«گفتم: چند دقیقه این جا بنشین و
به من تکیه بده.
گفت: کارم از تکیه گذشته.
دلم میخواهد توی بغلت بمیرم.»
-عباس معروفی.
به من تکیه بده.
گفت: کارم از تکیه گذشته.
دلم میخواهد توی بغلت بمیرم.»
-عباس معروفی.