از لحاظ روحی به یک هفته دور شدن از همهی آدما، آنلاین نشدن، درس نخوندن و کار نکردن، کسی و ندیدن و قطع رابطهی محض با همه ام. تا روی مبل جلوی یه کلبهی چوبی وسط یه جای سر سبز پتو رو بپیچم دورم لم بدم، کتاب بخونم، قهوه مو بخورم، فکر کنم، به موزیکای کلاسیک یا بیکلامم گوش بدم و اجازه بدم باد و صدای آبشار منو توی خودش حل کنه و واسه یه بارم که شده حس کنم دارم زندگی میکنم.
" ᵗʷᵉⁿᵗʸ ᵒⁿᵉ "
" ᵗʷᵉⁿᵗʸ ᵒⁿᵉ "