علل و پیامدهای اعتراضات آبان
دكتر هاشم آقاجری
اگر علل اعتراضات را از انگیزهی معترضان تفکیک کنیم بهتر میتوان پرسش مطروحه را واکاوی کرد و از سطح ظاهری پدیده به لایههای عمیقتر آن راه برد. انگیزه، عنصری مرتبط با عاملان کنشهای اعتراضی است که درواقع بر بستر علل ساختاری و فرآیندی، معترضان را به حرکت درمیآورد و بهمثابه نقطهی شروع جنبش اعتراضی عمل میکند؛ اما نمیتوان کلیت پدیده اعتراضی را به انگیزه موردی و لحظهای -و در این مورد خاص، افزایش قیمت بنزین- فروکاست. جنبش اعتراضی و گسترده آبان ۹۸ را تنها میتوان در چارچوب «نظریه بحران» مورد بررسی و تحلیل واقعگرایانه قرار داد.
نگاهی سریع و اجمالی به رخدادهای اعتراضی سه دهه اخیر در ایران (از اعتراضات تهیدستان و قشرهای محروم حاشیهنشین در سال ۷۱، جنبش سیاسی - اجتماعی اصلاح طلبانه و ناکام دوم خرداد ۷۶، جنبش مدنی - سیاسی سرکوبشده خرداد ۸۸ (موسوم به جنبش سبز)، جنبش اعتراضی سرکوبشده ارتش تهیدستان و بیکاران در حدود یکصد شهر کشور در دی ۹۶ تا جنبش اعتراضی و سراسری اخیر آبان ۹۸) نشاندهنده زنجیرهای متناوب است که باید آنها را بهمثابه نشانههایی از نوعی بحران ساختاری -و نه ادواری- در سیستم حاکم قلمداد کرد.
«موقعیت بحران» چنان موقعیتی است که حل امر جزئی را جز در پرتو حل امر کلی نمیتوان انتظار داشت. پدیدههایی که در شرایط عادی، مشکل و مسئله است، در شرایط بحرانی، دیگر نه مشکل و مسئله، بلکه پدیدههایی هستند که حل و مواجهه با آنها، جز در مواجهه کلی و ساختاری با سیستم حاکم، امکانپذیر نیست. جامعه ایران بهطور روزافزون «قلمرو تجربه» خود را از «افق انتظار» خویش دورتر و دورتر میبیند و از حل بحرانها به شیوه رفرمیسم درون سیستمی ناامید میشود. به میزانی که «سیاست ترس» (اعمال شده از سوی سیستم) جای خود را به «سیاست امید» (روئیده از دل زیست-جهان) میدهد، ظهور امکان بدیل رهاییبخش و توانمند در افق آینده، استیصال و جنبش واکنشی را به جنبشهای کنشیِ گستردهتر مبدل خواهد ساخت.
در اعتراضات و جنبشهای اعتراضی اجتماعی، علل و عوامل داخلی مبنای وقوع و تحول و عوامل خارجی شرط شتابدهنده و تسریع و تسهیلکننده است.
تا آنجا که به خشونتها مربوط میشود جدای از خشونتهای سیستماتیک و تخریبهای سازمانیافته از سوی نیروهای سرکوبگر درون سیستمی -که بهمنظور بدنام کردن و تسهیل و توجیه سرکوب معترضان انجام میشود- تأثیر تخریبگرایانه فعالیت پارهای افراد وابسته به نیروهای خشونتگرای برانداز نیز دور از ذهن و ناممکن نیست اما این امر بههیچوجه اصالت و اعتبار جنبش اعتراضی فرودستان و ارتش گسترده فقر و بیکاری در سراسر کشور را نقض نمیکند.
سرکوب، اعتراضات را موقتاً پنهان میسازد اما بههیچوجه حل نمیکند. با توجه به روند کنونی و فقدان هیچگونه چشمانداز روشن برای حل و رفع علل ساختاری، به نظر میرسد که در آینده نیز همچون حال و گذشته باید منتظر فوران گستردهتر و عمیقتر جنبشهای اعتراضی بود.
شواهد بهروشنی حاکی از این است که جامعه ایران آبستن تحولاتی بزرگ است. تحولی که بر زایمانی نو از دل کهنه دلالت دارد و همچون زایمان طبیعی، هرچه به زمان تولد نزدیکتر میشویم، فاصله بین دردهای زایمان، کمتر و کمتر و دردهای ناشی از آن بیشتر و بیشتر میشود. به نظر میرسد اصل زایمان گریزناپذیر است، آنچه که جای پرسش و وارسی دارد، چگونگی چنین زایمانی است. زایمانی طبیعی یا همراه با سزارین. عقلانیت سیستم میتواند گذار کهنه به نو را به گذاری مسالمتآمیز، دموکراتیک و بدون خونریزی یا با حداقل آن همراه سازد و این امر جز با اتخاذ روش مذاکره – مصالحه از سوی سیستم با جامعه و حل سیاسی مبتنی بر یک همهپرسی ملی و دموکراتیک برای تعیین تکلیف پیششرط حل تمام بحرانها، یعنی بحران ساختار حقوقی-حقیقی میسر نیست. در غیر این صورت میتوان گفت ۲۴ آبان ۹۸ نقطه عطف و عزیمتی است که سیستم مستقر را با سزارینی خونین در اشکال غیرقابلپیشبینی آن مواجه خواهد ساخت.
منبع: کانال تلگرامی نشریه ایران فردا
دكتر هاشم آقاجری
اگر علل اعتراضات را از انگیزهی معترضان تفکیک کنیم بهتر میتوان پرسش مطروحه را واکاوی کرد و از سطح ظاهری پدیده به لایههای عمیقتر آن راه برد. انگیزه، عنصری مرتبط با عاملان کنشهای اعتراضی است که درواقع بر بستر علل ساختاری و فرآیندی، معترضان را به حرکت درمیآورد و بهمثابه نقطهی شروع جنبش اعتراضی عمل میکند؛ اما نمیتوان کلیت پدیده اعتراضی را به انگیزه موردی و لحظهای -و در این مورد خاص، افزایش قیمت بنزین- فروکاست. جنبش اعتراضی و گسترده آبان ۹۸ را تنها میتوان در چارچوب «نظریه بحران» مورد بررسی و تحلیل واقعگرایانه قرار داد.
نگاهی سریع و اجمالی به رخدادهای اعتراضی سه دهه اخیر در ایران (از اعتراضات تهیدستان و قشرهای محروم حاشیهنشین در سال ۷۱، جنبش سیاسی - اجتماعی اصلاح طلبانه و ناکام دوم خرداد ۷۶، جنبش مدنی - سیاسی سرکوبشده خرداد ۸۸ (موسوم به جنبش سبز)، جنبش اعتراضی سرکوبشده ارتش تهیدستان و بیکاران در حدود یکصد شهر کشور در دی ۹۶ تا جنبش اعتراضی و سراسری اخیر آبان ۹۸) نشاندهنده زنجیرهای متناوب است که باید آنها را بهمثابه نشانههایی از نوعی بحران ساختاری -و نه ادواری- در سیستم حاکم قلمداد کرد.
«موقعیت بحران» چنان موقعیتی است که حل امر جزئی را جز در پرتو حل امر کلی نمیتوان انتظار داشت. پدیدههایی که در شرایط عادی، مشکل و مسئله است، در شرایط بحرانی، دیگر نه مشکل و مسئله، بلکه پدیدههایی هستند که حل و مواجهه با آنها، جز در مواجهه کلی و ساختاری با سیستم حاکم، امکانپذیر نیست. جامعه ایران بهطور روزافزون «قلمرو تجربه» خود را از «افق انتظار» خویش دورتر و دورتر میبیند و از حل بحرانها به شیوه رفرمیسم درون سیستمی ناامید میشود. به میزانی که «سیاست ترس» (اعمال شده از سوی سیستم) جای خود را به «سیاست امید» (روئیده از دل زیست-جهان) میدهد، ظهور امکان بدیل رهاییبخش و توانمند در افق آینده، استیصال و جنبش واکنشی را به جنبشهای کنشیِ گستردهتر مبدل خواهد ساخت.
در اعتراضات و جنبشهای اعتراضی اجتماعی، علل و عوامل داخلی مبنای وقوع و تحول و عوامل خارجی شرط شتابدهنده و تسریع و تسهیلکننده است.
تا آنجا که به خشونتها مربوط میشود جدای از خشونتهای سیستماتیک و تخریبهای سازمانیافته از سوی نیروهای سرکوبگر درون سیستمی -که بهمنظور بدنام کردن و تسهیل و توجیه سرکوب معترضان انجام میشود- تأثیر تخریبگرایانه فعالیت پارهای افراد وابسته به نیروهای خشونتگرای برانداز نیز دور از ذهن و ناممکن نیست اما این امر بههیچوجه اصالت و اعتبار جنبش اعتراضی فرودستان و ارتش گسترده فقر و بیکاری در سراسر کشور را نقض نمیکند.
سرکوب، اعتراضات را موقتاً پنهان میسازد اما بههیچوجه حل نمیکند. با توجه به روند کنونی و فقدان هیچگونه چشمانداز روشن برای حل و رفع علل ساختاری، به نظر میرسد که در آینده نیز همچون حال و گذشته باید منتظر فوران گستردهتر و عمیقتر جنبشهای اعتراضی بود.
شواهد بهروشنی حاکی از این است که جامعه ایران آبستن تحولاتی بزرگ است. تحولی که بر زایمانی نو از دل کهنه دلالت دارد و همچون زایمان طبیعی، هرچه به زمان تولد نزدیکتر میشویم، فاصله بین دردهای زایمان، کمتر و کمتر و دردهای ناشی از آن بیشتر و بیشتر میشود. به نظر میرسد اصل زایمان گریزناپذیر است، آنچه که جای پرسش و وارسی دارد، چگونگی چنین زایمانی است. زایمانی طبیعی یا همراه با سزارین. عقلانیت سیستم میتواند گذار کهنه به نو را به گذاری مسالمتآمیز، دموکراتیک و بدون خونریزی یا با حداقل آن همراه سازد و این امر جز با اتخاذ روش مذاکره – مصالحه از سوی سیستم با جامعه و حل سیاسی مبتنی بر یک همهپرسی ملی و دموکراتیک برای تعیین تکلیف پیششرط حل تمام بحرانها، یعنی بحران ساختار حقوقی-حقیقی میسر نیست. در غیر این صورت میتوان گفت ۲۴ آبان ۹۸ نقطه عطف و عزیمتی است که سیستم مستقر را با سزارینی خونین در اشکال غیرقابلپیشبینی آن مواجه خواهد ساخت.
منبع: کانال تلگرامی نشریه ایران فردا