هنر و اندیشه


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


سلام عزیزان همراه
این رسانه سر آن دارد تا سهمی اندک در لحظات زیبای شما داشته باشد.
از اینکه همسفر ما هستید سپاسگزاریم.

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


حقیقتی که در تاریکی از گفتن آن هراس داشتید،یک روز در روشنایی شنیده خواهد شد.






Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
چرا دموکراسی مهم است؟
#روری_استوارت
@honarvandishe




◇ کتابخانه ◇


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
به عبارت دیگر...




چگونه می‌توان در جهانی زندگی کرد که با آن سازگاری نداری؟ چگونه می‌شود با مردمی زندگی کرد که نه در رنج‌های‌شان سهیم هستی و نه در شادیهای‌شان؟ و بدانی که تو جزوشان نیستی؟



#‌ميلان_کوندرا
جاودانگی
ترجمه‌ی حشمت‌الله کامرانی


@honarvandishe








[ یک نکته ازین معنی ]


" زمستان بود. جان می کندم در نیویورک نویسنده شوم.
سه یا چهار روز بود لب به غذا نزده بودم. فرصتی پیش آمد تا بالاخره بگویم: "می خوام مقدار زیادی ذرت بو داده بخورم"
و خدای من!
مدت ها بود غذایی این همه به دهانم مزه نکرده بود. هر تکه از آن و هر دانه مثل یک قطعه استیک بود. آنها را می جویدم و راست می افتاد توی معده ام. معده ام می گفت: متشکرم! متشکرم! متشکرم!

مثل آنکه توی بهشت باشم همینطور قدم می زدم که سرو کله ی دو نفر پیدا شد.
یکیشان به آن یکی گفت: خدای بزرگ!
طرف مقابل پرسید: چی شده؟
اولی گفت: آن یارو را دیدی چه وحشتناک ذرّت میخورد!

بعد از آن حرف دیگر از خوردن ذرّت ها لذت نبردم.
به خودم گفتم: منظورش از وحشتناک چه بود؟!
من که توی بهشت سیر می کنم...

گاهی به همین راحتی با یک کلمه، یک جمله، یک نیشخند یا حالتی از یک چهره می توانیم مردم را از بهشت خودشان بیرون بکشیم و این واقعاً بی رحمانه ترین کاری ست که انجام می دهیم ..."


#چارلز_بوکوفسکی
@honarvandishe




Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish










[ چنین گفت نیچه ]


چنین گفت زرتشت و به شهرِ بزرگ نگاهي کرد و آهي کشید و دیري خاموش ماند. سرانجام چنین گفت:
نه تنها این دیوانه که این شهرِ بزرگ نیز مرا به تهوّع می‌آورد. در این و در آن چیزي نیست که بهتر شود یا بدتر.
وای بر این شهرِ بزرگ! ای‌کاش هم‌اکنون می‌دیدم آن تَنوره‌یِ آتشي را که این شهر در آن خواهد سوخت!
زیرا چنین تَنوره‌هایِ آتش می‌باید پیش‌درآمدِ نیم‌روزِ بزرگ باشند. باری، این نیز هنگامِ خویش و تقدیرِ خویش را دارد!
امّا، ای دیوانه، برایِ بدرود این آموزه را به تو پیشکش می‌کنم: آن‌جا که دیگر نمی‌توان عشق ورزید باید آن را گذاشت و گذشت!
چنین گفت زرتشت، و دیوانه و شهرِ بزرگ را گذاشت و گذشت...


#فریدریش_نیچه
#چنین_گفت_زرتشت
برگردانِ داریوشِ آشوری

@honarvandishe

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

231

obunachilar
Kanal statistikasi