GalaxyStore dan repost
امروز بهش گفتن که دیگه امیدی نیست به درمانش .
دوتا لیوان چایی گرفته اومده نشسته کنارم میگم چیکار کنم با دلتنگیت؟ می خنده میگه خوش به حال من ؛ نبودن بهتر از دلتنگیه :)))
دوتا لیوان چایی گرفته اومده نشسته کنارم میگم چیکار کنم با دلتنگیت؟ می خنده میگه خوش به حال من ؛ نبودن بهتر از دلتنگیه :)))