احساسات و درد اسفناکی را میان بند بند سلولم حس میکنم، شاید وقت آن است که به کتابهایم پناه ببرم و غرق شده در زخمهایم بین صفحات کتاب زندگی کنم.
میدانی انگار هیچکس نمیتواند برای همیشه احساسات عمیق را مخفی نگه دارد؛ احساسات وقتی که اصلاً انتظارش را نداریم، از دستمان رها میشوند و میافتند.
میدانی انگار هیچکس نمیتواند برای همیشه احساسات عمیق را مخفی نگه دارد؛ احساسات وقتی که اصلاً انتظارش را نداریم، از دستمان رها میشوند و میافتند.