قومس، مهد تمدن کهن dan repost
حیرت عصر حیرت!
دیشب، خسته از ساعتها آموزش مجازی، مصاحبهی اخیر آقایان مهدی نصیری و محمود احمدینژاد را به تماشا نشستم. "عصر حیرت" نام سلسله مباحثی است که روزنامهنگار مشهور دههی هفتاد، در قاب دوربین آرمانمدیا دنبال میکند.
دکتر احمدینژاد همان بود که از اول مینمود! نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد! اما مهدی نصیری، در سیر تکامل اندیشهی خویش به برداشتهای تازهای رسیده است که گاهی با سوابق او همخوانی ندارد. لااقل در بخشهای مهمی از این شبهمناظره، میتوان افقهای مشترک نگاه دو همفکر را مشاهده کرد که بعضا دیدگاههای یکدیگر را کامل میکنند و بر حرفهای طرف مقابل صحه میگذارند!
رئیسجمهور دولتهای نهم و دهم، مثل تمام سالهایی که از کنشگر غیر قابل پیشبینی سیاسی درون حاکمیت، به عنصر شوریده بر قدرت تبدیل شده است؛ مدّعی دولتهای پیش و پس از خود بود! انگار نه انگار که ایشان، هشت سال سکّان ادارهی مملکت را با حمایت بیسابقهی قریب به اتفاق اجزای مختلف حاکمیت به دست داشته است!... و اگر نام و آوازهای در مسیر ایفای وظایف اجرایی کسب نموده؛ بعد از ویژگیهای شخصیتی خودش که پرکاری در راس آنها قرار دارد؛ باید مرهون همراهی بیچون و چرای مجلس حداد عادل و دستاندرکاران سایر قوا با کارگزاران دولت وی باشد! آقای احمدینژاد در بخشی از اظهارات اخیرش که از تریبون آرمانمدیا و با مساعدت آقای مهدی نصیری قرائت کرد؛ به نظرخواهی از اساتید اقتصاد دانشگاهها در بحث هدفمندی یارانهها اشاره داشت! روایتی که لااقل در همین فقره، با مشاهدات عینی منبنده، در تعارض آشکار است! مقارن با گردهمایی مشاوران جوان دولت، حامل پیامی دلسوزانه از آقای دکتر حسن سبحانی استاد اقتصاد دانشگاه تهران و نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی به آقای دکتر احمدینژاد بودم. منتظر ماندم تا مجلس خاتمه یابد و عطف به اخلاق پسندیدهی رئیسجمهور وقت، امکان و فرصت گفت و شنیدی کوتاه فراهم آید. بقیهی میهمانان برای صرف شام به مسجد نهاد ریاست جمهوری رفتند و من ماندم و تعداد اندکی از مسئولان. در حالی که آقای مشایی چشم در چشمم، کنار یار غار خود ایستاده بود؛ با لحنی صریح و تندتر از معمول؛ دغدغههای آقای سبحانی گزینهی نخستش برای تصدّی معاون اولی رئیسجمهور را دربارهی طرح هدفمندی یارانهها بیان کردم. خوب به مطالبم گوش داد، اما هیچ نگفت! تصمیمش را گرفته بود! امضای صفی طولانی از اقتصادخوانها را پای این طرح ستانده، و نیازی به تامّل در تحلیل متفاوت و مقرون به حقیقت دکتر سبحانی نداشت! احمدینژاد در گفتوگو با نصیری، باز همان حرف تکراری را زد... همان سخنی که سایر مسئولان عالی و دانی طیّ مصائبی که بر مردم مستضعف رفت؛ بارها با ادبیاتی شبیه به آنچه برادر محمود میگوید، بازتولید کردند: من در اجرای طرحهایم ساعتها از نظرات کارشناسی اساتید اقتصاد بهره گرفتم!! استادان اقتصادی که نه در دولت قبل و نه در دولت فعلی، سر سوزنی مسئولیت اِعمال ایدههای بکر و عالمانهشان در افزایش سرسامآور نقدینگی، تشدید تورم ویرانگر، وقوع گرانیهای افسارگسیخته، ایجاد بحرانهای اجتماعی، توزیع نابرابر ثروت، توسعهی فقر مطلق، استمرار مناسبات ربوی در اقتصاد بیمار کشور و... را نمیپذیرند و یک نفرشان حاضر نیست اسمش در کنار دولتها قرار گیرد! ای کاش آقای مهدی نصیریِ عدالتخواه، بجای سر تکان دادنهای مکرّر و تایید حرفهای آقای احمدینژاد، منطق سیاستهای فرهنگی و اقتصادی لیبرال سرمایهداری او و سایر سیاستمداران جبههی مخالفش را که مثل دو لبهی قیچی عمل، و جامعه را به وضع موجود دچار نمودهاند، به چالشی جدّی میکشید و در قامت مجری مناظرههای کذایی سال ۸۸ ظاهر نمیشد! ای کاش!...
با سپاس از همراهی برادر ارجمند جناب آقای شهابالدین بناییان
https://t.me/tamadoneghoomes/12902
@tamadoneghoomes
www.ghoumes.ir
نگاهی نو به تاریخ پرافتخار سرزمین قومس و شهر باستانی دامغان، پایتخت اشکانیان
گمان مبر که به پایان رسیده کار مغان
هزار باده ناخورده در رگ تاک است
دیشب، خسته از ساعتها آموزش مجازی، مصاحبهی اخیر آقایان مهدی نصیری و محمود احمدینژاد را به تماشا نشستم. "عصر حیرت" نام سلسله مباحثی است که روزنامهنگار مشهور دههی هفتاد، در قاب دوربین آرمانمدیا دنبال میکند.
دکتر احمدینژاد همان بود که از اول مینمود! نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد! اما مهدی نصیری، در سیر تکامل اندیشهی خویش به برداشتهای تازهای رسیده است که گاهی با سوابق او همخوانی ندارد. لااقل در بخشهای مهمی از این شبهمناظره، میتوان افقهای مشترک نگاه دو همفکر را مشاهده کرد که بعضا دیدگاههای یکدیگر را کامل میکنند و بر حرفهای طرف مقابل صحه میگذارند!
رئیسجمهور دولتهای نهم و دهم، مثل تمام سالهایی که از کنشگر غیر قابل پیشبینی سیاسی درون حاکمیت، به عنصر شوریده بر قدرت تبدیل شده است؛ مدّعی دولتهای پیش و پس از خود بود! انگار نه انگار که ایشان، هشت سال سکّان ادارهی مملکت را با حمایت بیسابقهی قریب به اتفاق اجزای مختلف حاکمیت به دست داشته است!... و اگر نام و آوازهای در مسیر ایفای وظایف اجرایی کسب نموده؛ بعد از ویژگیهای شخصیتی خودش که پرکاری در راس آنها قرار دارد؛ باید مرهون همراهی بیچون و چرای مجلس حداد عادل و دستاندرکاران سایر قوا با کارگزاران دولت وی باشد! آقای احمدینژاد در بخشی از اظهارات اخیرش که از تریبون آرمانمدیا و با مساعدت آقای مهدی نصیری قرائت کرد؛ به نظرخواهی از اساتید اقتصاد دانشگاهها در بحث هدفمندی یارانهها اشاره داشت! روایتی که لااقل در همین فقره، با مشاهدات عینی منبنده، در تعارض آشکار است! مقارن با گردهمایی مشاوران جوان دولت، حامل پیامی دلسوزانه از آقای دکتر حسن سبحانی استاد اقتصاد دانشگاه تهران و نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی به آقای دکتر احمدینژاد بودم. منتظر ماندم تا مجلس خاتمه یابد و عطف به اخلاق پسندیدهی رئیسجمهور وقت، امکان و فرصت گفت و شنیدی کوتاه فراهم آید. بقیهی میهمانان برای صرف شام به مسجد نهاد ریاست جمهوری رفتند و من ماندم و تعداد اندکی از مسئولان. در حالی که آقای مشایی چشم در چشمم، کنار یار غار خود ایستاده بود؛ با لحنی صریح و تندتر از معمول؛ دغدغههای آقای سبحانی گزینهی نخستش برای تصدّی معاون اولی رئیسجمهور را دربارهی طرح هدفمندی یارانهها بیان کردم. خوب به مطالبم گوش داد، اما هیچ نگفت! تصمیمش را گرفته بود! امضای صفی طولانی از اقتصادخوانها را پای این طرح ستانده، و نیازی به تامّل در تحلیل متفاوت و مقرون به حقیقت دکتر سبحانی نداشت! احمدینژاد در گفتوگو با نصیری، باز همان حرف تکراری را زد... همان سخنی که سایر مسئولان عالی و دانی طیّ مصائبی که بر مردم مستضعف رفت؛ بارها با ادبیاتی شبیه به آنچه برادر محمود میگوید، بازتولید کردند: من در اجرای طرحهایم ساعتها از نظرات کارشناسی اساتید اقتصاد بهره گرفتم!! استادان اقتصادی که نه در دولت قبل و نه در دولت فعلی، سر سوزنی مسئولیت اِعمال ایدههای بکر و عالمانهشان در افزایش سرسامآور نقدینگی، تشدید تورم ویرانگر، وقوع گرانیهای افسارگسیخته، ایجاد بحرانهای اجتماعی، توزیع نابرابر ثروت، توسعهی فقر مطلق، استمرار مناسبات ربوی در اقتصاد بیمار کشور و... را نمیپذیرند و یک نفرشان حاضر نیست اسمش در کنار دولتها قرار گیرد! ای کاش آقای مهدی نصیریِ عدالتخواه، بجای سر تکان دادنهای مکرّر و تایید حرفهای آقای احمدینژاد، منطق سیاستهای فرهنگی و اقتصادی لیبرال سرمایهداری او و سایر سیاستمداران جبههی مخالفش را که مثل دو لبهی قیچی عمل، و جامعه را به وضع موجود دچار نمودهاند، به چالشی جدّی میکشید و در قامت مجری مناظرههای کذایی سال ۸۸ ظاهر نمیشد! ای کاش!...
با سپاس از همراهی برادر ارجمند جناب آقای شهابالدین بناییان
https://t.me/tamadoneghoomes/12902
@tamadoneghoomes
www.ghoumes.ir
نگاهی نو به تاریخ پرافتخار سرزمین قومس و شهر باستانی دامغان، پایتخت اشکانیان
گمان مبر که به پایان رسیده کار مغان
هزار باده ناخورده در رگ تاک است