✍ #به دقت بخوانید،
یک روز یک اسپ پیر افتاد داخل چاه.
مردم جمع شدند و هر کاری کردند تا اون را بیرون بیارند، نشد.
پس برای اینکه بیشتر زجر نکشه، تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا زودتر بمیرد.
اونها با بیل روی سرش خاک می ریختند.
اسب هم خودش را تکان می داد، خاک ها را زیر پایش می ریخت و کمی خودش را بالاتر می کشید.
تا اینکه بالاخره چاه پر از خاک شد و اسب به راحتی بیرون اومد.
#عزیزدلم
مسائل زندگی نیامدند تا زنده به گورمان کنند.
هر اتفاق برای اینه که بیشتر صعود(پیشرفت) کنیم.
پس بخاطر اتفاقات پیاپی زندگی مان گلایه نکنیم.
و فکر کنیم شاید :
آنها هدیه هائی هستند که قدرشان را خوب نمی دانیم.
🕌خادمین #خرقه مبارک🕌
@eslamika3