Saeid Oftadeh dan repost
تغییر موقعیت چینهشناسی سنگهای رسوبی و غیر رسوبی منتسب به سازندهای سلطانیه، باروت ، کالشانه و درنجال در خاورآبادی کالشانه در منطقه طبس
منصور علوی نائینی و همکاران، 1377
برش سوم از مقاله:
نتیجه:
١- لایه های شورم (Shorm - beds) از نظر چینه شناسی و فسیل شناسی همان سازند درنجال است که در چشمه شورم با بیش از یکصدمتر سنگ کربناتی (آهک دولومیتی) در قاعده بطور همساز بر روی کوارتزیت رأسی از سازند لالون قرار می گیرد، یادآور می شود که همبری سازند درنجال در سایر مکانها با سنگهای مجاور کاملا گسله است و به همین دلیل سنگهای (آهک دولومیتی) قاعده ای آن با ضخامت بیش از یکصد متر بر اثر راندگی حذف شده است. این در حالی است که قاعده سازند درنجال در برش الگو بیشتر با رسوبات سیلتی و مارنی (باضخامت ۸۵ متر) نشان داده شده است (روتنر و همکاران، ۱۹۶۸، صفحه ۲۱-۳۰).
٢- رسوبات کربناتی منتسب به سازند سلطانیه (پاره سازند دولومیت زیرین) در جنوب چشمه شورم دارای فسیلهای پالئوزوئیک پسین؟ است، و شاید هم واحد سنگی حاوی فسیلهای براکیوپود و حلقه ساقه کرینوئید متعلق به سازند بهرام
( Bahram- limestone)
و طبقات ضخیم دولومیتی (روی آن از نظر ساختاری و زیر آن از نظر چینه شناسی) نیز متعلق به سازند سيبزار باشد.
٣- سنگهای شیلی و آذرین سبز رنگ منتسب به چیقلو (پاره سازند شیل زیرین از سازند سلطانیه) که ظاهرا از نظر ساختاری بر روی واحد دولومیتی قبلی قرار دارد به هیچ وجه شباهتی با شیلهای چپقلو ندارد و افزون بر آن این سنگهای سبز رنگ بیشتر از سنگهای آذرین تشکیل شده اند.
۴- دولومیت آجری تا خاکستری رنگ متوسط تا ضخیم لایه که ظاهرا بر روی سنگهای سبز قرار دارد هیچ شباهتی به دولومیت سلطانیه (پاره سازند دولومیت فوقانی) نداشته و احتمالا این واحد سنگی متعلق به بخشی از واحد دولومیتی سازند سيبزار باشد حضور باندهای چرتی و یا وجود استروماتولیت ها هرگز نمی توانند گویای قدمت آن باشد، زیرا که چرت ها در این لایه ها ظاهرا بر اثر راندگی بوجود آمده و استروماتولیت ها نیز در پرکامبرین ظاهر شده و در عصر حاضر نیز حضور دارند. یاد آور می شود که تمام واحدهای یادشده از نظر ساختاری (Structure) برگشته اند (reversed).
۵- رسوبات منتسب به سازند باروت دارای فسیلهای جوانتر کامبرین یعنی همان سازند درنجال است و ارتباط آن با سازند لالون گسله است(شکل 3).
۶- توالی طبیعی واحدهای چینه شناسی سنگهای پالئوزوئیک این ناحیه و همچنین پیوند چینه ای آنها بر اساس قدمت:
الف - قدیمی ترین سنگهای این ناحیه را واحدهای سنگی سازند دزو (= در اینجا همان سازند کالشانه) تشکیل می دهد که از نظر ساختاری به گونه ای نیمه دیاپیر دیاپیریک
(Diapiric - Semidiapiric)
ظاهر می شود.
ب - از آنجائیکه سازند دزو از نظر چینه شناسی همیشه در زیر سازند داهو (= لالون)
قرار دارد، بنابراین دومین واحد چینه شناسی ناحیه را سازند لالون تشکیل می دهد. بخش فوقانی سازند لالون (= داهو) (زیر کوارتزیت رأسی) در چشمه شورم حاوی این اثر فسیلها است که برای اولین بار در این برش جمع آوری و تشخيص داده شده است:
didymus (salter), 1856, Monomorphichnus Rusophycus R . lineatus Crimes et al. 1977, M. bilinearis Crimes, 1970, Merostomichnites sp., Planolites sp.,
افزون بر این اثر فسیلها، فسیلی که شباهت زیادی به دم تریلوبیت (Pygidium) دارد در این مجموعه توسط یکی از نویسندگان (م. علوی نائینی) پیدا شد، چنانچه این تشخیص درست باشد، باید گفت که این اولین تریلوبیتی است که در سازند لالون بدست می آید. یادآور می شود که در بلندی های "سالت رنج" در پاکستان در همین موقعیت چینه شناسی، از ماسه سنگهای مشابه سازند لالون، تریلوبیت Redlichiat همراه با سایر اثر فسیلهای مربوط به تریلوبیت ها یافت شده است. در نوشته بهاء الدين حمدی (۱۳۷۴)، که دیرینگی اواخر کامبرین پیشین را نشان می دهد.
ب- در چشمه شورم سازند درنجال با واسطه چندمتر پوشیدگی سطحی بطور همساز بر روی کوارتزیت رأسی از سازند لالون (= داهو) قرار دارد. از نظر دیرینگی با توجه به آهکهای دولومیتی قاعده آن در این برش و همچنین شباهت نسبتا زیاد لیتولوژیکی آن با سازند کوه بنان و سازند بی نام در شمال کرمان، سازند درنجال را از نظر موقعيت چينه شناسی می توان هم ارز سازند کوه بنان و سازند بی نام بشمار آورد، لذا این واحد سنگی سومین واحد حينه شناسی است که پس از سازند لالون ظاهر مي شود.
یاد آور می شود که بخش زیرین سازند کوه بنان به دیرینگی اواخر كامبرین زیرین بوده و بخش فوقانی آن متعلق به کامبرین میانی است و سازند بی نام (در نوشته حمدی، ۱۳۷۴) که در خاور زرند بر تارکِ سازند کوه بنان جای دارد متعلق به کامبرین فوقانی است. قابل ذکر است که مرز بالانی کامبرین فوقانی در ناحيه طبس در سازند شیر گشت قرار دارد (بهاءالدين حمدی، 1374).
@irpaleochannel
منصور علوی نائینی و همکاران، 1377
برش سوم از مقاله:
نتیجه:
١- لایه های شورم (Shorm - beds) از نظر چینه شناسی و فسیل شناسی همان سازند درنجال است که در چشمه شورم با بیش از یکصدمتر سنگ کربناتی (آهک دولومیتی) در قاعده بطور همساز بر روی کوارتزیت رأسی از سازند لالون قرار می گیرد، یادآور می شود که همبری سازند درنجال در سایر مکانها با سنگهای مجاور کاملا گسله است و به همین دلیل سنگهای (آهک دولومیتی) قاعده ای آن با ضخامت بیش از یکصد متر بر اثر راندگی حذف شده است. این در حالی است که قاعده سازند درنجال در برش الگو بیشتر با رسوبات سیلتی و مارنی (باضخامت ۸۵ متر) نشان داده شده است (روتنر و همکاران، ۱۹۶۸، صفحه ۲۱-۳۰).
٢- رسوبات کربناتی منتسب به سازند سلطانیه (پاره سازند دولومیت زیرین) در جنوب چشمه شورم دارای فسیلهای پالئوزوئیک پسین؟ است، و شاید هم واحد سنگی حاوی فسیلهای براکیوپود و حلقه ساقه کرینوئید متعلق به سازند بهرام
( Bahram- limestone)
و طبقات ضخیم دولومیتی (روی آن از نظر ساختاری و زیر آن از نظر چینه شناسی) نیز متعلق به سازند سيبزار باشد.
٣- سنگهای شیلی و آذرین سبز رنگ منتسب به چیقلو (پاره سازند شیل زیرین از سازند سلطانیه) که ظاهرا از نظر ساختاری بر روی واحد دولومیتی قبلی قرار دارد به هیچ وجه شباهتی با شیلهای چپقلو ندارد و افزون بر آن این سنگهای سبز رنگ بیشتر از سنگهای آذرین تشکیل شده اند.
۴- دولومیت آجری تا خاکستری رنگ متوسط تا ضخیم لایه که ظاهرا بر روی سنگهای سبز قرار دارد هیچ شباهتی به دولومیت سلطانیه (پاره سازند دولومیت فوقانی) نداشته و احتمالا این واحد سنگی متعلق به بخشی از واحد دولومیتی سازند سيبزار باشد حضور باندهای چرتی و یا وجود استروماتولیت ها هرگز نمی توانند گویای قدمت آن باشد، زیرا که چرت ها در این لایه ها ظاهرا بر اثر راندگی بوجود آمده و استروماتولیت ها نیز در پرکامبرین ظاهر شده و در عصر حاضر نیز حضور دارند. یاد آور می شود که تمام واحدهای یادشده از نظر ساختاری (Structure) برگشته اند (reversed).
۵- رسوبات منتسب به سازند باروت دارای فسیلهای جوانتر کامبرین یعنی همان سازند درنجال است و ارتباط آن با سازند لالون گسله است(شکل 3).
۶- توالی طبیعی واحدهای چینه شناسی سنگهای پالئوزوئیک این ناحیه و همچنین پیوند چینه ای آنها بر اساس قدمت:
الف - قدیمی ترین سنگهای این ناحیه را واحدهای سنگی سازند دزو (= در اینجا همان سازند کالشانه) تشکیل می دهد که از نظر ساختاری به گونه ای نیمه دیاپیر دیاپیریک
(Diapiric - Semidiapiric)
ظاهر می شود.
ب - از آنجائیکه سازند دزو از نظر چینه شناسی همیشه در زیر سازند داهو (= لالون)
قرار دارد، بنابراین دومین واحد چینه شناسی ناحیه را سازند لالون تشکیل می دهد. بخش فوقانی سازند لالون (= داهو) (زیر کوارتزیت رأسی) در چشمه شورم حاوی این اثر فسیلها است که برای اولین بار در این برش جمع آوری و تشخيص داده شده است:
didymus (salter), 1856, Monomorphichnus Rusophycus R . lineatus Crimes et al. 1977, M. bilinearis Crimes, 1970, Merostomichnites sp., Planolites sp.,
افزون بر این اثر فسیلها، فسیلی که شباهت زیادی به دم تریلوبیت (Pygidium) دارد در این مجموعه توسط یکی از نویسندگان (م. علوی نائینی) پیدا شد، چنانچه این تشخیص درست باشد، باید گفت که این اولین تریلوبیتی است که در سازند لالون بدست می آید. یادآور می شود که در بلندی های "سالت رنج" در پاکستان در همین موقعیت چینه شناسی، از ماسه سنگهای مشابه سازند لالون، تریلوبیت Redlichiat همراه با سایر اثر فسیلهای مربوط به تریلوبیت ها یافت شده است. در نوشته بهاء الدين حمدی (۱۳۷۴)، که دیرینگی اواخر کامبرین پیشین را نشان می دهد.
ب- در چشمه شورم سازند درنجال با واسطه چندمتر پوشیدگی سطحی بطور همساز بر روی کوارتزیت رأسی از سازند لالون (= داهو) قرار دارد. از نظر دیرینگی با توجه به آهکهای دولومیتی قاعده آن در این برش و همچنین شباهت نسبتا زیاد لیتولوژیکی آن با سازند کوه بنان و سازند بی نام در شمال کرمان، سازند درنجال را از نظر موقعيت چينه شناسی می توان هم ارز سازند کوه بنان و سازند بی نام بشمار آورد، لذا این واحد سنگی سومین واحد حينه شناسی است که پس از سازند لالون ظاهر مي شود.
یاد آور می شود که بخش زیرین سازند کوه بنان به دیرینگی اواخر كامبرین زیرین بوده و بخش فوقانی آن متعلق به کامبرین میانی است و سازند بی نام (در نوشته حمدی، ۱۳۷۴) که در خاور زرند بر تارکِ سازند کوه بنان جای دارد متعلق به کامبرین فوقانی است. قابل ذکر است که مرز بالانی کامبرین فوقانی در ناحيه طبس در سازند شیر گشت قرار دارد (بهاءالدين حمدی، 1374).
@irpaleochannel