-شماها، شبيه رومئو و ژوليت بودين.
بطرى را به دهانم نزديك ميكنم و بار ديگر آن مايه پر سوز را مينوشم.
+بهش گفتم كه فايده اى نداره، كه زهر فقط وقتى عمل ميكنه كه عبور كنه، عبور كنه از مرز ظريف رهايى و اسارت.
-ژوليت چى گفت، رومئو؟
+گفت كه زهر براش اهميتى نداره، چون نه اون ژوليتِ ژوليته نه من رومئوِ رومئو!
`✞Blue Romi
بطرى را به دهانم نزديك ميكنم و بار ديگر آن مايه پر سوز را مينوشم.
+بهش گفتم كه فايده اى نداره، كه زهر فقط وقتى عمل ميكنه كه عبور كنه، عبور كنه از مرز ظريف رهايى و اسارت.
-ژوليت چى گفت، رومئو؟
+گفت كه زهر براش اهميتى نداره، چون نه اون ژوليتِ ژوليته نه من رومئوِ رومئو!
`✞Blue Romi