ما و اسطوره توسعه


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


کانال تلگرامی کارگروه "علوم انسانی و توسعه" اندیشکده مهاجر
سایت اندیشکده مهاجر
www.mohaajer.ir
ارتباط با ادمین
@mohamad_hoseinbana

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


سیدجواد میری مینق dan repost
#سخنرانی محمد حسین بادامچی

۹ دی ۱۳۹۶

پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی


@seyedjavadmiri


سیدجواد میری مینق dan repost
4_5920543401706521135.pdf
85.1Kb
برنامه سمینار "تشیع علوی و تشیع صفوی"

شنبه ۹ دی ۱۳۹۶

۹ الی ۲۰

پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی


@seyedjavadmiri


✅گزارش نشست «بانگ آب و کرّ خواب»

✍️نویسنده: محمد خانی

💢 در روز دوشنبه ۲۰ آذرماه، نشستی با عنوان «بانگ آب و کرّ خواب» در سالن کنفرانس شهید مطهری دانشکده علوم اجتماعی علامه طباطبایی برگزار شد که میزبان دو سخنران بود تا همراه با پخش مستند «مادرکشی»، به بحث درباره مسئله آب بپردازند.

💢 جلسه با سخنرانی دکتر مرتضی فرهادی با موضوع کلی اقتصاد بادآورده و اثر آن بر مسأله آب شروع شد و پس از صحبت‌های مهندس محمد درویش درباره محیط‌ زیست و مستند مادرکشی، مستند به نمایش درآمد. نقد و بررسی بحران کمبود آب و معضلات زیست‌محیطی باید در فرصتی مفصل انجام شود اما در این فرصت می‌توان به سه نکته جالب درباره این جلسه اشاره کرد.

1️⃣ نکته مهمی که باید در مورد مستند «مادرکشی» عنوان کرد، پرداخت جدی و عمیق آن به بحران کم‌آبی بود که خود این ویژگی، در اثر دیدگاه خاص مستندساز به وجود آمده بود. مستندهای اجتماعی که در ایران ساخته می‌شود، معمولاً بدون پشتوانه فکری و بدون دیدگاه هستند و به‌اصطلاح خودشان تنها به «توصیف» بی‌طرفانه پدیده می‌پردازند. ارائه توصیف بدون تبیین و توضیح، نشانه بی‌طرفی و بی‌غرضی نیست بلکه نمایانگر نبود دیدگاه و منظر در سازندگان مستند است. گاهی هم که شخصی می‌خواهد دیدگاهی ارائه دهد، با نشانه رفتن انگشت اتهام به سمت حوزه سیاسی، با فرافکنی نگاه‌ها را از موضوع اصلی منحرف کرده و تمام موضوع را به دعوای سیاسی پوچی تبدیل می‌کند که در اثر موضع‌گیری‌های قدرت مدارانه، مباحثات را بی‌معنی و تهی از معرفت می‌گرداند. مادرکشی این‌چنین نیست و به‌ وضوح دارد از ریشه‌های معضلی که به آن پرداخته صحبت می‌کند. و جالب این‌که کارگردان در ریشه‌یابی هم سرسری عمل‌نکرده و به عمق فاجعه نزدیک شده است. مستند به‌ درستی بر ماجرای تغییرات ایجادشده پس از اصل ۴ ترومن در ایران تمرکز می‌کند و با ارائه بینشی تاریخی در نسبت با تکنوکراسی در ایران، بی‌آبی را درون کلیتی به نام مدرنیزاسیون و با جامعیت خاص خود مطرح می‌کند.

2️⃣ نکته مهم دیگر به سخنرانی دکتر مرتضی فرهادی برمی‌گردد. در معمول چنین جلساتی، سخنرانی به جلسه دعوت می‌شود که نسبتی عقلانی و عمیق با موضوع ندارد و از منظری سیاسی یا صرفاً با نگاهی محدود سعی در پیشبرد اهداف خاصی دارند. دکتر فرهادی در سخنرانی خویش سعی کرد که مسأله را در یک طرح کلان اجتماعی-اقتصادی مطرح کند و از جزئی‌نگری گمراه‌کننده بپرهیزد. توجه خاص او به مسأله توسعه ناشی از اقتصاد بادآورده و مصرف‌زدگی حداکثری در دولت جدید که بدون خبرگی و خرد تنها به ریخت‌وپاش در ابعاد وسیع می‌پردازد، در تبیین مشکل بزرگی که مستند به آن می‌پردازد، ابعاد تازه‌ای پیش روی بحران کم‌آبی و نسبت آن با توسعه برداشت. و باز جالب این بود که دکتر فرهادی به‌جای ترجمه طوطی‌وار نظریه‌های جدید اقتصادی و جستجوی بی‌هدف و بدون دیدگاه در مقالات روز دنیا، به تاریخ اقتصادی ایران توجه کرده و با غور در ساخت ویژه جامعه ایرانی و نسبتش با دولت‌های بین‌المللی، سعی در فهم ریشه اصلی معضل داشت. البته همان‌طور که خود دکتر فرهادی اشاره کرد، سال‌ها پس از نظریه او درموردمشکل بنیادین اقتصاد ایران، بیماری آزار هلندی در مجامع بین‌المللی به‌عنوان یک نظریه مطرح شد و مورد توجه قرار گرفت، اما او فهم خویش را نه از راه ترجمه صرف بلکه با رجوع به تاریخ ایران به دست آورده بود و به همین دلیل توانسته بود آن را با ادبیاتی دیگر در داخل ایران مطرح سازد. چنین رویکردهایی را می‌توان بارقه‌های شکل‌گیری عقل نقاد ایرانی در جامعه پسامدرنیزاسیونی امروز دانست.

3️⃣ نکته آخر به جو جلسه و مخاطبان حاضر در سالن دانشکده علوم اجتماعی برمی‌گشت. برخلاف دانشکده‌های فنی که مواجهه افراد با چنین مسائلی صرفاً نمایشی و یا در بهترین حالت کاملاً ذهنی است، دانشجوبان و اساتید حاضر در آن سالن، کاملاً واقعی و با تمام وجود با مسأله برخورد می‌کردند. آن‌هایی که سن و سال بیشتری داشتند از تجربه خویش در مواجهه با مسأله توسعه صحبت می‌کردند و به‌ خوبی با تاریخ توسعه در ایران نسبت برقرار می‌کردند. همین مسأله باعث می‌شد که احساسی مشترک در جلسه حاکم باشد که با وجود تفاوت‌هایی که بین افراد مختلف وجود داشت، آن‌ها را در فهم اهمیت و عمق بحران کم‌آبی در کشور یاری برساند. نقطه عزیمت افراد به این مسأله به‌ ظاهر جزئی، نه مفاهیم و الفاظ ذهنی بی‌نسبت با واقعیت توسعه در ایران، که شکاف‌های واقعی و کشمکش‌های زنده موجود در جامعه بوده است. فضای جلسه نه‌تنها نمایشی و تصنعی نبود و افراد درگیر یک بازی ذهنی صرف با مفاهیم نبودند، بلکه سخنان با اهداف شخصی و آگاهی فردی پیوند عمیقی داشت و گفتگویی جدی بر سر مسائل موجود در کشور در جریان بود.

—------------
✨کانال "کارگروه علوم انسانی و توسعه" اندیشکده مهاجر
@humanities_development


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
💢محمد حسین بادامچی در نشست روز دانشجو: سیاست‌زدایی از دانشگاه از طریق تکنوکرات کردن دانشگاهیان برنامه آگاهانه رژیم پهلوی بود

--------------
✨کانال کارگروه علوم انسانی و توسعه اندیشکده مهاجر


جامعه اسلامی شریف dan repost
💢 #دومین_جلسه ازدوره‌ی جدید حلقه‌ی کاپیتال مارکس، امروز یکشنبه ۱۹ آذر، ساعت ۱۵ در محل دفتر جامعه اسلامی شریف (واقع در همکف ابن سینا) برگزار می‌گردد.

🌠 @Sharif_Islamic_Society


جامعه اسلامی شریف dan repost
💢 رضاخان؛ پدر ایران نوین یا عامل عقب ماندگی؟

🎵 صوت جلسه اول

👤 با ارائه: محمد خانی

📅 شنبه ۴ آذر

🌠 @Sharif_Islamic_Society


✅ جای خالی تفکر ایرانی درباره توسعه
جلسه اول «رضاخان؛ پدر ایران نوین یا عامل عقب ماندگی؟»

✍️ نویسنده: محمد خانی

💢 در فهم از ماهیت و مسائل توسعه در ایران، چه نیازی به تفکر هست؟ مگر به همه رهنمودهای اقتصاددانان درباره توسعه عمل شده که متفکرین از ناتوانی این دانشمندان در تحلیل کلان توسعه در ایران سخن می گویند؟ مگر جامعه شناسان توسعه و دیگران که معطوف به توسعه صحبت کرده اند، اثری بر جریان توسعه کشور بوده اند که محکم و بااطمینان بتوان از ناقص بودن این رشته ها در فهم توسعه در ایران دفاع کرد؟ جواب منفی است، ولی متفکرین با تحلیل نظری توسعه و تاریخ تجدد در ایران به این نتیجه می رسند که بخشی از واقعیت توسعه در ایران، توسط هیچ یک از نظریه پردازان غیرایرانی تبیین نشده است که اتفاقا اثرات بنیادینی بر اینده حرکت توسعه کشور دارد. همین نیاز به نظریه تبیین گر که نقاط بسیار مهمی از تاریخ ایران معاصر را نادیده انگاشته است، ما را به سمت تفکر نظری پیرامون مسأله توسعه هل می دهد.

💢 ما باید به این سوال بیندیشیم که چرا در میان کشورهای آسیایی، تنها ژاپن بود که با تجدد نسبت برقرار کرد و به قطار کشورهای توسعه یافته پیوست؟ چرا روسیه که همزمان با اولین کشورهای اروپایی به سوی مدرنیته آغوش گشود، هیچ گاه به صورت کامل با این کاروان همراه نشد و اولین نقدهای بنیادین به تجدد را به جهانیان عرضه کرد؟ چرا ترکیه پس از جنگ جهانی اول موفق به تأسیس جمهوری شد اما ایران نظام پادشاهی را حفظ کرد؟ و سوالات متعددی که با ترجمه نظریات غربیان درباره توسعه پاسخی پیدا نمی کنند و در عین حال برای فهم توسعه در ایران ضروری هستند. همه این نیازها، ما را به سمت ضرورت فهم تاریخی از ایران و نیز تجدد رهنمون می شوند که بدون اتکا بر سنتی عقلانی در خود ایران، امکان تولید و بسط یافتن پیدا نمی کنند.

—------------
✨کانال "کارگروه علوم انسانی و توسعه" اندیشکده مهاجر
@humanities_development


✅درباره مقاله «دانش اداره» و دیدگاه وودرو ویلسون در نسبت سیاست و مدیریت*


📝محمدحسین بادامچی


💢 اگرچه رشته مدیریت بیش از شصت سال است که وارد ایران شده است و امروز شاخه‌های مختلف آن یکی از محبوب‌ترین رشته‌های تحصیلات تکمیلی محسوب می‌شود، درباره رابطه «اداره و سیاست» که بنیاد تأسیس «علم اداره» است، هیچ سخن قابل‌اعتنایی در زبان فارسی وجود ندارد و دانشکده‌های مدیریت نیز به‌کلی گسسته از اندیشه سیاسی به آموزش و پژوهش خود مشغول‌اند. این در حالی است که به لحاظ تقسیم‌بندی علوم، رشته مدیریت شاخه‌ای از علم سیاست محسوب می‌شود.


💢 محققان و مورخین، از وودرو ویلسون و مقاله «دانش اداره» به‌عنوان آغاز و تأسیس دانش مدیریت یاد می‌کنند. این مقاله در سال ۱۸۸۷ در نقطه عطفی در حال نگارش است که دولت ایالات‌متحده پس از یک دوره تأسیس قانونی و استقرار سیاسی حالا درصدد اخذ علم مدیریت از دولت پروس است. همان‌طور که ویلسون در این مقاله توضیح می‌دهد پروس (امپراتوری آلمان) دارای یکی از توسعه‌یافته‌ترین و کارآمدترین بوروکراسی‌ها در آن سال‌های نیمه دوم قرن نوزدهم بوده و افکار عمومی آمریکاییان با توجه به تلازم استبداد و بوروکراسی در پادشاهی پروس در مقابل واردکردن این علم از آلمان مقاومت داشته است. در مقابل ویلسون می‌کوشد که با ارائه بازتفسیری از رابطه میان سیاست و مدیریت و درواقع تفکیک بنیادین میان این دو، نحوه هماهنگ کردن سازمان و علم اداره آلمانی با قانون اساسی و نظام سیاسی دموکراتیک و فدرال امریکا را نشان دهد. ازآنجاکه ویلسون ۱۵ سال بعد رئیس دانشگاه پرینستون و ۲۵ سال بعد رئیس‌جمهوری امریکا می‌شود، این مقاله نه یک نوشته صرفاً نظری بلکه یک سند سیاست‌گذارانه تاریخی محسوب می‌شود.


💢 علاوه بر بازشناسی رابطه میان مدیریت و سیاست که در اندیشه سیاسی و حکمرانی ایران کنونی مغفول است، این مقاله از جهت شناخت چرخش مهم نظام سیاسی‌ ایالات‌متحده از «وضعیت سیاسی-حقوقی» به «سازمان حکمرانی و اداره» بسیار مهم است. از سوی دیگر ایران نیز دقیقاً در همان مقطع تاریخی درگیر همین انتخاب میان «اصلاحات سیاسی» و «تنظیمات اداری» است و هر دو گروه در میان روشنفکران داخل و خارج از حکومت قاجار وجود دارند. جالب اینکه برخلاف مورد امریکا ایران دارای یک تاریخ طولانی دیوان‌سالاری است و علاوه بر مسئله نحوه تطبیق مفاهیم اداری قدیم و جدید در آن مقطع باید درباره واردکردن اصول سیاسی و حقوقی (مشروطیت) هم که سابقه‌ای از آن ندارد، تصمیم بگیرد.


💢 درمجموع این مطالعه این پرسش را پیش روی ما قرار می‌دهد که نظام حکمرانی کنونی جمهوری اسلامی درباره این مهم‌ترین پرسش یعنی «نحوه ارتباط میان سیاست و مدیریت» چه به لحاظ نظری و چه به لحاظ عملی چه پاسخی ارائه داده است؟آیا حکمرانی عملی ما بر اساس الگوی ویلسونی تفکیک مدیریت از سیاست و اخذ نظامات اداری از کشورهای پیشرفته عمل کرده است؟ آیا تناسبی میان سازمان مدیریتی حاکمیت و اصول و اهداف سیاسی جمهوری اسلامی وجود دارد؟ و اگر چنین است تفکر اخذ و تطبیق مدیریت اروپایی یا آمریکایی با قانون اساسی ایران در کدام نهاد یا مراکز فکری و تصمیم‌گیری طی شده است؟


💢 علاوه بر این به نظر می‌رسد اصل دیدگاه ویلسون درباره تفکیک مدیریت از سیاست، پس از حدود ۱۵۰ سال پیاده‌سازی این اندیشه خود می‌تواند مورد نقد و ارزیابی مجدد قرار گیرد. اینکه نسبت مدیریت به سیاست مانند نسبت چاقو به کاربرِ آن، یا بدن به اراده است، متضمن نوعی تلقی ساده انگارانه از رابطه وسیله و هدف است که از منظر رویکردهای هرمنوتیکی در فلسفه فناوری که این دو را در یک بافت و موقعیت مشترک قرار می‌دهند، به‌شدت محل اشکال می‌باشد. از این منظر وقت آن‌هم رسیده که با توجه به چالش ۱۵۰ ساله سیاست و مدیریت در ایران معاصر و رویکردهای مطالعاتی جدید به بازاندیشی در نسبت سیاست و مدیریت بپردازیم.


* https://t.me/humanities_development/147

🔻پى نوشت:

۱) ترجمه و تلخیص مقاله ویلسون را در این لینک ببینید
https://goo.gl/kr12zS


۲) پیش از این مقاله ای از همین قلم درباره تفکیک Politics و Policy در همین کانال منتشر شده بود:
https://t.me/humanities_development/125
https://t.me/humanities_development/126




۳) سعید حجاریان نیز اخیرا در مقاله ای با عنوان «سیاست گذاری یا سیاست گزاری» خواستار توجه سیاستگذاران به تمایز میان Politics و Policy شده و از بی فایدگی سیاستگذاری در غیبت سیاست ورزی سخن گفته است که متن یادداشت ایشان، نقد دکتر کیومرث اشتریان بر وی و پاسخ دوباره حجاریان در لینک زیر منتشر شده است:

https://t.me/irpublicpolicy/1008
https://t.me/irpublicpolicy/1009
https://t.me/irpublicpolicy/1010
https://t.me/irpublicpolicy/1011
https://t.me/irpublicpolicy/1012
https://t.me/irpublicpolicy/1013


✅ مدیریت و سیاست
گزارشی از مقاله ویلسون از تاسیس رشته مدیریت در آمریکا

💢با ارائه محمد حسین بادامچی

🕖یکشنبه ۱۳۹۶/۰۹/۱۹ ساعت ۱۳ الی ۱۵

🔴مسجد دانشگاه شریف، مدرس شهید مطهری


حلقه‌ی بازخوانی انتقادی کاپیتال dan repost
💢 جلسه نخست دوره‌ی جدید حلقه‌ی کاپیتال مارکس، فردا یکشنبه ۱۲ آذر، ساعت ۱۵ در محل دفتر جامعه اسلامی شریف (واقع در همکف ابن سینا) برگزار می‌گردد.
____
@Sharif_Kapital


سلسله جلسات «رضا خان، پدر ایران نوین یا عامل عقب‌ماندگی»

شنبه‌ها ساعت ۱۵ تا ۱۶:۳۰


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
🔺صوت نشست راديويى چرايى بازنگرى در علوم انسانى (جلسه دوم از نشستهاى سه گانه ارزيابى سياستگذارى علوم انسانى در ايران)؛ بخش دوم


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
🔺صوت نشست راديويى چرايى بازنگرى در علوم انسانى (جلسه دوم از نشستهاى سه گانه ارزيابى سياستگذارى علوم انسانى در ايران)؛ بخش اول


✅نشست رادیویی «چرايى بازنگرى در رشته هاى علوم انسانى»
(دومین بخش از نشست سه قسمتی نقد و ارزیابی سیاستگذاری علوم انسانی در ایران)


♦️مهمترین پرسشهاى نشست دوم چنين است:

❓آيا اصل ايده ى "مديريت بوروكراتيك و سازمانى علوم انسانى" كه توسط شوراى عالى انقلاب فرهنگى دنبال مى شود، قابل دفاع است؟

❓ آيا رابطه اى ميان برنامه ريزى آموزشى و تحول علمى وجود دارد؟

❓ چرا سياستگذاريهاى حاكميتى در جهت تضعيف سنتهاى پژوهشى-آموزشى موجود در دانشگاه ها عمل كرده است؟


🔻 با حضور
🔸دکتر کاویانی، عضو هیئت علمی حقوق دانشگاه علامه طباطبایی
🔸دکتر علیقلی، عضو هیئت علمی اقتصاد دانشگاه آزاد
🔸دکتر حداد، عضو هیئت علمی علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی
🔸دکتر بادامچی، دبير كارگروه علوم انسانى و توسعه اندیشکده مهاجر دانشگاه شریف
🔸و اجرای دکتر راه نجات عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی


📡امروز ٢٠ آبان/ رادیو گفتگو/ برنامه گفتگوی علمی/ ساعت ۲۱/ موج اف.ام ردیف ۱۰۳.۵


💢صوت نشست اول كه به تحليل چرايى نشستن مهندسان بر كرسى سياستگذارى و انقطاع علوم انسانى از سياست در ايران اختصاص داشت را از اينجا دريافت كنيد:
بخش اولhttps://t.me/humanities_development/137
بخش دومhttps://t.me/humanities_development/138

—------------
✨کانال "کارگروه علوم انسانی و توسعه" اندیشکده مهاجر
@humanities_development


✅معمای رابطه مدرنیته و سیاست (قسمت دوم)

✍️نویسنده: محمد حسین بادامچی

4️⃣ بنابراین ازنظر اشمیت اینکه نخبگان و اندیشمندان و فیلسوفان و دانشمندان مدرن امر سیاسی را فراموش کرده‌اند هرگز بدین معنا نیست که امر سیاسی ازمیان‌رفته است، بلکه برعکس نگاهی به‌واقعیت تاریخ اروپا از جنگ‌های مذهبی تا جنگ‌های ناپلئون و سپس تا جنگ جهانی اول نشان می‌دهد که امر سیاسی زنده و باقدرت در حال جوش‌وخروش است و تنها از رنگی به رنگ دیگر درمی‌آید و صف بندیهای جدیدی میان دوستان و دشمنان پدید می‌آورد. بنابراین این امر سیاسی نیست که از جهان مدرن «غایب» شده است، بلکه این نظرگاه لیبرال است که از امر سیاسی «غفلت» کرده است. ازنظر اشمیت ازآنجاکه جهان‌بینی لیبرال در فضای امن و غیرسیاسی درون مرزهای لویاتان بالیده، همواره کوشیده که نمایشی «سیاست‌زدایی شده» از مدرنیته ارائه دهد. ازنظر اشمیت پس از قرن شانزدهم که هنوز الهیات سیاسی بر قاره اروپا حاکم بود، لیبرالیسم در قرون هفدهم و هجدهم و نوزدهم در سه شکل لیبرالیسم متافیزیکی (حقوقی)، لیبرالیسم اخلاقی و لیبرالیسم اقتصادی ظهور کرده و در این مراحل سه‌گانه همواره میزان بیشتری از سیاست‌زدایی را اعمال کرده است. ازنظر اشمیت ظهور فناوری و غلبه جهان‌بینی فنّی نقطه اوج این فرآیند در آغاز قرن بیستم است.

5️⃣ هرگز نباید تصور کرد که تحولات سه‌گانه در روایت لیبرالیسم تنها مربوط به حوزه آگاهی و ذهنیت است، بلکه این سازوکار عملی و واقعی جامعه مدرن است که هم‌زمان در طول این سه قرن در حال تغییر است و اشمیت آن را «قلمرو مرکزی قرن» می‌نامد. به این اعتبار است که می‌توان به‌واقع قرن هفدهم را قرن علم و فلسفه طبیعی، قرن هجدهم را قرن اخلاق و فرهنگِ انسان‌دوستی، و قرن نوزدهم را قرن اقتصاد و صنعتی شدن دانست. ازنظر اشمیت همان‌طور که دولت در قرن شانزدهم هویت خود را از دین و الهیات می‌گیرد، در هریک از قرون بعدی نیز معنای دوست و دشمن خود را بر اساس معنای قلمرو مرکزی یا همان روح زمانه تنظیم می‌کند. از این حیث است که او شوروی را تجلی سیاسی آشکار روح قرن نوزدهم در برابر بلوک اقتصادی دیگری می‌داند که سیاست و دشمنی خود را پشت نقاب خنثای لیبرالیسم پنهان می‌کند.

6️⃣ اما در مقابل روسیه و اروپای غربی که دردی قرن نوزدهمی دارند، «آلمان» بعد از جنگ جهانی اول ازنظر اشمیت دردی قرن بیستمی دارد و آن چیزی نیست جز چشم در چشم شدن با آخرین نسخه سیاست‌زدایی یعنی تکنولوژی. اگرچه قرن گذشته نابغه‌ای چون کارل مارکس را یافت که توانست امرِ سیاسی پنهان در لیبرالیسم اقتصادی یا همان سرمایه‌داری را کشف و آن را افشا کند، نابغه این قرن یعنی ماکس وبر نومیدانه در مقابل تکنولوژی تسلیم می‌شود و از مرگ و پایان روح سخن می‌گوید. اشمیت سخت از این احساس شکست متفکران آلمانی در برابر موج سیاست‌زدایی لیبرالیسم برآشفته می‌شود و وضعیت پارادوکسیکالی را در تکنولوژی کشف می‌کند که نویدبخش رهایی است: تکنولوژی به لحاظ فرهنگی کور است و به همین خاطر وسیله‌ی محض است. وسیله ازآن‌جهت که وسیله است مرده است، اما دقیقاً ازآن‌جهت که وسیله است می‌تواند کامل و بدون مقاومت در اختیار هر سیاستی قرار گیرد. ازنظر من اشمیت می‌خواهد بگوید که در این نبرد نهایی نه قوای سیاسیِ برآمده از داخل تضادهای درونی لیبرالیسم، بلکه آلمان است که به نجات بشر خواهد آمد.

—------------
✨کانال "کارگروه علوم انسانی و توسعه" اندیشکده مهاجر
@humanities_development


✅ معمای رابطه مدرنیته و سیاست (قسمت اول)

✍️نویسنده: محمد حسین بادامچی

1️⃣ اگرچه تجربه مواجهه ما ایرانیان با تجدد، از نهضت مشروطیت تاکنون، بسیار سیاسی است اما نگاهی به روایت‌های غالب مدرنیته نشان می‌دهد که از میان سه عنصر «فرد، جامعه، دولت» مدرنیته بیش از هر چیز کوشیده که تاریخ و هویت و عینیت خود را با عنصر «فرد» و در مرحله دوم «جامعه» توضیح دهد. روایت‌های شایعی که وقتی با زبان فلسفی بیان شدند لیبرالیسم و سوسیالیسم نامیده شدند و وقتی به بیان علمی درآمدند علم اقتصاد و علم جامعه‌شناسی را پدید آوردند. در این میان غیبت امر سیاسی و بلاتکلیفی دولت در جهان مدرن بسیار محسوس است. این مسئله به‌قدری جدی است که برای تحصیل کنندگان فلسفه غرب، اقتصاد، جامعه‌شناسی و روان‌شناسی مدرن این پرسش به ذهن متبادر می‌شود که آیا مدرنیته جهانی ذاتاً غیرسیاسی است؟

2️⃣ به تعبیر اشمیت در کتاب مفهوم امر سیاسی و با توجه به تفسیر معتبری که لئو اشتروس در ضمیمه‌ی همین کتاب از او ارائه می‌دهد، مدرنیته با نفی امر سیاسی کلاسیک (چه در شکل سیاست فلسفی باستانی یونان و چه در شکل دولت دینی قرون‌وسطای مسیحی) آغاز می‌شود و جالب اینجاست که هابز این کار را با تأسیس یک دولت جدید یعنی لویاتان انجام می‌دهد. بااین‌حال در باقی ماجرای مدرن دیگر خبری از لویاتان، دولت مطلقه هابزی و اراده سیاسی‌ای که منجر به تأسیس آن شد نیست و «لیبرالیسم» با همه اشکال حقوقی، اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی و فرهنگیِ خود به‌عنوان روایت اصلی توضیح‌دهنده نظم اجتماعی مدرن غلبه می‌یابد. در روایت لیبرال «دولت» موجودی حاشیه‌ای، خنثی، نظاره‌گر، ضعیف و کم‌اهمیت در حاشیه تصویر است که تنها موضوعیت آن جدا کردن مرزهای دنیای لیبرال از جهان خارج است و به‌تدریج با گسترش جامعه لیبرال به سمت قلمروهای جهانی ازنظرها محو خواهد شد.

3️⃣ اگرچه ازنقطه‌نظر لیبرال استقرار مرزها برای پدید آوردن جهانی در داخل تنها در نقطه آغاز موضوعیت می‌یابد و پس‌ازآن تأثیری در مناسباتِ جهانِ ایمن و صلح‌آمیز پدیدار شده ندارد، اشمیت می‌کوشد بارِ دیگر اهمیت مرزها و مرزبان‌ها یعنی امر سیاسی و دولت را برای شهروندان جوامع لیبرال غربی بازگو کند. اشمیت تعیین و پاسداری از مرزها یعنی «تعیین دوست و دشمن» را ماهیت اساسی امر سیاسی معرفی می‌کند و به زبانی آشنا برای حاکمان ولی ناآشنا برای مردمان آزاد جامعه لیبرال خاطرنشان می‌کند که همه این‌ها تنها زیر لوای «امنیت» و «مقابله دولت با دشمن» پدید آمده است. ازنظر اشمیت لیبرالیسم این گزاره بنیادین هابز که «انسان گرگ انسان است» را فراموش کرده است و نمی‌داند که تنها به تدبیر هابز که مخاصمه و دشمنی را از میان شهروندان به بیرون مرزهای دولت-ملت منتقل کرده، است که پیدایش جامعه مدرن ممکن شده است. ازنظر او مدرنیته همواره زیر لوای امر سیاسی و لویاتان زیسته است هرچند در بیان و آگاهی خود پدر محافظ خویش را فراموش کرده باشد.

—------------
✨کارگروه "علوم انسانی و توسعه" اندیشکده مهاجر
@humanities_development


✅لویاتان اشمیت، یکی از مفسرین صادق لویاتان هابز

✍️نویسنده: محمد خانی

💢 همان‌طور که از ابتدا انتظار می‌رفت، کتاب «لویاتان» کارل اشمیت، با کتب دیگری که درباره «لویاتان» هابز ترجمه شده، متفاوت است. اشمیت یک آلمانی نیمه اول قرن بیستمی است و بسیاری از ویژگی‌های متفکرین آلمانی در کتابش دیده می‌شود. برخلاف اکثر کتاب‌های بازار، لویاتان او با مقوله‌های درونی لویاتان‌ هابز شروع نمی‌شود. او به دنبال این نیست که منظور هابز در فلان موضوع را دوباره توضیح بدهد و به عبارتی تفسیر کند. او چیز دیگری را جستجو می‌کند. او به دنبال نسبت‌هاست. نسبت‌های تاریخی، الهیاتی، فرهنگی و سیاسی. او می‌خواهد هابز و لویاتانش را در موقعیت‌های مختلف و در نسبت با حوزه‌های معنایی متفاوت بسنجد. ازاین‌رو خواننده کتاب اشمیت، با یک اثر کلاسیک در حوزه فلسفه سیاسی روبه‌رو نیست، بلکه با تأملات یک فیلسوف سیاسی درباره یک فیلسوف سیاسی دیگر و نقش او در تاریخ انسان مدرن مواجه است. ازاین‌رو کتاب می‌تواند برای بخشی از پژوهش گران فلسفه سیاسی جذابیت خاصی نداشته باشد، درحالی‌که برای بخش مهمی از پژوهشگران چندین حوزه فکری مختلف جذاب خواهد بود.

💢 یکی از مهم‌ترین وجوه توجه اشمیت، نگاه تاریخی به هابز است. این رویکرد، غیر از برشمردن جایگاه هابز در تاریخ فلسفه سیاسی است. این نگاه، در تاریخ به دنبال معنایی می‌گردد که هابز به زندگی انسان بخشیده است. او در پی آن است تا ببیند طرح کلی هابز برای انسان جدید چیست؟ او تنها به حکومت و نظریه هابز درباره آن نمی‌اندیشد، بلکه جایگاهی که حکومت در زندگی جدید داراست را مورد توجه قرار می‌دهد و نقش بی‌نظیر هابز را در این هویت بخشی مورد مداقه قرار می‌دهد. منظر مهم دیگر او، الهیاتی است. او بخش‌های زیادی را به رابطه لویاتان ‌هابز با لویاتان کتاب مقدس اختصاص می‌دهد تا معنای الهیاتی کار هابز را دریابد. ازنظر او تصویری هابز با لویاتان خود به متافیزیک و الهیات بخشیده، بسیار حیاتی و اساسی است. او به لویاتان صرفاً به‌عنوان نامی در کنار هزاران نام ممکن نگاه نمی‌کند، بلکه او را به تغییر بنیادین مفاهیم اساسی زندگی بشریت از دوره قدیم به دوره جدید نسبت می‌دهد. او سکولاریسم دنیای جدید را در تغییر تلقی لویاتان از کتاب مقدس به هابز می‌جوید و نقش ویژه فلسفه سیاسی هابز را مورد تأکید قرار می‌دهد.

💢 در مورد مخالفان‌ هابز در دوره جدید هم هوشمندی اشمیت قابل‌تحسین است. او مخالفان فرهنگی هابز را از مخالفان سیاسی او جدا می‌کند. ازنظر اشمیت، عمده مخالفان فرهنگی هابز را فراماسون‌ها، عرفا، اعضای فرق مختلف مذهبی، کلیساها و رمانتیک‌ها هستند که نمی‌توانستند با حکومت مطلقه یک امر مصنوع بر انسان‌ها کنار بیایند. ازنظر او همه ‌کسانی که به درون بیش از بیرون اهمیت می‌دهند، به مقابله با طرح هابز پرداختند، منتها نه در سطحی سیاسی بلکه در سطوح فرهنگی. آن‌ها می‌خواستند حوزه درونی انسان را برایش نگه‌دارند که اتفاقاً به خاطر عدم دخالت دولت هابز در حوزه خصوصی، امکان این امر فراهم می‌شد.

💢 دسته دیگر مخالفان ‌هابز، رقبای سیاسی او بودند؛ لیبرال‌ها، مشروطه خواهان، کمونیست‌ها، و غیره. ولی اشمیت با بررسی دقیق خود نشان می‌دهد که همه این مکاتب، در بنیان خود دولتی هابزی را پیشنهاد می‌دهند، منتها در یک صورت خاص. و ادعای اشمیت این است که هابز اساساً درباره صورت حکومت حرفی نزده است، بلکه ماهیت و غایت آن را موردتوجه قرار داده است. او با تمرکز بر مفهوم قانون و قدرت و اقتدار، نشان می‌دهد که همه دولت‌های مدرن، چه آن‌ها که اهل تساهل‌اند و چه آن‌ها که به غلبه یک نگاه خاص بر جامعه متمایل‌اند، در بنیان خود هابزی و درنتیجه اقتدارگرا هستند. از چپ‌ترین گروه‌ها تا راست‌ترینشان، در اینکه هیچ فردی حق ندارد اقتدار دولتی که از او محافظت نماید را خدشه‌دار کند، پذیرفته‌اند. نقد جالب اشمیت آن است که رقبای هابز، بیش از لویاتان ‌هابزی هستند. ازنظر او هابز اطاعت محض از دولت را تنها زمانی موجه می‌داند که دولت هم حفاظت فیزیکی از شهروندان را تضمین کند، درحالی‌که رقبای او، درعین‌حال که تلویحاً این مسئله را می‌پذیرند، خواهان اطاعت شهروندان در چیزهایی علاوه بر قانون که از طرف دولت بر مردم حاکم می‌شود را خواهان‌اند. منتها در ظاهر از آزادی مردم یا آرمان‌های دیگر صحبت می‌کنند و محدود کردن حاکمیت را به‌عنوان هدف خود اعلام می‌کنند.

💢 به نظر می‌رسد امروزه جامعه ایرانی نیاز شدیدی به ترجمه کتبی شبیه لویاتان کارل اشمیت دارد تا هابز را که بنیان امنیتی حکومت مدرن را نشان داده، از منظرهای فکری اساسی (و نه صرفاً محدود به فلسفه سیاسی) مختلف و بعضاً متضاد بشناسند تا بتوانند واقعیت امروز حکومت در ایران و چالش‌هایی که فرهنگ ایرانی با آن روبه‌روست، بشناسند.

—------------
✨کارگروه "علوم انسانی و توسعه" اندیشکده مهاجر
@humanities_development


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
🔺صوت نشست راديويى آسيب ها و چالشهاي علوم انسانى در ايران؛ بخش دوم


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
🔺صوت نشست راديويى آسيب ها و چالشهاي علوم انسانى در ايران؛ بخش اول


✅نشست رادیویی «آسیبها و چالشهای علوم انسانی در ایران»
(اولین بخش از نشست سه قسمتی نقد و ارزیابی سیاستگذاری علوم انسانی در ایران)

🔻 با حضور

🔸دکتر کاویانی، عضو هیئت علمی حقوق دانشگاه علامه طباطبایی
🔸دکتر علیقلی، عضو هیئت علمی اقتصاد دانشگاه آزاد
🔸دکتر حداد، عضو هیئت علمی علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی
🔸دکتر بادامچی، دبير كارگروه علوم انسانى و توسعه اندیشکده مهاجر دانشگاه شریف
🔸و اجرای دکتر راه نجات عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی


♦️مهمترین پرسش این برنامه این است:
❓چرا در ایرانِ امروز «مهندسان» بر کرسی سیاستگذاری نشسته اند و علوم انسانی اینچنین مهجور است؟

❓ ریشه های تاریخی و زمینه سیاسی پدید آمدن این وضعیت چیست؟


📡امروز ۱۳ آبان/ رادیو گفتگو/ برنامه گفتگوی علمی/ ساعت ۲۱/ موج اف.ام ردیف ۱۰۳.۵



—------------
✨کانال "کارگروه علوم انسانی و توسعه" اندیشکده مهاجر
@humanities_development

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

421

obunachilar
Kanal statistikasi