پادشاهی در زمستان به نگهبان گفت:
سردت نیست؟
گفت عادت دارم.
گفت: میگویم برایت لباس گرم بیاورند.
و فراموش کرد!
صبح جنازهی نگهبان را دیدند روی دیوار نوشته بود:
به سرما عادت داشتم اما وعدهی لباس گرمت مرا از پای درآورد!
مواظب وعدههایمان باشیم!
Lunar
سردت نیست؟
گفت عادت دارم.
گفت: میگویم برایت لباس گرم بیاورند.
و فراموش کرد!
صبح جنازهی نگهبان را دیدند روی دیوار نوشته بود:
به سرما عادت داشتم اما وعدهی لباس گرمت مرا از پای درآورد!
مواظب وعدههایمان باشیم!
Lunar