واقعا بعضی اوقات دیگه حتی غرورمم نمیتونه این حد از سنگینی درد هامو تحمل کنه و باعث شه طوری تظاهر کنم که همه چی عادیه
سنگینی دردی که رفیقام باعث شدن بخاطرش بگا برم ،دورو بودنشون،کارهای کصشعری که کردن که الان با هر کسی رفاقت کنم نمیتونم اعتماد کنم
سنگینی دردی که خانوادم باعث شدن داشته باشم،نتونم هیچ چیز و به کسی حتی خانوادم که از همه برام مورد اعتماد تر بودن بگم
سنگینی دردی که از یه رابطه برام موند و بگام داد کسی که وارد زندگیم شد و منو وابسته خودش کرد و همه چی رو بگا داد و رفت و الان از وجودمم خبر نداره
سنگینی دردی که رفیقام باعث شدن بخاطرش بگا برم ،دورو بودنشون،کارهای کصشعری که کردن که الان با هر کسی رفاقت کنم نمیتونم اعتماد کنم
سنگینی دردی که خانوادم باعث شدن داشته باشم،نتونم هیچ چیز و به کسی حتی خانوادم که از همه برام مورد اعتماد تر بودن بگم
سنگینی دردی که از یه رابطه برام موند و بگام داد کسی که وارد زندگیم شد و منو وابسته خودش کرد و همه چی رو بگا داد و رفت و الان از وجودمم خبر نداره