boketto


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


عمق منظره‌ی قابل دیدن در اوج مهمل بودن...
https://t.me/BiChatBot?start=sc-539298-Fw3vUZT

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


Pardonne-moi si je n'étais pas assez pour toi
Pardonne-moi si je n'étais pas la personne en qui tu avais besoin de confiance
Désolé, je ne suis jamais assez, mais bon, pas assez fait partie de moi...


۱۱.نمیدونم خاص رو چی تعریف کنم ولی یکی از آدمایی که تاثیر زیادی روی زندگیم و روندش و سمت و سویی که گرفته، داشت و داره، مادرجونمه.


هنوزم با تلگرام احساس غریبگی میکنم


۱۰.تمرین کردن آواز سنتی.


They will remember me as a pure soul who was surrounded by evil and has no smile in his life even when killed the devil but they never find out the truth of my life...
#تائو


برای خودمون نگه داشتیم.


شایدم باید این بخش زندگی رو برای خودمون نگه داریم...


خب بزار یه نگاهی به درس اول فلسفه بندازم...
دو ثانیه بعدش؛




یه آدم قشنگی جدی جدی همشو خوند و قلب گذاشت.
از همینجا اعلام میکنم عشق فراوان تقدیم بهت.


بخشی از شاهنامه فردوسی درمورد زمان حکومت جمشید.


حالا یه مثال دیگه‌عم براش میتونیم از دموزی و اینانا یاد کنیم که جزو اساطیر اکدی‌ها و سومری‌هاست.


حالا توی اساطیر کشورهای مختلف ما این روند رو داریم.
مثلا توی اساطیر یونان، داستان پرسفونه و هادس( که در اساطیر رم ازشون به عنوان پروسرپینا و پلوتون یاد شده) ما همین روند رو طی میکنیم.
پرسفونه، الهه ی بهار و باروری توسط هادس، پادشاه دنیای زیرین دزدیده میشه، زمین دچار خشکسالی میشه و وقتی پرسفونه به زمین برمیگرده دوباره ما ترسالی رو داریم.
و شاید براتون جالب باشه که این اسطوره تنها اسطوره‌ای در این کهن الگوعه که نقش ترسالی رو یک ایزدبانو اجرا می‌کنه.


بزارین اینجوری بگم؛
خون پادشاه کهن ریخته شد و به زمین برگشت.
خون جاری روی زمین نماد زندگیه.
فریدون، به عنوان شاه جدید از خاک و خون جمشید از جا برخاست و همه چیز رو مرتب کرد.


و بعد ما فریدون رو داریم که؛
پدرش آبتین‌عه و ایزدبانو آناهیتا همواره کمک‌حالش‌عه پس به اون لقب دارنده‌ی قدرت آب‌ها رو دادن.
بخشی از فره ایزدی جمشید رو داره.
فردی چون کاوه که بنظر من امشاسپند شهریور هم میتونیم ازش یاد کنیم، پشت سرشه.
وقتی که ضحاک رو سرنگون میکنه و تاج شاهی رو به سر می‌ذاره، وضعیت دوباره به روزهای پاک قبل برمیگرده.
فریدون، دوباره دیو ترسالی.


و حالا ما از اونور ضحاک رو داریم که ظالمه. وقتی که وارد ایران میشه و جمشید رو با اره به دو نیم تقسیم میکنه و تاج پادشاهی رو به سر می‌ذاره، یه سری اتفاقات میوفته؛
سن مردم به حالت عادی برمیگرده و پیر میشن.
محصولات دیگه به اندازه‌ی سالهای قبل نیستن و نمیتونن نیازهای مردم رو برآورده کنن.
باروری از زمین گرفته میشه.
پس، ضحاک رو دیو خشکسالی میتونیم بیان کنیم.


تا وقتی که جمشید پادشاه ایران بود، همه جا سبز و عالی بود.
همه صد و خورده‌ای سال جوون موندن و هیچ بیماری عی وجود نداشت.
توی یه نگاه کلی میتونیم به جمشید بگیم دیو ترسالی.


حالا بزارین یه چیز تطبیقی با اساطیر یونان بگم.


توی کل تاریخ اساطیر ایران هیچکس به اندازه‌ی جمشید فره ایزدی نداشته
در اصل هیچکس به اندازه ی اون لایق حکومت نبوده.


توی شاهنامه، جمشید اولین پادشاهیه که دارای فره ایزدی عه. اون بیشترین تغییرات رو توی ایران به وجود میاره و زندگی مردم رو از این رو به اون رو می‌کنه. سلاح جنگی رو آموزش میده، وضع اقتصادی و اجتماعی مردم رو مرتب میکنه، پارچه ابریشمی میبافه و جامعه رو به چند قشر تقسیم می‌کنه.
وقتی که این کارها رو انجام میده دچار غرور میشه و ادعای خدایی میکنه و این، همون زمانیه که فره ایزدی اون، به شکل سه مرغ از اون جدا میشن و این سه مرغ در سه جسم فرو میرن؛
ایزد مهر
گشتاسپ
فریدون

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

20

obunachilar
Kanal statistikasi