من مُسافری بودم در آغوش گَرم تو
و تو راهزَنی بودی در قلبِ یَخ زدهٔ من..
قلب سَرمازده و تاریکم را با وجودَت تازه کردی.
زُلف های پُر پیچ و خَم ات، عشقی رَنگین بود که پنهانش کرده بودم.
زمانی دست از پنهان کردنش برداشتم که دستان کشیده و تَنومندت مرادر بازی عشق تو کیشو مات کرد.
تک تک آغوشت را میبوسَم و رائحه تَلخ اما دوست داشتَنیَت را در مغزو قلبم مرور میکنم.
گویا که در تو گُمشده ام✨
﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏
Join:
T.me/Sunflower_for_Maya
و تو راهزَنی بودی در قلبِ یَخ زدهٔ من..
قلب سَرمازده و تاریکم را با وجودَت تازه کردی.
زُلف های پُر پیچ و خَم ات، عشقی رَنگین بود که پنهانش کرده بودم.
زمانی دست از پنهان کردنش برداشتم که دستان کشیده و تَنومندت مرادر بازی عشق تو کیشو مات کرد.
تک تک آغوشت را میبوسَم و رائحه تَلخ اما دوست داشتَنیَت را در مغزو قلبم مرور میکنم.
گویا که در تو گُمشده ام✨
﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏
Join:
T.me/Sunflower_for_Maya