忘れ物⁂


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


شاید نوشته‌ای برای تو..
𝖨𝗇𝗍𝗃
𝖫𝖾𝗈: http://t.me/HidenChat_Bot?start=2133469782

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


-


自然の叫び dan repost
  فور ‌کنید عکستونو ریپ بزنید.

آیومی─꒷𓍢ִ໋⬪

- به ی انیمه تشبیهتون کنه.
- به ی موجودِ تخیلی تشبیهتون کنه.
- به ی رنگ تشبیهتون کنه.
* رندوم برای چند نفر نقاشی میکشم.
ˑ ִֶ 𓂃⊹ ˑ ִ

رنیور─꒷𓍢ִ໋⬪
- اگر ی قدرت داشتین اون قدرت چی بود.
- بهتون موسیقی که وایبتونو میده‌، بده.
- با سه کلمه توصفتون کنه.

𖥻 𝐇𝐢𝐝𝐝𝐞𝐧
𖥻𝐋𝐢𝐦𝐢𝐭 :  به عدد‌ برسیم‌ و‌ خط‌ بخوره
𖥻𝐀𝐘𝐔𝐌𝐈 : 𝟐𝟗𝟎 ~
𖥻 𝐑𝐀𝐍𝐈𝐎𝐑 : 𝟐𝟖𝟎 ~








" 777 " dan repost
فـــور کـــنید2پـــست فیـــومـو فـــور کنـــم★
و تــو فـیوام جوین شــم
-


کاش بفهمی میخوام باهات حرف بزنم، ولی خب انگار نمیتونم بهت پیام بدم مثل همیشه.
میشه خودت بفهمی و بهم پیام بدی و باهام حرف بزنی؟


‌                                                 ‌ ‌‌‌    ‌
به این فکر میکنم انقدری که دوسش دارم دوسم داره‌؟


نگاهی به اسمان کرد، اسمانی که حالا داشت جای رنگ تیره اش را به روشنایی روز میداد.
عاشق کتاب خواندن در نزدیکای صبح بود.
اما حالا داشت لیوانش را با ویسکی موردعلاقه او پر میکرد.
هرچند که مارک ویسکی ارزان قیمت و معمولی بود. اما شادترین خاطراتش را مدیون او بود.
روزی که برای اولین بار او را دید.
روزی که برای اولین بار او را بوسید.
روزی که برای اولین بار با او در سپیده دم قدم زد.
چاشنی همیشگی قرار هایش با او ویسکی موردعلاقه اش بود.
اما حالا به تنهایی لیوانش را پر میکرد.
شاید دیگر دستانش در دست او نبود، اما خاطرات شادش همیشه قلبش را به تپش وا میداشت و نتیجه خاطرات دفتری پر از نوشته راجب او و سیگار نیمه روشنش بود.

"به یاد او برای وقتی که اولین بار دیدمش"




دلم میخواد دوباره همه اعتمادامو بدم بهت و تو ایندفعه گند نزنی.
ولی خب الان دیگه به اندازه کافی اعتماد ندارم که بهت بدم..


-


حال بهم زنه.




-


1:58
بخند مصنوعی
وانمود کن مست بودی
حتی اگه هست زوری..:)




بعضی وقتا زندگی به طرز واقعا وحشتناکی دردناکه، اونقدری که تو مطمئنی این اخرشه و قلبت..قلبت تحمل بیشتر از اینشو نداره.
اونموقعی که داری یواش یواش حس تنفر و نفرت نسبت به خودت و بیشتر و بیشتر احساس میکنی، همونجا که همچی واست بی معنی میشی، دقیقا همونجا، دست به کارای وحشتناکی میزنی‌.
درسته، من دست به کارای وحشتناکی زدم، روح ادمایی رو اذیت کردم‌که یروزی دوستشون داشتم.
و حالا دارم بار تمام نفرت هارو به دوش میکشم و یواش یواش پر میشم از کینه تا کارای وحشتناک تری رو انجام بدم.

"هیرو"


𝐭𝐨𝐱𝐢𝐜 𝐦𝐨𝐨𝐧🪽 dan repost
گریه دارم


Me and you..:)

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

122

obunachilar
Kanal statistikasi