حقیقتا بعضی وقتا این حجم از عذاب وجدانی که خانوادم بهم میدن رو نمیفهمم...
تنها حرفی که تو این نوزده سال بهم گفتن اینه که تو بچه بودی مریض بودی و کلی مامانت بالاسرت تو بیمارستان شب نخوابی داشته و بلاه بلاه و تو همش باید شکرگذار باشی و اینا😐
خب حاجی اولا که مریضیم دست من نبوده. دوماً شما بچه آوردین،وظیفه ی شماست که ازش نگهداری کنین و این اصلا تقصیر من نیست که نصف بچگیم مریض بودم.
این مراقبت کردن و شب نخوابی هارو هر مادر پدری انجام میده عوضیا.انقد نکوبینش تو سر من وقتی به جز این هیچ چیز دیگه ای ندارین که به عنوان محبت خودتون برام مثال بزنین...
برای کاری که وظیفتون بوده انتظار شکرگذاری نداشته باشین...
تنها حرفی که تو این نوزده سال بهم گفتن اینه که تو بچه بودی مریض بودی و کلی مامانت بالاسرت تو بیمارستان شب نخوابی داشته و بلاه بلاه و تو همش باید شکرگذار باشی و اینا😐
خب حاجی اولا که مریضیم دست من نبوده. دوماً شما بچه آوردین،وظیفه ی شماست که ازش نگهداری کنین و این اصلا تقصیر من نیست که نصف بچگیم مریض بودم.
این مراقبت کردن و شب نخوابی هارو هر مادر پدری انجام میده عوضیا.انقد نکوبینش تو سر من وقتی به جز این هیچ چیز دیگه ای ندارین که به عنوان محبت خودتون برام مثال بزنین...
برای کاری که وظیفتون بوده انتظار شکرگذاری نداشته باشین...