یکسری از آدم ها وارد زندگیتون میشن که یاد بگیرید به هیچ خارکصه ای اعتماد نکنید
مثلا با یه حرومزاده حرف میزنی حال میکنی باهاش خوب پیش میره همه چی تا وقتی که مادرجنده دورو بازی در میاره و کیر میزنه تو هر حسی که بود و شما فقط به این فکر میکنید که کاش هیچوقت این مادرجنده رو واقعا نمیشناختید
مثلا با یه حرومزاده حرف میزنی حال میکنی باهاش خوب پیش میره همه چی تا وقتی که مادرجنده دورو بازی در میاره و کیر میزنه تو هر حسی که بود و شما فقط به این فکر میکنید که کاش هیچوقت این مادرجنده رو واقعا نمیشناختید