بسمالله الرحمنالرحیم
طي روزهاي گذشته سخناني هيجاني، توهينآميز و به دور از هرگونه تحليل علمي از طرف يكي از اساتيد علوم سياسي كه نه تنها در حد و اندازههاي يك استاد دانشگاه بلكه در سطح بحث و جدلهاي كوچه و بازاري هم نبود، در پاسخ به بيانيه دکتر سیدهاشم آقاجری استاد محترم گروه تاریخ دانشگاه تربیت مدرس در رسانهها منتشر شد كه با عناوینی نازیبا که زبان از گفتن آن الکن است، به اين استاد محترم توهين شده بود. لذا نه تنها از سر وظیفه دانشجويي بلكه وظيفه اسلامی و شهروندی خود لازم دانستم تا به این استاد محترم یادآور کنم که دکتر آقاجری نه تنها بیش از هر فرد مسلمانی در این کشور دغدغه انقلاب و اسلام دارد بلکه عدالتمحوری و حمایت از حقوق محرومان همواره در سخنانش موج میزند که صد البته بر همگان پوشیده نیست و نیاز به گفتن بنده نيز ندارد.
اینجانب یقین دارم که این افراد دکتر آقاجری را نمیشناسند؛ چرا که با نگاهی گذرا به این برهههای غرورآفرین، سابقه آزادیخواهی و عدالتطلبي این استاد محترم به خوبی قابل ملاحظه است. دکتر آقاجری فردی است که از همان دوران نوجوانی برای به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی از هیچ کوششی فروگذار نبوده و کارنامه مبارزاتی وی این گفته را به خوبی تایید میکند. از طرفی نه تنها خودش بلکه خانواده محترم وی به مانند دیگر خانوادههای محترم شهداء، دین خود را به اسلام و این مرزوبوم کهن در دوران جنگ تحمیلی، ادا کردهاند. به گمانم با همین سابقه هم میتوان دلسوزان اسلام و انقلاب را به خوبی شناخت و این امر بر هیچ فرد ایرانی پوشیده نیست.
اي كاش اينگونه اساتيد فارغ از اينگونه جنجالها كمي از دكتر حاتم قادري علم ميآموختند كه چگونه در ميانه اعتراضها و به دور از هرگونه حب و بغض دست به تحليل علمي خوادث زد تا زعماي قوم را متوجه اين خطر بزرگ كند، نه اينكه در ميانه حقخواهي به دنبال بافتن كلاهي براي خود باشد. در نامه دكتر زاعي واژههايي مانند فریبکاری پوپولیستی، عوامفريبي، دروغ و... مشاهده ميشود كه گمان ميكنم هر فرد دانشگاهي به خوبي معناي چنين واژههايي را ميفهمد كه چگونه دولتي كه همين دكتر زارعي در آن سمت مديريت گرفت اينگونه مردم را فريب ميداد و امروز اين امر بر هر فردي مشخص و مبرهن شده است و نياز به دليل و برهان خاصي هم ندارد.
بايد عنوان كرد كه مخالفت با ديدگاههاي يك استاد در دانشگاه به این صورت، که بنده چیزی به جزء توهین و تهمت در این نامه ندیدم، نه تنها مناسب حال جامعه دانشگاهی کشور نیست بلکه روز سوگ دانشگاه فرا رسيده چراكه ما از کمترین احترام نسبت به استاد دانشگاه خود دریغ ميکنیم و به راحتی برادر دینی خود را با کلماتی توهینآمیز مورد خطاب قرار دهیم. بیایید با اعتقاد راسخ به اسلام و التزام به آزادی، عدالت و اخلاق، زمینه ساز همدلی و همنوایی ایرانی سربلند باشیم. ان شاالله احمدی-دانشجوی تاریخ
طي روزهاي گذشته سخناني هيجاني، توهينآميز و به دور از هرگونه تحليل علمي از طرف يكي از اساتيد علوم سياسي كه نه تنها در حد و اندازههاي يك استاد دانشگاه بلكه در سطح بحث و جدلهاي كوچه و بازاري هم نبود، در پاسخ به بيانيه دکتر سیدهاشم آقاجری استاد محترم گروه تاریخ دانشگاه تربیت مدرس در رسانهها منتشر شد كه با عناوینی نازیبا که زبان از گفتن آن الکن است، به اين استاد محترم توهين شده بود. لذا نه تنها از سر وظیفه دانشجويي بلكه وظيفه اسلامی و شهروندی خود لازم دانستم تا به این استاد محترم یادآور کنم که دکتر آقاجری نه تنها بیش از هر فرد مسلمانی در این کشور دغدغه انقلاب و اسلام دارد بلکه عدالتمحوری و حمایت از حقوق محرومان همواره در سخنانش موج میزند که صد البته بر همگان پوشیده نیست و نیاز به گفتن بنده نيز ندارد.
اینجانب یقین دارم که این افراد دکتر آقاجری را نمیشناسند؛ چرا که با نگاهی گذرا به این برهههای غرورآفرین، سابقه آزادیخواهی و عدالتطلبي این استاد محترم به خوبی قابل ملاحظه است. دکتر آقاجری فردی است که از همان دوران نوجوانی برای به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی از هیچ کوششی فروگذار نبوده و کارنامه مبارزاتی وی این گفته را به خوبی تایید میکند. از طرفی نه تنها خودش بلکه خانواده محترم وی به مانند دیگر خانوادههای محترم شهداء، دین خود را به اسلام و این مرزوبوم کهن در دوران جنگ تحمیلی، ادا کردهاند. به گمانم با همین سابقه هم میتوان دلسوزان اسلام و انقلاب را به خوبی شناخت و این امر بر هیچ فرد ایرانی پوشیده نیست.
اي كاش اينگونه اساتيد فارغ از اينگونه جنجالها كمي از دكتر حاتم قادري علم ميآموختند كه چگونه در ميانه اعتراضها و به دور از هرگونه حب و بغض دست به تحليل علمي خوادث زد تا زعماي قوم را متوجه اين خطر بزرگ كند، نه اينكه در ميانه حقخواهي به دنبال بافتن كلاهي براي خود باشد. در نامه دكتر زاعي واژههايي مانند فریبکاری پوپولیستی، عوامفريبي، دروغ و... مشاهده ميشود كه گمان ميكنم هر فرد دانشگاهي به خوبي معناي چنين واژههايي را ميفهمد كه چگونه دولتي كه همين دكتر زارعي در آن سمت مديريت گرفت اينگونه مردم را فريب ميداد و امروز اين امر بر هر فردي مشخص و مبرهن شده است و نياز به دليل و برهان خاصي هم ندارد.
بايد عنوان كرد كه مخالفت با ديدگاههاي يك استاد در دانشگاه به این صورت، که بنده چیزی به جزء توهین و تهمت در این نامه ندیدم، نه تنها مناسب حال جامعه دانشگاهی کشور نیست بلکه روز سوگ دانشگاه فرا رسيده چراكه ما از کمترین احترام نسبت به استاد دانشگاه خود دریغ ميکنیم و به راحتی برادر دینی خود را با کلماتی توهینآمیز مورد خطاب قرار دهیم. بیایید با اعتقاد راسخ به اسلام و التزام به آزادی، عدالت و اخلاق، زمینه ساز همدلی و همنوایی ایرانی سربلند باشیم. ان شاالله احمدی-دانشجوی تاریخ