من بعد از دیدن پیامش واقعا ترسیدم جوری که گریه ام گرفت
چندبار بهش زنگ زدم جواب نداد
پیامامم سین نکرد.
گفتم بیا ثابت کن آبروتو بردم
اعصابم بهم ریخت ، یهو دیدم خودش زنگ زد
صدای خنده اش رو که شنیدم دلممیخواست جیغ بزنم.
هرچی از دهنم درومد بهش گفتم؛ واقعا عصبانی بودم مخصوصا وقتی گفت چالش هالوین بود دلم میخواست خفه اش کنم.
تا حالا اینجوری باهاش حرف نزده بودم.
چندبار بهش زنگ زدم جواب نداد
پیامامم سین نکرد.
گفتم بیا ثابت کن آبروتو بردم
اعصابم بهم ریخت ، یهو دیدم خودش زنگ زد
صدای خنده اش رو که شنیدم دلممیخواست جیغ بزنم.
هرچی از دهنم درومد بهش گفتم؛ واقعا عصبانی بودم مخصوصا وقتی گفت چالش هالوین بود دلم میخواست خفه اش کنم.
تا حالا اینجوری باهاش حرف نزده بودم.