به جهان من که پا گذاشتی
انگار کسی آن را برنامه ريزی کرده باشد
آمدنش را نديده بودم
به آنچه رخ می داد آگاه نبودم
اما حالا می دانم به تو چه حسی دارم
نمي توانم شرحش دهم ، نمي توانم انکارش کنم
حس من به تو چيزی نوست
چيزی غريب
پيش از اين هرگز اين حس نداشته ام
اما مي دانم ، مي دانم چه حسی به تو دارم
کور بودم که نشانه ها را نديدم
چرا که از من گذشتند
هيچوقت فکر نمی کردم که بختی داشته باشم
و از همه کمتر بخت عاشق شدن
آنوقت ها نمی دانستم ، اما حالا می دانم
تو مرا به تمامی ديدی ، هر حرکتت حساب شده بود
من اما نمی دانستم
حالا مي دانم که چه حسی به تو دارم
شايد نتوانم شرح اش دهم
اما نمي توانم حسی که به تو دارم انکار کنم