کابوسی برای اون بیمار.
@DarknessDaily
@DarknessDaily