9onim


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


📎لینک یوتیوب:
https://youtu.be/FFIFobCdk8M?si=bjPEyv9siWoBauKD
📎لینک ناشناس:
https://t.me/HarfChatBot?start=77dc1c33c7b4

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


زندگی و مرگ به یکدیگر وابسته اند؛همزمان وجود دارند نه اینکه یکی پس از دیگری بیاید؛مرگ مدام زیر پوستهٔ زندگی در جنبش است و بر تجربه و رفتار آدمی تأثیر فراوان دارد.

روان درمانی اگزیستانسیال -اروین یالوم


آرامشِ خالصه ، مخصوصاً صداش🩸


و این قضیه و روش فیلم دیدنم برای خودم همیشه جالب پیش رفته ، چون خیلی وقتا باعث شده به طور تصادفی با فیلمایی آشنا بشم ،که لا به لای فروش گیشه ها و فیلمای دیگه گم شدن و هر چقدر هم که شاهکار بودن ،زیاد حرفی ازشون زده نشده ،
مثلا اولین بازیگرایی که خیلی جذبش شدم و کل فیلماش رو تو نوجوونی دیدم ،دیکاپریو بود ، با اینکه همه معتقد بودن به شدت تو کارش حرفه ایه و کارنامه ی هنری خفنی داره ، اما بعد از سال ها تونست اولین جاییزشو ببره و خیلیا میدونستن که در حقش ناعدالتی شده ، و من همون سالها با فیلمایی ازش آشنا شدم که مثل الان خیلی بُلد نبودن و متاسفانه افراد کمی میدیدن .


نمیدونم شمام اینطوریین یا نه ،ولی من از اون دسته آدمام که توی فیلما جدای از داستان ،جذب شخصیت ها و از اون بیشتر ،قدرت بازیگری افراد میشم ، یعنی مثلا اگر از یه بازیگر توی یه فیلمی خوشم بیاد ،میشینم تمام فیلماشو نگاه میکنم و تحلیلش میکنم و با توجه به تفاوت نقش هاش بهش امتیاز میدم😂🌟

و حالا پاول مسکال از اون دسته افرادیه که اگر روزی نویسنده و کارگردان فیلمی شدم و بدون محدودیت میتونستم بازیگر انتخاب کنم ،با توجه به این کارنامه ی کاری درخشان با ۲۸ سال سن ، قطعا نقش اصلیه یکی از فیلمام بود ..🧌


حالا برای اینکه اسپویل نشه دیگه چیزی ازش نمیگم ،برید ببینید بیاید تا تحلیلایی که اندازه ی یه مقاله ازش دارمُ براتون بگم🧌


یکی از سکانس های مورد علاقم از این فیلم با بازی خفن پاول مسکال ،همینجا بود ،یادمه پسره بهش گفت این تیشرتُ دیگه نپوش ،
دختره تعجب کرد پرسید چرا؟
پسره گفت اخه اولین باری که دیدمت همین تنت بود ، دوست ندارم زود خراب بشه
و دختره با اشتیاق پرسید از اون روز دیگه چی یادته ؟!

به نظرم همین سکانس برای بیان کشش رو تا آدم که گاهی در عین دوست داشتن و دوست داشته شدن ،از هم فاصله میگیرن و خودشونم نمیفهمن تو چه تله ای دارن میفتن ، کافیه.


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
#معرفی_فیلم

Foe 2023
دشمن

«زیرنویس فارسی چسبیده»

IMDB 7/1


به شدت فیلم عجیبیه ، اول شاید یکم ریتمش آروم به نظر برسه ،ولی صبر کنید که اوجش دقیقا تو پایانه فیلمه و حسابی غافلگیرتون میکنه .
و در آخر پیشنهاد میکنم حتما تحلیلاش رو تو سایتای مختلف بخونید بیشتر به عمق ماجرا پی میبرید .


با اینکه روز معرفی فیلم نیست ،یه فیلم جذاب معرفی کنم میرید ببینید؟




شما اینو گوش کن به معنای عجیب و روح نواز میرسی، قول👊🏻


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish


ویدیو امروز👇🏻


چقدر دلم برای این جمله رفت که میگه ،
چند بار شده آدم ها دست به قلم یا قلمو ببرند ،چون نمیتوانستند ماشه را بکشند؟!
-ورجینیا وولف


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
👨🏻‍🦯


یادمه اولین پستی که ازش دیدم «آدم های پیازی » بود ، از نوع انتخاب اسم و‌ سبک محتواش ، تا جمله هایی که پشت سرهم ردیف میکرد و من هنوز مات جمله ی قبل میموندم ، فهمیدم که انگار ذهنش ذهنمو میخونه ،اون موقع حتی نُه و نیم هم وجود نداشت !
حالا رسید به امروزی که قرارای مختلف میزاریم و هدفا آرزوهای بزرگی که هر نویسنده ای خواهانشه ، که تازه به اون خودباوریی برسم که با خودم روراست باشم و بفهمم من میخوام به معنای واقعی یک نویسنده باشم !


یکی از اتفاقات جذاب این هفته ،دیدن حدیث بود ، نمیدونم کیا پیجشُ دارن ، ولی این آدم به شدت قلم جادوییی داره ، طوری که همیشه محتواش الهام بخش ذهنم بوده ،وقتی دیدمش فکر نمیکردم به این سرعت باهم رفیق بشیم طوری که از عمیق ترین دغدغه ها و دردامون صحبت کنیم ، اما به قول خودش یکی از پربارترین روزای زندگیمون بود ، انقدر که خیابون انقلاب و کافه هایی که صندلیاش چند قدمیه کتابا بود ،شاهد غرق شدن ما تو فلسفه های وجودیمون شد .
بمونه یادگار۴۰۳/۱۰/۱۵


زیباست و انگار برای نیمه شب ساخته شده .




ما بین تمام تلاش هام برای تشخیص طعم جدیدی که سال ها بود به چشمم آشنا نمی اومد ، داشتم کم کم توی باتلاق خودم غرق میشدم و انگار نُه و نیم از هر روزی برام غریبه تر بود ..
انگار حالا هر چی فاصله بیشتر میشد و از دور خودش رو میدید ،ایرادای بیشتری از خودش میگرفت و حتی به این فکر افتاد که شاید تا مدت ها برای نوشتن آماده نیست ، برای خوب نوشتن و توصیف هر آن چیزی که توی سرش میگذشت و براش کلمه کم میورد.
اما طلسمش شکست و برای گیر نیفتادن توی این باتلاق تصمیم گرفتم غرقش بشم ،تا اینبار بفهمم که تمام اون باتلاق چیزی جز تصور زندون ساز ذهن خودم نیست .

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.